| |
و فرمود كه: بسيار دعا كنيد كه دعا كليد جميع رحمتهاست و موجب فيروزى1 به همه حاجتهاست. و به كرامتهاى الهى نمىتوان رسيد مگر به دعا. و هر درى را كه بسيار مىكوبند البته بر روى آدمى مىگشايند. و در حديث ديگر فرمود كه: بر تو باد به دعا كه شفاى جميع دردهاست. و از حضرت امام موسى كاظم صلواتالله عليه منقول است كه: هر بلايى كه بر بنده مؤمن نازل گردد و خدا او را دعا الهام نمايد البته آن بلا زود زايل مىشود. و هر بلايى كه بر مؤمن نازل مىشود و توفيق دعا نيابد و ترك كند البته آن بلا به طول مىانجامد. پس بر شما باد به دعا و تضرع به سوى خداوند عالميان. و حضرت رسول صلىالله عليه و آله فرمود كه: دوا كنيد بيماران خود را به تصدق، و دفع كنيد انواع بلاها را به دعا، و حفظ كنيد مالهاى خود را به دادن زكات. به درستى كه هيچ مرغى به دام نمىافتد مگر آن كه تسبيح خود را ترك نمايد. حضرت اميرالمؤمنين صلواتالله عليه فرمود كه: دفع كنيد موجهاى بلاها را از خود به دعا، پيش از آن كه بلا نازل گردد. به حق آن خداوندى كه دانه را شكافته و انواع گياه را از آن بيرون آورده و خلايق را خلق فرموده، كه بلا به سوى مؤمن تندتر مىآيد از سيلى كه از بالاى كوه به پايين آيد، و از دويدن اسبان تندرو. و هيچ نعمتى و طراوت عيشى از بندگان برطرف نمىشود مگر به گناهان ايشان. و اگر استقبال كنند بلا را به دعا و تضرع و انابَت2 و توبه، بر ايشان نازل نخواهد شد. و اگر وقتى كه بلا نازل شود و نعمت از ايشان زايل گردد به خدا پناه برند و تضرع نمايند با نيتهاى درست، و سستى نورزند در عبادت و بندگى، و ترك گناهان بكنند، البته خدا هر فاسدى را براى ايشان به اصلاح مىآورد، و هر نعمتى را كه از ايشان سلب نموده به ايشان برمىگرداند. و حضرت صادق عليهالسلام فرمود كه: سه چيز است كه با آنها هيچ چيز ضرر نمىكند: دعا كردن در هنگام بلاها و شدتها، و استغفار كردن بعد از گناه، و شكر كردن در وقت نعمت. و در حديث ديگر فرمود كه: حق تعالى روزيهاى مؤمنان را از جايى چند مقرر فرموده كه گمان نداشته باشند. زيرا كه بنده هرگاه كه روزيش از كجا مىرسد دعا بسيار مىكند. و در حديث ديگر فرمود كه: هركه را چهار چيز عطا فرمايند او را از چهار چيز محروم نمىگردانند: هركه را دعا دادند از اجابت محروم نمىسازند؛ و هر كه را استغفار كرامت كردند توبهاش را قبول مىفرمايند؛ و هركه را شكر عطا كردند نعمتش را زياده مىكنند؛ و هر كه را صبر دادند از اجر و ثواب محروم نمىگردانند. نجم دويم: در توضيح مجملى از شرايط و آداب دعاست
بدان كه چون دعا مكالمه و سخن گفتن و عرض نياز كردن است به حضرت قاضىالحاجات3،
بايد كه آدمى معنى دعا را بداند و فهميده و با حضور قلب دعا كند، و لااقل آدابى كه
در حاجت طلبيدن از مخلوقين - كه در عجز و ناتوانى مثل اويند - رعايت مىنمايند،
همان قدر را در حاجت طلبيدن از خداوند عظيمالشأن - كه خالق و رازق و مالك جميع
امور اوست - رعايت كنند. و ظاهر است كه اگر كسى حاجتى به مخلوقى عرض كند البته چند
چيز را رعايت مىكند:
پىنوشتها: 1- فيروزى: دستيابى - رسيدن به مقصود و خواسته. |
پىنوشتها:
1- شدايد: جمع شدت و شديده - سختيها - دشواريها.
2- ملازمت: همراهى.
3- شدت: سختى - تنگى - دشوارى.
4- رخا: آسانى - آسايش - راحت.
5- مرضى: مورد رضايت - مورد پسند.
6- صفات ذميمه: جمع صفت ذميم - ويژگيهاى ناپسند.
7- عقاب: كيفر - مجازات.
8- فزع: ترس - بيم - هراس.
9- مضمون بخشى از آيه 60 سوره غافر (40).
10- مناهى: جمع منهى - نهى شدهها - ممنوعها - محرمات و مكروهات.
11- بخشى از آيه 40 سوره بقره (2).
12- نوف بكالى: از اصحاب خاص امير مؤمنان (ع) كه از زاهدان و
عابدان زمان خود بود. وى از راويان موثق احاديث آن حضرت است.
13- ديدههاى خاشع: چشمهايى كه از فروتنى و شرم به زير افكنده
شدهاند.
بدانيد كه از هيچ يك از شما دعايى مستجاب نمىكنم هرگاه مَظلمه1
كسى نزد او باشد و مال كسى به ظلم در ذمه2
او باشد.
و در ابواب سابقه گذشت حديثى كه: هركه خواهد دعايش مستجاب شود بايد كه كسبش را حلال
كند.
و اين امر بسى ظاهر است كه هرچند آدمى را قرب زياده مىشود دعايش به قبول نزديكتر
است؛ چنانچه نزد پادشاهان ظاهر، هر كه قربش بيشتر است حاجتش رواتر است.
و ايضا چنانچه سابقا تحقيق كرديم هرچند مناسبت ميان فاعل و قابل3
بيشتر مىشود قابليت استفاضه4
زياده مىشود. و مانعى كه از فيض هست از طرف قابل است؛ هرچند قابل كاملتر مىشود
مانع كمتر مىشود و قابليت رحمت زياده مىشود و فيض بيشتر فايض مىشود.
چهارم: از شرايط استجابت دعا كمال معرفت آن خداوندى است كه از او حاجت مىطلبد.
و سابقا مجملى اشاره كرديم كه هر كسى خدا را به قدرى از معرفت شناخته او درخور آن
معرفت از او فيض مىبرد و از خداوند شناخته خود سؤال مىكند. پس هرقدر كه در مراتب
قدرت و رحمت و كرم و عظمت و جلال و ساير صفات كمال، تمامتر و كاملتر مىشناسد،
تأثيرات آن صفات به او زياده عايد مىگردد.
و به اين معنى اشاره دارد آن حديث كه به اسانيد بسيار منقول است كه: من نزد گمان
نيكوى بنده خودم كه به من دارد. و هرقدر كه گمان او به من نيكوتر است من با او
نيكوتر معامله مىنمايم.
و به سند معتبر از حضرت امام موسى كاظم صلواتالله عليه منقول است كه: جماعتى از
حضرت امام جعفر صادق عليهالسلام سؤال نمودند كه: چه علت دارد كه ما دعا مىكنيم و
دعاى ما مستجاب نمىشود؟ حضرت فرمود كه: زيرا كه شما كسى را دعا مىكنيد كه او را
نمىشناسيد.
و از حضرت صادق عليهالسلام منقول است كه: چون دعا كنى گمان كن كه حاجت تو در در
خانه توست.
ودر حديث ديگر فرمود كه: اگر كسى از شما خواهد كه از خدا هر حاجتى كه سؤال نمايد به
او عطا كند، بايد كه از همگى مردم مأيوس و نااميد باشد و اميد از غيرخدا نداشته
باشد. پس چون خدا اين حالت را از دل او يابد هرچه سؤال كند به او عطا مىفرمايد.
و اين معنى در باب سؤال از مخلوقين هم ظاهر است كه هر كه عظمت پادشاهى را بيشتر
مىداند و وسعت مُلك و خزانه و كرم او را بيشتر مىداند توقع عطا از او زياده دارد،
و پادشاه نيز درخور متوقع او5
و شناسايى او به او عطا مىكند.
و در اين باب سخن بسيار است و اين رساله گنجايش تفصيل آن ندارد.
پنجم: از شرايط استجابت، مبالغه و الحاح در دعاست. و الحاح نزد مخلوقين به اعتبار
تنگى حوصله6 و قلت
كرم ايشان بدنماست. اما حق تعالى دوست مىدارد به سبب وسعت لطف و رحمت نامتناهى كه
نزد او در سؤال مبالغه7
و الحاح8 نمايند.
چنانچه از حضرت امام محمد باقر صلواتالله عليه منقول است كه: والله كه الحاح
نمىنمايد بنده مؤمنى بر خدا در حاجت خود مگر اين كه حق تعالى حاجت او را
برمىآورد.
و حضرت صادق صلواتالله عليه فرمود كه: حق تعالى مكروه و دشمن مىدارد الحاح كردن
مردم را بر يكديگر در سؤال. و از براى خود اين را پسنديده و دوست مىدارد كه از او
سؤال نمايند، و از آنچه نزد اوست طلب نمايند.
و حضرت رسول صلىالله عليه و آله فرمود كه: حق تعالى رحم كند بندهاى را كه طلب
نمايد از حق تعالى حاجتى را، پس الحاح نمايد در دعا، خواه مستجاب بشود دعاى او و
خواه نشود.
و حضرت جعفر بن محمدالصادق صلواتالله عليه فرمود كه: بنده چون دعا مىكند حق تعالى
پيوسته در مقام برآوردن حاجت اوست مادام كه استعجال نكند9.
و در حديث ديگر فرمود كه: حق تعالى مراد بندگان خود را مىداند در هنگامى كه او را
دعا مىكنند؛ وليكن دوست مىدارد كه حاجتهاى خود را بيان كنند و ذكر كنند نزد او.
پىنوشتها:
1- مظلمه: آنچه به ظلم و ستم از كسى گرفته شده باشد - ظلم و ستم به
ديگران.
2- ذمه: عهده.
3- فاعل و قابل: انجام دهنده كارو پذيرنده كار - فيض دهنده و فيض
گيرنده.
4- استفاضه: فيضپذيرى - بهرهگيرى از فيض و بخشش و لطف و مرحمت.
5- متوقع او: آنچه مورد توقع و انتظار اوست.
6- تنگى حوصله: كمى ظرفيت - كمجنبگى.
7- مبالغه: كوشش بسيار - زيادهروى.
8- الحاح: اصرار - پافشارى.
9- استعجال كردن: چيزى را به شتاب و پيش از موعد مقرر خواستن -
شتابزدگى.
ششم: از آداب دعا مخفى گردانيدن دعاست. زيرا كه كريمان، مخفى حاجت را طلبيدن
دوستتر مىدارند، و دعاى پنهان به اخلاص نزديكتر و از ريا دورتر است.
چنانچه از حضرت على بن موسىالرضا منقول است كه: يك دعا كه مخفى به جا آورى بهتر
است از هفتاد دعا كه اظهار نمايى1
و علانيه2 به جا
آورى.
و اگر حاجت عظيمى داشته باشد و استعانت به دعاى مؤمنان بجويد و در مجامع ايشان دعا
كند نيز خوب است. و اگر منظور ناچيز دانستن خود و حقير شمردن دعاى خود باشد و از
ريا ايمن باشد، در مجامع دعا كردن بهتر است. و بركات انفاس مؤمنان و اجتماعات ايشان
بسيار است و خود را در ميان رحمتهاى عامى كه بر ايشان نازل مىشود داخل گردانيدن
فَوز3 عظيم است.
چنانچه از حضرت صادق عليهالسلام منقول است كه: چهل نفر كه جمع شوند و دعا كنند،
البته دعاى ايشان مستجاب است. و اگر چهل نفر به هم نرسد چهار نفر كه هر يك ده مرتبه
خدا را در حاجتى بخوانند، البته حق تعالى دعاى ايشان را مستجاب مىكند. و اگر چهار
نفر نباشند و يك نفر خدا را چهل مرتبه در حاجتى بخواند، البته خداوند عزيز4
جبار5 دعايش را
مستجاب مىگرداند.
و در حديث ديگر فرمود كه: چهار نفر جمع نمىشوند براى دعا مگر آن كه وقتى كه متفرق
مىشوند، دعاى ايشان مستجاب شده است.
و فرمود كه: پدرم را كه حاجتى رو مىداد زنان و اطفال را جمع مىفرمود و دعا
مىكرد، و ايشان آمين مىگفتند.
و در حديث ديگر فرمود كه: دعاخوانندده و آمين گوينده در ثواب شريكاند.
هفتم: رعايت نمودن اوقاتى است كه مَظَنه6
استجابت دعاست. زيرا كه حق تعالى بعضى از زمانها و مكانها را در استجابت دخيل7
گردانيده است.
چنانچه از حضرت صادق عليهالسلام منقول است كه: طلب نماييد دعا را در چهار ساعت نزد
وزيدن بادها، و گرديدن سايهها - يعنى اول پيشين8-،
و نزد آمدن باران، و نزد ريختن اول قطرهاى از خون مؤمنى كه شهيد شود، بر زمين. به
درستى كه درهاى آسمان را در اين اوقات مىگشايند.
و در حديث ديگر فرمود كه: دعا در چهار محل مستجاب است: در نماز وَتر9
، و بعد از نماز صبح، و بعد از نماز ظهر، و بعد از نماز شام.
و حضرت اميرالمؤمنين صلواتالله عليه فرمود كه: غنيمت شماريد دعا را در چهار وقت:
نزد خواندن قرآن، و نزد اذان، و نزد آمدن باران، و نزد ملاقات كردن دو صف براى
شهادت.
و از حضرت رسول صلىالله عليه و آله منقول است كه: بهترين وقتها كه خدا را بخوانيد
سحرهاست10 .
و منقول است كه: چون حضرت صادق عليهالسلام اراده طلب حاجتى داشتند، نزد زوال شمس11
طلب مىنمودند. و چون اين اراده مىنمودند اول، چيزى تصدق مىكردند، و خود را به
بوى خوشى خوشبو مىكردند، و به مسجد مىرفتند، و حاجات خود را مىطلبيدند.
و حضرت امام محمد باقر صلواتالله عليه فرمود كه: حق تعالى از بندگان خود دوست
مىدارد هر بندهاى را كه بسيار دعا كند. پس بر شما باد به دعا كردن در سحر تا طلوع
آفتاب.
به درستى كه اين ساعتى است كه درهاى آسمان گشوده مىشود، و روزيها قسمت مىشود، و
حاجتهاى عظيم برآورده مىشود.
پىنوشتها:
1- اظهار نمودن: آشكارا بيان كردن - به گوش و ديد ديگران رساندن.
2- علانيه: آشكارا.
3- فوز: بهرهمندى - بهرهگيرى.
4- عزيز: توانمند - آن كه مغلوب نمىشود.
5- جبار: مسلط - چيره - قادر - توانا - اصلاحگر قدرتمند.
6- مظنه: مورد گمان - داراى احتمال زياد.
7- دخيل: داراى تأثير.
8- پيشين: ظهر - نيمروز.
9- نماز وتر: يك ركعت نمازى كه در انتهاى يازده ركعت نماز شب
خوانده مىشود. مقصود در قنوت اين نماز است.
10- سحر: بخشى از شب پيش از وقت نماز صبح.
11- زوال شمس: وقتى كه خورشيد از وسط آسمان به سمت غرب مىرود -
وقت ظهر.
و حضرت صادق عليهالسلام فرمود كه: در شب ساعتى هست كه هر كه توفيق يابد كه در آن
ساعت نماز كند و خدا را بخواند، البته دعايش مستجاب است، و در هر شبى كه باشد. و آن
بعد از نصف شب1 است
تا به قدر سُدس2 شب
بگذرد.
و در حديث ديگر فرمود كه: سه وقت است كه حاجت بنده از خدا محجوب3
نمىشود: بعد از نماز واجب، و نزد آمدن باران، و نزد ظاهر شدن معجزه از حجتهاى خدا
در زمين.
و حضرت اميرالمؤمنين صلواتالله عليه فرمود كه: كسى را كه به سوى پروردگار خود
حاجتى باشد، در سه ساعت طلب نمايد: در ساعتى در روز جمعه؛ و ساعتى كه زوال شمس
مىشود كه در آن وقت بادهاى رحمت مىوزد و درهاى آسمان گشوده مىشود و رحمت الهى
نازل مىگردد و خروس به آواز مىآيد؛ و يك ساعت در آخر شب نزديك طلوع صبح.
به درستى كه در سحر دو ملك ندا مىكنند از جانب حق تعالى كه: آيا كسى هست كه در اين
وقت توبه كند تا توبهاش را قبول كنيم؟ آيا كسى هست كه سؤال كند و به او عطا كنيم؟
آيا كسى هست كه طلب آمرزش كند تا گناهش را بيامرزيم؟ آيا كسى هست كه حاجتى داشته
باشد و عرض كند تا حاجتش را برآوريم؟ پس اجابت نماييد در آن وقت داعى4
خدا را، و طلب نماييد روزى را در مابين طلوع صبح تا طلوع آفتاب، كه آن دخيلتر5
است در روزى از سفرها كردن براى تجارت. و آن ساعتى است كه خدا قسمت روزى ميان
بندگان خود مىفرمايد.
و فرمود كه: درهاى آسمان را براى شما مىگشايند در پنج وقت: نزد آمدن باران، و نزد
جهاد فىسبيلالله، و نزد اذان، و نزد خواندن قرآن، و نزد زوال آفتاب، و نزد طلوع
صبح.
و حضرت صادق عليهالسلام فرمود كه: ساعتى كه در آن ساعت دعا مستجاب مىشود در روز
جمعه، وقتى است كه امام6
از خطبه فارغ مىشود، تا وقتى كه مردم به نماز برخيزند.
و ساعت ديگر، آخر روز جمعه است تا فرو رفتن آفتاب.
و در حديث ديگر فرمود كه: ساعت استجابت، اول زوال7
است.
و از حضرت امام زينالعابدين صلواتالله عليه منقول است كه حضرت فاطمه صلواتالله
عليها فرمود كه: از حضرت رسول صلىالله عليه و آله شنيدم كه مىفرمود كه: در روز
جمعه ساعتى هست كه هر مسلمانى كه در آن ساعت از خدا چيزى طلب نمايد البته به او عطا
مىفرمايد. گفتم: يا رسول الله كدام ساعت است؟ فرمود كه: وقتى كه نصف قرص آفتاب فرو
رود. پس حضرت امام زينالعابدين عليهالسلام فرمود كه: حضرت فاطمه به غلام خود
مىفرمود كه: برو بر بلندى و چون ببينى كه نصف قرص آفتاب غروب كرد، مرا اعلام كن كه
من دعا كنم.
و به سندهاى معتبر از حضرت صادق عليهالسلام منقول است كه فرمود كه: بر تو باد به
دعا كردن در وقتى كه در سجود باشى؛ كه بنده در سجود از جميع احوال به خدا نزديكتر
است.
هشتم: از شرايط و آداب دعا تضرع و زيادتى مذلت8
و شكستگى است.
چنانچه از حضرت صادق صلواتالله عليه منقول است كه: هرگاه شما را رقت9
به هم رسد دعا كنيد، كه دل را رقت حاصل نمىشود مگر وقتى كه از براى خدا خالص گردد
و متوجه خدا شود؛ و آن علامت استجابت است.
و در حديث ديگر فرمود كه: چون بدن تو به قَشعريره10
آيد و بلرزد و چشمانت گريان شود، پس در دعا اهتمام كن كه رحمت الهى متوجه تو گرديده
و هنگام اجابت است.
و در حديث ديگر فرمود كه: اگر از امرى خايف11
باشى يا حاجتى به خدا داشته باشى، پس اول خدا را به بزرگى و عظمت ياد كن و بر او
ثنا كن چنان كه سزاوار است. و صلوات بر محمد و آل محمد بفرست و حاجت خود را بطلب، و
خود را به گريه بدار و سعى كن كه گريه كنى اگرچه به مقدار سر مگسى
پىنوشتها:
1- نصف شب: در اينجا مقصود نيمى از فاصله زمانى ميان غروب آفتاب تا
طلوع آفتاب است كه 12 ساعت پس از اذان ظهر مىشود.
2- سدس: يك ششم.
3- محجوب: پنهان - در پرده.
4- داعى: دعوت كننده.
5- دخيل: مؤثر.
6- امام: امام جمعه.
7- زوال: ظهر.
8- مذلت: خردى و كوچكى و ضعف و ناتوانى (در برابر خدا).
9- رقت: دلشكستگى - حالتى كه احساس گريه براى انسان پديد مىآيد.
10- قشعريره: لرزه - لرزش.
11- خايف: ترسان - بيمناك.
باشد.1 به درستى كه
پدرم مىفرمود كه: نزديكترين حالات بنده به خدا در هنگامى است كه در سجده باشد و
گريان باشد.
و تضرعاتى كه به دست مىباشد در حالت دعا موافق احاديث معتبره آن است كه: اگر هنگام
رغبت و رجا باشد كف دست را به سوى آسمان كنى چنانچه دست پيش كسى مىدارى كه چيزى به
دستت دهد. و اگر حالت خوف و بيم باشد پشت دستها را به آسمان مىدارى يعنى: من از
اعمال خود نااميد شدهام و از كثرت بدى اعمال، روى طلب از تو ندارم. و در حالت تضرع2
انگشت سبابه3 راست
را به جانب راست و چپ حركت مىدهى كه: نمىدانم كه از اصحاب يمينم4
يا از اصحاب شِمال و از نيكوكارانم نزد تو يا از بدكاران.
و در هنگام تَبَتل 5
و انقطاع6 انگشت
سبابه دست چپ را بلند مىكنى و پست مىكنى، مانند كسى كه به ابرام
7 چيزى از كسى طلبد. يا اشاره به آن است كه: نمىدانم كه مرا بلند
خواهى كرد يا پست خواهى گذاشت. و در هنگامى كه گريه بسيار شود و اسباب و علامات
اجابت ظاهر گردد دستها را از جانب سر خود بلند مىكنى، يا از پيش روى خود پيش
مىبرى كه گويا: حاجتم را دادهاند، و دست فراز مىكنم8
كه بگيرم. اى عزيز ببين كه حق تعالى با آن مرتبه جلال و عظمت و استغنا و بىنيازى،
با گدايان خوان احسانش چه نحو سلوك كرده و ايشان را رخصت چه گستاخيها داده و به آن
رفعت شأن، خود را چه نزديك گردانيده و به اين وسايل بندگان را به آشنايى خود
خوانده؛ و بندگان با نهايت احتياج و پستى، چه مُستغنيانه با پروردگار خود سلوك
مىنمايند و رو از چنين خداوندى كريمى كه پيوسته خوان احسانش را براى نيكوكار و
بدكار كشيده رو مىگردانند9
و رو به عاجزان و لئيمان ممكنات10
مىبرند و از رحمتهاى خدا خود را محروم مىگردانند.
نهم: بدان كه كسى را كه حاجتى به درگاه بزرگى باشد، اول يساولان11
و دربانان آن درگاه را از خود خشنود مىگرداند كه دخول مجلس پادشاه او را به آسانى
حاصل شود و حاجتش زودتر برآورده شود. دربانان درگاه مالك الملوك، فقرا و
مساكيناند. بايد كه پيش از طلب حاجت تصدقى بكند تا حاجتش زودتر برآورده شود.
چنانچه از حضرت صادق صلواتالله عليه منقول است كه فرمود كه: هرگاه احدى از شما
بيمار مىشود طبيب را مىطلبند و به او چيزى مىدهد. و اگر حاجتى به پادشاهى دارد؛
رشوهاى به دربانان مىدهد. پس اگر حاجتى به خدا داشته باشد، بايد تصدقى بكند، خواه
كم و خواه بسيار.
دهم: آن كه اگر كسى حاجتى دارد، گاه هست كه در درگاه كريمان حاجت ديگران را وسيله
حاجت خود مىكند به اين كه يا اول حاجت ديگران را مقدم مىدارد كه آن كريم را خوش
آيد كه او اهتمام به شأن ديگران زياده از خود دارد؛ و اين معنى موجب زيادتى روايى
حاجت اوست. يا آن كه آن حاجتى كه خود دارد براى ديگران مىطلبد تا كريم بداند كه با
وجود احتياج خود، آن حاجت را براى ديگران مىطلبد. پس آن حاجت را براى او نيز بر
وجه اكمل12 روا
كند. يا آن كه در هنگام حاجت خواستن ديگران را با خود شريك مىكند.
و اين معنى نيز خوشاينده طبع كريمان است كه آدمى همين در فكر خود نباشد و ديگران را
در وقتى كه احسانى به او مىرسد فراموش نكند. چنانچه حق تعالى در سوره فاتحه چنين
تعليم بندگان فرموده است كه در عرض عبادت و طلب استعانت، ديگران را با خود شريك
كنند.13 و حضرت
رسول صلىالله عليه و آله فرمود كه: چون يكى از شما دعا كند دعا را عام بكند و
مخصوص خود نگرداند، كه دعا به استجابت نزديكتر مىشود.
و به سند معتبر از حضرت صادق صلواتالله عليه منقول است كه: هركه جهل مؤمن را مقدم
دارد و از براى ايشان دعا كند، پس از براى خود دعا كند، دعايش مستجاب مىگردد.
پىنوشتها:
1- مقصود مقدار اشك است.
2- تضرع: زارى از سر خوارى و فروتنى.
3- سبابه: انگشت كنار شست.
4- اصحاب يمين: دست راستيان - سعادتمندانى كه در بهشت جاى دارند -
نام اين گروه در آيه 27 سوره واقعه (56) آمده و اطلاعاتى از آنها در آيات بعد
ارائه شده است.
5- تبتل: از جهان و جهانيان بريدن و روى و پناه به سوى خدا آوردن.
اين كار در آيه 8 سوره مزمل (73) توصيه شده است.
6- انقطاع: گسستن و بريدن از هرچه جز خداست.
7- ابرام: اصرار - پافشارى.
8- فراز كردن: بالا بردن.
9- تكرار رو اشتباه مؤلف است.
10- ممكنات: عالم آفرينش - آفريدگان - آنها كه وجودشان وابسته به
خداست.
11- يساول: نگهبان چماق به دستى كه بر در كاخ پادشاه مىايستاد.
12- اكمل: كاملتر - كاملترين.
13- اشاره به آيات 5 - 6 سوره فاتحه (1) كه درخواست به صورت جمع
است.
و از حضرت رسول صلىالله عليه و آله منقول است كه: هيچ دعايى زودتر مستجاب نمىشود
از دعاى غايبى از براى غايبى.
و حضرت امام محمد باقر صلواتالله عليه فرمود كه: نزديكترين دعاها به اجابت، دعاى
مؤمنى است كه از براى برادر مؤمن خود كند غايبانه. پس ملكى موكل است به دعاى او كه
مىگويد: آمين. و از براى تو خدا دو برابر آنچه از براى
برادر خود دعا كردى عطا مىفرمايد.
و حضرت صادق عليهالسلام فرمود كه: دعا از براى برادر مؤمن خود غايبانه كردن باعث
زيادتى روزى مىشود و بلاها را دفع مىكند.
و از حضرت رسول صلىالله عليه و آله منقول است كه: هر مؤمنى كه از براى مؤمنين و
مؤمنات دعا كند، خدا به عدد هر مؤمنى كه گذشته است و خوهد آمد از اول تا آخر دنيا،
مثل آنچه براى ايشان دعا كرده است به او برگرداند. و به درستى كه بندهاى را در
قيامت امر كنند كه به جهنم برند، پس ملائكه او را كشند كه به جهنم برند. در آن حال
مؤمنان و مؤمنات گويند كه: پروردگارا اين بنده در دنيا براى ما دعا مىكرد؛ ما را
شفاعت ده در حق او. پس خدا ايشان را شفيع او كند و او به شفاعت ايشان نجات يابد.
و از ابراهيم بن هاشم1
منقول است كه گفت: عبدالله بن جُندب2
را در عرفات ديدم كه هيچ كس وقوف
3 را از او بهتر به جا نياورد. پيوسته دست به آسمان بلند كرده بود و
آب ديدهاش بر دو طرف رويش جارى بود به حدى كه بر زمين مىريخت. و چون مردم از وقوف
فارغ شدند و برگشتند، به او گفتم كه: هرگز وقوفى به خوبى وقوف تو نديدهام. گفت:
والله كه دعا نكردم مگر از براى برادران مؤمن خود. زيرا كه از حضرت امام موسى كاظم
صلواتالله عليه شنيدم كه مىفرمود كه: هر كه براى برادر مؤمن خود دعا كند در غيبت
او، از عرش او را ندا كنند كه: از براى تو باد صدهزار برابر
آنچه از براى او دعا كردى.
و نخواستم كه صدهزار برابر محقق4
مضمون5 را ترك كنم
براى يكى كه ندانم مستجاب مىشود يا نه.
و از حضرت على بن الحسين صلواتالله عليه منقول است كه: هرگاه كه ملائكه مىشنوند
كه مؤمنى براى برادر مؤمن خود دعا مىكند غايبانه، يا او را به نيكى ياد مىكند، به
او مىگويند كه: نيكو برادرى هستى تو از براى برادر خود.
دعاى خير از براى او مىكنى و او از تو غايب است. و او را به نيكى ياد مىكنى. حق
تعالى به تو عطا فرمود دو برابر آنچه از براى او دعا كردى. و بر تو ثنا گفت دو
برابر آنچه تو بر برادر خود ثنا گفتى. و تو راست فضل
6 و زيادتى بر او. و اگر بشنوند كه برادر خود را به بدى ياد
مىكند و بر او نفرين مىكند به او مىگويند كه: بد برادرى
هستى براى برادر خود. باز ايست از بدگويى و نفرين او - اى آن كسى كه خدا گناهان و
عيبهاى تو را پوشيده است - و متوجه احوال خود شو و به عيوب خود نظر كن و خدا را شكر
كن كه عيبهاى تو را پوشيده است. و بدان كه خدا بنده خود را به از تو مىشناسد.
و از حضرت صادق عليهالسلام منقول است كه: چون ظلمى بر كسى واقع شود و او نفرين كند
بر كسى كه بر او ظلم كرده است حق سبحانه و تعالى مىفرمايد كه: شخص ديگر هست كه
گمان مىكند كه تو بر او ظلم كردهاى و تو را نفرين مىكند. اگر مىخواهى نفرين تو
را و او را هر دو مستجاب كنم، و اگر مىخواهى هر دو را تأخير كنم تا عفو و رحمت من
هر دو را فراگيرد.
يازدهم: از جمله آداب دعا آن است كه خدا را پيش از طلبيدن حاجت، به بزرگوارى و عظمت
وجود و كرم ستايش كند و نعمتهاى او را بر خود و بر ديگران ياد كند و او را بر آن
نعمتها شكر كند. چنانچه اگر كسى به نزد بزرگى مىرود كه مطلبى7
عرض كند، از آداب نيست كه ابتدا شروع به مطلب كند؛ بلكه آداب آن است كه پيش از
مطلب، او را ستايشى درخور بزرگوارى او بكند. و حق تعالى در سوره كريمه حمد اين آداب
را تعليم فرموده است كه پيش از عرض حاجت، حمد و ثنا فرموده، خود را به رحمانيت و
رحيميت و ساير صفات لطف و رحمت ستايش فرموده، و بعد از آن، عبادت را به وسيله
امامالحاجه8 عرض
كرده.
زيرا كه حاجت طلبان را ارمغانى9
درخور توانايى خود گذرانيدن مناسب است. و بعد از آن طلب استعانت و هدايت را تعليم
فرموده.
پىنوشتها:
1- ابراهيم بن هاشم: ابواسحاق ابراهيم بن هاشم القمى از اصحاب امام
رضا (ع) و از كسانى كه دليلى براى رد روايت وى نيست.
2- عبدالله بن جندب: عبدالله بن جندب البجلى از اصحاب امامان صادق
(ع)، كاظم (ع) و رضا (ع) و از راويان موثق احاديث امامان كاظم و رضا
عليهماالسلام. وى مردى عابد، پرهيزكار و مورد اعتماد اين دو امام و نماينده
آنان بود.
3- وقوف: بخشى از اعمال حج كه ماندن در صحراى عرفات و مشعر است و
شامل دعا و نيايش نيز مىشود.
4- محقق: حتمى - بىترديد.
5- مضمون: ضمانت شده.
6- فضل: برترى.
7- مطلب: درخواست.
8- امامالحاجه: آنچه پيش از بيان درخواست از كسى بيان مىكنند از
ستايش و مدح و ثناى او.
9- ضبط همه نسخهها از معانى است. بنابراين دستخط مجلسى چنين بوده
است كه هم مىتواند ارمغانى باشد با سهو در جابهجايى نقطه و هم از معانى كه به
معنى از مفاهيم و مضامين كه در سخن مىآيد است.
و ايضا حمد الهى بر نعمتهاى خود نمودن موافق وعده الهى موجب مزيد نعمت است؛ و حسن
طلبى 1 است كه: تو
خداوندى كه پيوسته احسان كردهاى، اگر اكنون نيز احسان نمايى بعيد نيست. و نعمتهاى
خدا را بر ديگران يا كردن نيز حسن طلب است كه: چون به همه عالم احسان كردهاى
سزاوار است كه به من نيز احسان كنى. چنانچه شخصى به نزد بزرگى مىرود و قصيدهاى يا
نثرى براى او مىخواند و كرمهاى او را ياد مىكند كه بر او نيز كرم كند. و لهذا
وارد شده است كه: بهترين دعاها الحمد لله2
است.
و ايضا چون گناهان آدمى موجب محرومى از خيرات و سعادات است، پيش از دعا استغفار از
گناهان بايد كرد تا موجب رفع موانع شود و به حمد و ثنا او را قربى به جناب مقدس
ايزدى حاصل شود كه حاجتش به زودى برآورده شود.
و بر اين مضامين احاديث بسيار است.
چنانچه منقول است كه مُفَضل به خدمت حضرت صادق عليهالسلام عرض نمود كه: دعاى جامعى
تعليم من فرما. حضرت فرمود كه: حمد الهى بكن، كه چون حمد الهى كردى هر كه نماز
مىكند، براى تو دعا مىكند. مىگويد كه: سمع الله لمن حمده. يعنى: خدا مستجاب كرد
دعاى حمدكنندگان خود را.
و در حديث ديگر فرمود كه: هر گاه يكى از شما خواهد كه از خداوند خود حاجتى سؤال
نمايد از حاجتهاى دنيا و آخرت، بايد كه ابتدا كند به ثنا و مدح خداوند عالميان و
صلوات بر محمد و آل محمد. بعد از آن حاجت خود را بطلبد.
و در حديث ديگر فرمود كه: اول خدا را به صفات كمال مدح كن، پس ثناه بگو او را بر
نعمتها و شكر كن، پس اقرار به گناه خود بكن، بعد از آن سؤال كن. والله كه هيچ
بندهاى از گناه به در نمىآيد مگر به اقرار به گناهان خود.
و در حديث ديگر فرمود كه: هرگاه حاجتى داشته باشيد حمد و ثناى پروردگار خود بگوييد.
به درستى كه كسى كه حاجتى از پادشاهى طلب مىنمايد، از براى او مهيا مىكند از
ستايش، بهترين سخنانى را كه بر آن قدرت دارد كه او را به آن سخن بستايد.
و فرمود كه: به درستى كه شخصى داخل مسجد حضرت رسول صلىالله عليه و آله شد و دو
ركعت نماز كرد و از خدا حاجتى سؤال كرد. حضرت فرمود كه: اين بنده تعجيل كرد بر
خداوند خود. و ديگرى آمد و دو ركعت نماز گزارد و بعد از آن خدا را ثنا گفت و صلوات
بر پيغمبر فرستاد. حضرت فرمود كه: حاجت خود را بطلب كه خدا عطا مىفرمايد.
دوازدهم: از شرايط دعا صلوات فرستادن بر محمد و آل محمد است. زيرا كه اگر كسى حاجتى
به درگاه پادشاهى دارد، مناسب اين است كه تحفهاى براى مقربان آن پادشاه بفرستد تا
ايشان شفيع او باشند. و اگر ايشان هم شفاعت نكنند، چون آن پادشاه مطلع مىشود كه به
ايشان تحفه داده و مقربان او را نوازش فرموده، او را خوش مىآيد و حاجتش را روا
مىكند.
و ايضا كسى كه محبوب بزرگوارى است، نزد آن بزرگوار مدح او كردن و از براى او مطلب
طلبيدن هرچند محتاج آن طلب نباشد آن محبوب، آن بزرگوار را خوش مىآيد كه محبوب او
را ستايش مىكند. و به اين اسباب، صلوات موجب قبولى دعا مىگردد.
و نكته لطيف كاملى در اين باب در بيان شفاعت كبرى3
گذشت، و تفصيل اين سخن را در شرح صحيفه كامله4
بيان كردهايم.
و به سند معتبر از حضرت صادق عليهالسلام منقول است كه: دعا محجوب5
است از آسمان، و مستجاب نمىشود تا صلوات بر محمد و آل محمد بفرستند.
و در حديث ديگر فرمود كه: هر كه دعا كند و پيغمبر را ياد نكند دعا بر بالاى سرش
ايستاده بال مىزند؛ و چون صلوات فرستاد بالا مىرود.
و در حديث ديگر فرمود كه: هر كه را به خدا حاجتى باشد اول صلوات بر محمد و آل محمد
بفرستد و بعد از آن حاجت خود را بطلبد. پس دعاى خود را ختم كند به صلوات بر محمد و
آل محمد. به درستى كه خدا كريمتر است از اين كه دو طرف دعا را قبول فرمايد و ميان
را رد كند. زيرا كه صلوات بر محمد و آل
پىنوشتها:
1- حسن طلب: طلب كردن چيزى از كسى با سخنان و كلمات زيبا، شيوا و
دلانگيز به گونهاى كه در وى تأثير كند و صورت اصرار و پافشارى نداشته باشد.
2- ترجمه:سپاس و ستايش از آن خداوند است. اين جمله در آياتى بسيار
از قرآن كريم آمده است.
3- شفاعت كبرى: شفاعت بزرگ - اين كه چهارده معصوم از آغاز تا
انتهاى آفرينش واسطه فيض خداوند به جميع مخلوقاتاند. مؤلف نكتهاى ادبى در اين
باره و درباره علت صلوات بر آنها در بخش مربوط به كشتى نجات بودن اهل بيت آورده
است.
4- شرح صحيفه كامله: كتابى از ملا محمد باقر مجلسى (مؤلف اين كتاب)
در شرح صحيفه كامله سجاديه (كه شامل ادعيه امام زينالعابدين (ع) است).
5- محجوب: پنهان - درپرده - پوشيده.
او البته مقبول است و رد نمىشود.
و فرمود كه: چون نام پيغمبر مذكور شود بسيار بر او صلوات فرستيد. كه هر كه يك صلوات
بر آن حضرت بفرستد حق تعالى بر او هزار صلوات بفرستد در هزار صف از ملائكه.
و هيچ خلقى نماند مگر آن كه بر او صلوات فرستند به سبب صلوات خدا و ملائكه بر او.
پس كسى كه به چنين رحمتى رغبت ننمايد او جاهل و غافل است و خدا و رسول و اهل بيت از
او بيزارند.
و حضرت رسول صلىالله عليه و آله فرمود كه: صلوات بر من و اهل بيت من نفاق
1 را برطرف مىكند.
و به روايت ديگر فرمود كه: صداهاى خود را بلند كنيد به صلوات بر من كه نفاق را زايل
مىگرداند.
و به سند معتبر از حضرت صادق عليهالسلام منقول است كه: هر كه صد مرتبه بگويد:
يا رب صل على محمد و ءال محمد2
، صد حاجت او برآورده شود، كه سى حاجت از حاجتهاى دنيا باشد.
و به روايت ديگر فرمود كه: هيچ عملى در ميزان اعمال سنگينتر از صلوات بر محمد و آل
محمد نيست. و به درستى كه شخصى را در قيامت اعمالش را به ميزان مىگذارند، سبك
مىآيد. حضرت رسول صلىالله عليه و آله صلوات بر خود را در ميزان او مىگذارد،
سنگين مىشود و بر اعمال بدش زيادتى مىكند.
و به سند معتبر منقول است كه: حضرت صادق عليهالسلام به صَباح بن سَيابه
3 فرمود كه: مىخواهى تو را چيزى تعليم نمايم كه خدا به سبب آن روى تو
را از آتش جهنم نگاه دارد؟ گفت: بلى. فرمود كه: بعد از نماز صبح صد مرتبه بگو:
اللهم صلى على محمد و ءال محمد4
، تا خدا روى تو را از گرمى آتش جهنم نگاه دارد.
و به سند معتبر از حضرت رسول صلىالله عليه و آله منقول است كه: هر كه در روز جمعه
صد مرتبه بر من صلوات بفرستد، حق تعالى شصت حاجت او را برآورد؛ سى حاجت دنيا و سى
حاجت آخرت.
و به سند معتبر از حضرت صادق عليهالسلام منقول است كه: چون شب جمعه مىشود نازل
مىشوند از آسمان ملائكه به عدد ذرات هوا يا به عدد مورچگان، و قلمهاى طلا و لوحهاى5
نقره در دست دارند و نمىنويسند تا روز شنبه عملى را بغير از صلوات بر محمد و آل
محمد. پس در اين شب و روز بسيار صلوات بفرستيد.
و فرمود كه: سنت مؤكد 6
است كه در هر روز جمعه بر محمد و اهل بيت او هزار مرتبه صلوات بفرستند و در روزهاى
ديگر صد مرتبه.
و حضرت امام محمد باقر عليهالسلام فرمود كه: هيچ عملى در روز جمعه بهتر نيست از
صلوات بر محمد و آل محمد.
و به سند ديگر منقول است كه: هر كه بعد از عصر در روز جمعه بگويد:
اللهم صل على محمد و ءال محمد الأوصياء المرضيين بأفضل صلواتك، و بارك عليهم بأفضل
بركاتك، و السلام عليه و عليهم و رحمه الله و بركاته
7، حق تعالى صدهزار حسنه
8 در نامه عملش ثبت نمايد، و صدهزار گناه را محو فرمايد، و صدهزار
حاجتش را برآورد، و صدهزار درجه براى او بلند كند.
و روايت ديگر آن است كه: اگر هفت مرتبه بخواند، خدا به عدد هر بندهاى حسنهاى به
او عطا فرمايد، و عملش در آن روز مقبول گردد، و چون در قيامت مبعوث شود در ميان دو
چشمش نورى ساطع 9
باشد.
پىنوشتها:
1- نفاق: دورويى - دودلى در دين - ترديد در عقيده دينى.
2- ترجمه: اى پروردگار من! بر محمد و خاندان محمد درود و رحمت
فرست.
3- صباح بن سيابه: از اصحاب امام صادق (ع) و از راويان موثق حديث
آن حضرت.
4- ترجمه: خداوندا! بر محمد و خاندان محمد درود و رحمت فرست.
5- يا: لوحههاى.
6- سنت مؤكد: مستحب مؤكد.
7- ترجمه: خداوندا بر محمد و خاندان محمد، آن جانشينان پسنديده با
برترين درودهايت درود فرست و با برترين بركتهايت به آنان بركت بخش. و سلام و
درود و رحمت و بركات خداوند بر او و آنان باد.
8- حسنه: كار نيك - ثواب.
9- ساطع: درخشان.