عين‏الحيات

علامه، ملا محمد باقر مجلسى رحمة الله

- ۳۴ -


و در موضع ديگر مى‏فرمايد كه: و اذا سألك عبادى عنى فانى قريب أجيب دعوه الداع اذا دعان فليستجيبوا لى و ليؤمنوا بى لعلهم يرشدون.1 كه ترجمه‏اش اين است كه: چون سؤال نمايند از تو بندگان من از (صفت) من (يا: نزديكى و دورى من، يا: كيفيت دعا كردن من كه آهسته دعا كنند يا بلند) پس بگو به ايشان كه من نزديكم (به ايشان به علم و احاطه و لطف و رحمت). مستجاب مى‏گردانم دعاى دعا كننده را در هنگامى كه مرا خواند. پس بايد كه بندگان اجابت كنند مرا (در دعا كردن كه از ايشان طلبيده‏ام، يا آن كه: چون من اجابت مى‏كنم در دعا، بايد كه ايشان اجابت من كنند در جميع تكاليف من) و بايد كه ايمان آورند به (وعده) من (در اجابت دعا، يا در ايمان خود ثابت باشند)، شايد كه راه راست يابند و به رشد و صلاح خود پى برند.
و به سند معتبر منقول است كه از حضرت امام محمد باقر صلوات‏الله عليه پرسيدند كه: كدام عبادت بهتر و افضل است؟ حضرت فرمود كه: هيچ عبادتى بهتر نيست نزد حق تعالى از آن كه از او سؤال2 نمايند و از رحمتهاى غيرمتناهى كه نزد اوست طلب نمايند. و هيچ كس نزد خدا دشمنتر و بدتر نيست از كسى كه تكبر كند از عبادت الهى كه دعاست، و از عطاها و رحمتهاى الهى سؤال ننمايد.
و از مَيسَر بن عبدالعزيز3 منقول است كه حضرت صادق صلوات‏الله عليه فرمود كه: اى ميسر دعا بكن و مگو كه: هرچه مقدر شده است خواهد شد. به درستى كه نزد خدا منزلتى هست كه به آن نمى‏توان رسيد مگر به دعا و مسئلت. و اگر كسى دهان خود را ببندند و دعا نكند و سؤال ننمايد از خدا، چيزى به او نمى‏دهند. پس بطلب تا عطا كنند. اى ميسر هر كه درى را بسيار مى‏كوبد، البته بر رويش مى‏گشايند.
و در حديث ديگر فرمود كه: هركه از فضل4 خدا سؤال ننمايد فقير مى‏شود.
و فرمود كه: بر شما باد به دعا، به درستى كه شما را قرب به خدا حاصل نمى‏شود به عبادتى مثل دعا. و ترك مكنيد طلب كردن حاجت كوچكى را براى خردى آن حاجت.
به درستى كه حاجت كوچك و بزرگ همه به دست خداست.
و در حديث ديگر فرمود كه: حضرت اميرالمؤمنين صلوات‏الله عليه مى‏فرمود كه: محبوبترين اعمال نزد حق تعالى در زمين، دعاست.
و فرمود كه: حضرت اميرالمؤمنين عليه‏السلام دعا بسيار مى‏كردند.
و به سند معتبر از حضرت رسول صلى‏الله عليه و آله منقول است كه: دعا حربه5 مؤمن است براى دفع دشمنان؛ و عمود6 دين است كه به آن، دين مؤمن برپاست؛ و نور آسمان و زمين است.
و در حديث ديگر از آن حضرت منقول است كه به صحابه فرمودند كه: مى‏خواهيد دلالت كنم شما را بر حربه و سلاحى كه شما را نجات دهد از شر دشمنان شما، و روزى شما را زياده گرداند؟ گفتند: بلى. فرمود كه: دعا كنيد و بخوانيد پروردگار خود را در شب و روز.
به درستى كه حربه مؤمن دعاست.
و حضرت امام رضا عليه‏السلام فرمود كه: بر شما باد به حربه پيغمبران، كه آن دعاست.
و حضرت صادق عليه‏السلام فرمود كه: دعا از نيزه تيز، كارگرتر است.
و فرمود كه: دعا رد مى‏كند قضا را هرچند كه از آسمان نازل شده باشد و محكم گرديده باشد.

پى‏نوشتها:‌


1-   آيه 186 سوره بقره (2).
2-   سؤال: درخواست.
3-   ميسر بن عبدالعزيز: از اصحاب امامان باقر (ع) و صادق (ع) و از راويان موثق احاديث آنان.
4-   فضل: فزونبخشى - بخشش بيش از حد عدالت و فراتر از لياقت - روزى - بخششها، نعمتها، لطفها و عطيه‏هاى مادى مورد نياز براى زندگى اين جهان.
5-   حربه: سلاح.
6-   عمود: ستون - ستون خيمه (كه چادر و ميخها و ديگر چيزهاى نگهدارنده خيمه وابسته به ايستادگى آن است).


و فرمود كه: بسيار دعا كنيد كه دعا كليد جميع رحمتهاست و موجب فيروزى1 به همه حاجتهاست. و به كرامتهاى الهى نمى‏توان رسيد مگر به دعا. و هر درى را كه بسيار مى‏كوبند البته بر روى آدمى مى‏گشايند.
و در حديث ديگر فرمود كه: بر تو باد به دعا كه شفاى جميع دردهاست.
و از حضرت امام موسى كاظم صلوات‏الله عليه منقول است كه: هر بلايى كه بر بنده مؤمن نازل گردد و خدا او را دعا الهام نمايد البته آن بلا زود زايل مى‏شود. و هر بلايى كه بر مؤمن نازل مى‏شود و توفيق دعا نيابد و ترك كند البته آن بلا به طول مى‏انجامد. پس بر شما باد به دعا و تضرع به سوى خداوند عالميان.
و حضرت رسول صلى‏الله عليه و آله فرمود كه: دوا كنيد بيماران خود را به تصدق، و دفع كنيد انواع بلاها را به دعا، و حفظ كنيد مالهاى خود را به دادن زكات. به درستى كه هيچ مرغى به دام نمى‏افتد مگر آن كه تسبيح خود را ترك نمايد.
حضرت اميرالمؤمنين صلوات‏الله عليه فرمود كه: دفع كنيد موجهاى بلاها را از خود به دعا، پيش از آن كه بلا نازل گردد. به حق آن خداوندى كه دانه را شكافته و انواع گياه را از آن بيرون آورده و خلايق را خلق فرموده، كه بلا به سوى مؤمن تندتر مى‏آيد از سيلى كه از بالاى كوه به پايين آيد، و از دويدن اسبان تندرو. و هيچ نعمتى و طراوت عيشى از بندگان برطرف نمى‏شود مگر به گناهان ايشان. و اگر استقبال كنند بلا را به دعا و تضرع و انابَت2 و توبه، بر ايشان نازل نخواهد شد. و اگر وقتى كه بلا نازل شود و نعمت از ايشان زايل گردد به خدا پناه برند و تضرع نمايند با نيتهاى درست، و سستى نورزند در عبادت و بندگى، و ترك گناهان بكنند، البته خدا هر فاسدى را براى ايشان به اصلاح مى‏آورد، و هر نعمتى را كه از ايشان سلب نموده به ايشان برمى‏گرداند.
و حضرت صادق عليه‏السلام فرمود كه: سه چيز است كه با آنها هيچ چيز ضرر نمى‏كند: دعا كردن در هنگام بلاها و شدتها، و استغفار كردن بعد از گناه، و شكر كردن در وقت نعمت.
و در حديث ديگر فرمود كه: حق تعالى روزيهاى مؤمنان را از جايى چند مقرر فرموده كه گمان نداشته باشند. زيرا كه بنده هرگاه كه روزيش از كجا مى‏رسد دعا بسيار مى‏كند.
و در حديث ديگر فرمود كه: هركه را چهار چيز عطا فرمايند او را از چهار چيز محروم نمى‏گردانند: هركه را دعا دادند از اجابت محروم نمى‏سازند؛ و هر كه را استغفار كرامت كردند توبه‏اش را قبول مى‏فرمايند؛ و هركه را شكر عطا كردند نعمتش را زياده مى‏كنند؛ و هر كه را صبر دادند از اجر و ثواب محروم نمى‏گردانند.

نجم دويم: در توضيح مجملى از شرايط و آداب دعاست

بدان كه چون دعا مكالمه و سخن گفتن و عرض نياز كردن است به حضرت قاضى‏الحاجات3، بايد كه آدمى معنى دعا را بداند و فهميده و با حضور قلب دعا كند، و لااقل آدابى كه در حاجت طلبيدن از مخلوقين - كه در عجز و ناتوانى مثل اويند - رعايت مى‏نمايند، همان قدر را در حاجت طلبيدن از خداوند عظيم‏الشأن - كه خالق و رازق و مالك جميع امور اوست - رعايت كنند. و ظاهر است كه اگر كسى حاجتى به مخلوقى عرض كند البته چند چيز را رعايت مى‏كند:
اول آن كه بداند كه چه مى‏گويد. و اگر از روى مستى و بيخبرى حرفى گويد با بزرگى، و دلش از آنچه مى‏گويد خبر نداشته باشد، اگر سياستش4 نكنند، به سخنش نيز اعتنا نخواهند كرد. پس در هنگام مناجات با خداوند خود بايد كه دلش خبر داشته باشد از آنچه بر زبانش جارى مى‏شود، و از روى جِد و جهد و اهتمام5 طلب نمايد و به حاجت خود بى‏اعتنا نباشد. چنانچه از حضرت اميرالمؤمنين صلوات‏الله عليه منقول است كه: حق تعالى قبول نمى‏فرمايد دعايى را كه از دل فاضل صادر شود.
و فرمود كه: چون براى ميت خود دعا كنيد چنين دعا مكنيد كه دل شما از آن غافل باشد و خبر نداشته باشد؛ وليكن بايد كه جهد و سعى كنيد از براى او در دعا.
و حضرت صادق عليه‏السلام فرمود كه: خدا مستجاب نمى‏كند دعايى را كه با دل سخت و صاحب قساوت دعا كنند.

پى‏نوشتها:‌


1-   فيروزى: دستيابى - رسيدن به مقصود و خواسته.
2-   انابت: انابه - بازگشتن به سوى خدا - توبه - زارى - پشيمانى.
3-   قاضى‏الحاجات: برآورنده درخواستها و نيازها.
4-   سياست: تنبيه - مجازات.
5-   اهتمام: همت گماشتن - كوشش.


و در حديث ديگر فرمود كه: خدا مستجاب نمى‏كند دعايى را كه با دل فراموشكار غافل كنند. پس هرگاه دعا كنيد دل خود را با خدا داريد. پس يقين كنيد كه دعاى شما مستجاب است.
دويم آن كه كسى را كه شخصى براى دفع شدايد1 به او پناه مى‏برد البته پيوسته ملازمت2 او مى‏كند و در غير حال شدت3 به او پناه مى‏برد تا در هنگام شدت و بلايى كه رو دهد روى آن داشته باشد كه به او پناه برد. همچنين بايد كه در درگاه خالق در حالت نعمت، دعا و تضرع كند و خدا را به سبب وفور نعمت فراموش نكند، تا در حال شدتها و سختيها كه پناه به او برند حاجت به زودى برآورده شود. با آن كه هيچ آنى نيست كه بنده را صدهزار گونه احتياج در امور دنيا و آخرت به جناب مقدس ايزدى نباشد.
چنانچه به سند صحيح از حضرت امام جعفر صادق عليه‏السلام منقول است كه: كسى كه پيش از نزول بلا پيوسته دعا كند، چون بلا نازل شود، دعياش مستجاب است و ملائكه مى‏گويند كه: اين صداى آشنايى است. و دعاى او را از آسمان منع نمى‏كنند. و كسى كه پيش از نزول بلا دعا نكند، بعد از بلا دعايش مستجاب نيست و ملائكه مى‏گويند كه: ما اين صدا را نمى‏شناسيم. و در حديث ديگر فرمود كه: مى‏گويند كه: پيش از امروز كجا بودى؟
و در حديث ديگر فرمود كه: كسى كه از نزول بلايى ترسد، و پيش از نزول آن بلا دعا كند براى دفع آن بلا، خدا آن بلا را هرگز به او ننمايد.
و در حديث ديگر فرمود كه: كسى كه خواهد كه دعاى او در شدتها مستجاب شود بايد كه در هنگام رخا5 و نعمت دعا بسيار بكند.
و بر اين مضمون احاديث بسيار است.
سيم آن كه كسى كه به مخلوقى حاجتى دارد خدمات شايسته براى او مى‏كند كه مى‏ضى6 طبع او باشد، و از چيزهايى كه او كراهت دارد اجتناب مى‏نمايد تا چون حاجتى از او بخواهد برآورده شود. همچنين در درگاه خدا هر كه عبادت بندگى و اطاعت الهى بيشتر كرده است دعايش به اجابت نزديكتر است.
چنانچه جناب مقدس نبوى در اين حديث فرموده‏اند كه: دعاى بى‏عمل صالح از بابت تير انداختن از كمان بى‏زه است.
و از حضرت اميرالمؤمنين صلوات‏الله عليه منقول است كه: بهترين دعاها آن است كه صادر شود از سينه پاكيزه از عيبها و صفات ذميمه 4، و دل پرهيزكار. و در مناجات است سبب نجات. و به اخلاص در اعمال، خلاصى از عقاب7 حاصل مى‏شود. پس هرگاه كه فَزَع8 و خوف شما بسيار شود پناه به خداوند خود بريد.
و به سند معتبر منقول است كه: شخصى به خدمت حضرت صادق عليه‏السلام عرض نمود كه: حق تعالى مى‏فرمايد كه: دعا كنيد تا دعاى شما را مستجاب گردانم.9 و ما دعا مى‏كنيم و مستجاب نمى‏شود. حضرت فرمود كه: دعاى شما براى اين مستجاب نمى‏شود كه وفا نمى‏كنيد به پيمانها كه حق تعالى از شما گرفته است در عمل نمودن به او امر و ترك نمودن مَناهى10 . و حق تعالى مى‏فرمايد كه: وفا كنيد به عهد و پيمان من تا وفا كنم به عهد و پيمان شما.11 والله كه اگر شما وفا كنيد از براى خدا، خدا نيز وفا مى‏كند از براى شما.
و از نَوفِ بِكالى12 منقول است كه حضرت اميرالمؤمنين صلوات‏الله عليه فرمود كه: حق تعالى وحى نمود به حضرت عيسى عليه‏السلام كه: بگو به گروه بنى‏اسرائيل كه داخل خانه‏اى از خانه‏هاى من نشوند مگر با دلهاى طاهر و پاك و ديده‏هاى خاشع13 و دستهاى پاكيزه از كثافت حرام و شبهه. و بگو به ايشان كه:

پى‏نوشتها:‌


1-   شدايد: جمع شدت و شديده - سختيها - دشواريها.
2-   ملازمت: همراهى.
3-   شدت: سختى - تنگى - دشوارى.
4-   رخا: آسانى - آسايش - راحت.
5-   مرضى: مورد رضايت - مورد پسند.
6-   صفات ذميمه: جمع صفت ذميم - ويژگيهاى ناپسند.
7-   عقاب: كيفر - مجازات.
8-   فزع: ترس - بيم - هراس.
9-   مضمون بخشى از آيه 60 سوره غافر (40).
10-   مناهى: جمع منهى - نهى شده‏ها - ممنوعها - محرمات و مكروهات.
11-   بخشى از آيه 40 سوره بقره (2).
12-   نوف بكالى: از اصحاب خاص امير مؤمنان (ع) كه از زاهدان و عابدان زمان خود بود. وى از راويان موثق احاديث آن حضرت است.
13-   ديده‏هاى خاشع: چشمهايى كه از فروتنى و شرم به زير افكنده شده‏اند.
بدانيد كه از هيچ يك از شما دعايى مستجاب نمى‏كنم هرگاه مَظلمه1 كسى نزد او باشد و مال كسى به ظلم در ذمه2 او باشد.
و در ابواب سابقه گذشت حديثى كه: هركه خواهد دعايش مستجاب شود بايد كه كسبش را حلال كند.
و اين امر بسى ظاهر است كه هرچند آدمى را قرب زياده مى‏شود دعايش به قبول نزديكتر است؛ چنانچه نزد پادشاهان ظاهر، هر كه قربش بيشتر است حاجتش رواتر است.
و ايضا چنانچه سابقا تحقيق كرديم هرچند مناسبت ميان فاعل و قابل3 بيشتر مى‏شود قابليت استفاضه4 زياده مى‏شود. و مانعى كه از فيض هست از طرف قابل است؛ هرچند قابل كاملتر مى‏شود مانع كمتر مى‏شود و قابليت رحمت زياده مى‏شود و فيض بيشتر فايض مى‏شود.
چهارم: از شرايط استجابت دعا كمال معرفت آن خداوندى است كه از او حاجت مى‏طلبد.
و سابقا مجملى اشاره كرديم كه هر كسى خدا را به قدرى از معرفت شناخته او درخور آن معرفت از او فيض مى‏برد و از خداوند شناخته خود سؤال مى‏كند. پس هرقدر كه در مراتب قدرت و رحمت و كرم و عظمت و جلال و ساير صفات كمال، تمامتر و كاملتر مى‏شناسد، تأثيرات آن صفات به او زياده عايد مى‏گردد.
و به اين معنى اشاره دارد آن حديث كه به اسانيد بسيار منقول است كه: من نزد گمان نيكوى بنده خودم كه به من دارد. و هرقدر كه گمان او به من نيكوتر است من با او نيكوتر معامله مى‏نمايم.
و به سند معتبر از حضرت امام موسى كاظم صلوات‏الله عليه منقول است كه: جماعتى از حضرت امام جعفر صادق عليه‏السلام سؤال نمودند كه: چه علت دارد كه ما دعا مى‏كنيم و دعاى ما مستجاب نمى‏شود؟ حضرت فرمود كه: زيرا كه شما كسى را دعا مى‏كنيد كه او را نمى‏شناسيد.
و از حضرت صادق عليه‏السلام منقول است كه: چون دعا كنى گمان كن كه حاجت تو در در خانه توست.
ودر حديث ديگر فرمود كه: اگر كسى از شما خواهد كه از خدا هر حاجتى كه سؤال نمايد به او عطا كند، بايد كه از همگى مردم مأيوس و نااميد باشد و اميد از غيرخدا نداشته باشد. پس چون خدا اين حالت را از دل او يابد هرچه سؤال كند به او عطا مى‏فرمايد.
و اين معنى در باب سؤال از مخلوقين هم ظاهر است كه هر كه عظمت پادشاهى را بيشتر مى‏داند و وسعت مُلك و خزانه و كرم او را بيشتر مى‏داند توقع عطا از او زياده دارد، و پادشاه نيز درخور متوقع او5 و شناسايى او به او عطا مى‏كند.
و در اين باب سخن بسيار است و اين رساله گنجايش تفصيل آن ندارد.
پنجم: از شرايط استجابت، مبالغه و الحاح در دعاست. و الحاح نزد مخلوقين به اعتبار تنگى حوصله6 و قلت كرم ايشان بدنماست. اما حق تعالى دوست مى‏دارد به سبب وسعت لطف و رحمت نامتناهى كه نزد او در سؤال مبالغه7 و الحاح8 نمايند.
چنانچه از حضرت امام محمد باقر صلوات‏الله عليه منقول است كه: والله كه الحاح نمى‏نمايد بنده مؤمنى بر خدا در حاجت خود مگر اين كه حق تعالى حاجت او را برمى‏آورد.
و حضرت صادق صلوات‏الله عليه فرمود كه: حق تعالى مكروه و دشمن مى‏دارد الحاح كردن مردم را بر يكديگر در سؤال. و از براى خود اين را پسنديده و دوست مى‏دارد كه از او سؤال نمايند، و از آنچه نزد اوست طلب نمايند.
و حضرت رسول صلى‏الله عليه و آله فرمود كه: حق تعالى رحم كند بنده‏اى را كه طلب نمايد از حق تعالى حاجتى را، پس الحاح نمايد در دعا، خواه مستجاب بشود دعاى او و خواه نشود.
و حضرت جعفر بن محمدالصادق صلوات‏الله عليه فرمود كه: بنده چون دعا مى‏كند حق تعالى پيوسته در مقام برآوردن حاجت اوست مادام كه استعجال نكند9.
و در حديث ديگر فرمود كه: حق تعالى مراد بندگان خود را مى‏داند در هنگامى كه او را دعا مى‏كنند؛ وليكن دوست مى‏دارد كه حاجتهاى خود را بيان كنند و ذكر كنند نزد او.

پى‏نوشتها:‌


1-   مظلمه: آنچه به ظلم و ستم از كسى گرفته شده باشد - ظلم و ستم به ديگران.
2-   ذمه: عهده.
3-   فاعل و قابل: انجام دهنده كارو پذيرنده كار - فيض دهنده و فيض گيرنده.
4-   استفاضه: فيض‏پذيرى - بهره‏گيرى از فيض و بخشش و لطف و مرحمت.
5-   متوقع او: آنچه مورد توقع و انتظار اوست.
6-   تنگى حوصله: كمى ظرفيت - كم‏جنبگى.
7-   مبالغه: كوشش بسيار - زياده‏روى.
8-   الحاح: اصرار - پافشارى.
9-   استعجال كردن: چيزى را به شتاب و پيش از موعد مقرر خواستن - شتابزدگى.
ششم: از آداب دعا مخفى گردانيدن دعاست. زيرا كه كريمان، مخفى حاجت را طلبيدن دوست‏تر مى‏دارند، و دعاى پنهان به اخلاص نزديكتر و از ريا دورتر است.
چنانچه از حضرت على بن موسى‏الرضا منقول است كه: يك دعا كه مخفى به جا آورى بهتر است از هفتاد دعا كه اظهار نمايى1 و علانيه2 به جا آورى.
و اگر حاجت عظيمى داشته باشد و استعانت به دعاى مؤمنان بجويد و در مجامع ايشان دعا كند نيز خوب است. و اگر منظور ناچيز دانستن خود و حقير شمردن دعاى خود باشد و از ريا ايمن باشد، در مجامع دعا كردن بهتر است. و بركات انفاس مؤمنان و اجتماعات ايشان بسيار است و خود را در ميان رحمتهاى عامى كه بر ايشان نازل مى‏شود داخل گردانيدن فَوز3 عظيم است.
چنانچه از حضرت صادق عليه‏السلام منقول است كه: چهل نفر كه جمع شوند و دعا كنند، البته دعاى ايشان مستجاب است. و اگر چهل نفر به هم نرسد چهار نفر كه هر يك ده مرتبه خدا را در حاجتى بخوانند، البته حق تعالى دعاى ايشان را مستجاب مى‏كند. و اگر چهار نفر نباشند و يك نفر خدا را چهل مرتبه در حاجتى بخواند، البته خداوند عزيز4 جبار5 دعايش را مستجاب مى‏گرداند.
و در حديث ديگر فرمود كه: چهار نفر جمع نمى‏شوند براى دعا مگر آن كه وقتى كه متفرق مى‏شوند، دعاى ايشان مستجاب شده است.
و فرمود كه: پدرم را كه حاجتى رو مى‏داد زنان و اطفال را جمع مى‏فرمود و دعا مى‏كرد، و ايشان آمين مى‏گفتند.
و در حديث ديگر فرمود كه: دعاخوانندده و آمين گوينده در ثواب شريك‏اند.
هفتم: رعايت نمودن اوقاتى است كه مَظَنه6 استجابت دعاست. زيرا كه حق تعالى بعضى از زمانها و مكانها را در استجابت دخيل7 گردانيده است.
چنانچه از حضرت صادق عليه‏السلام منقول است كه: طلب نماييد دعا را در چهار ساعت نزد وزيدن بادها، و گرديدن سايه‏ها - يعنى اول پيشين8-، و نزد آمدن باران، و نزد ريختن اول قطره‏اى از خون مؤمنى كه شهيد شود، بر زمين. به درستى كه درهاى آسمان را در اين اوقات مى‏گشايند.
و در حديث ديگر فرمود كه: دعا در چهار محل مستجاب است: در نماز وَتر9 ، و بعد از نماز صبح، و بعد از نماز ظهر، و بعد از نماز شام.
و حضرت اميرالمؤمنين صلوات‏الله عليه فرمود كه: غنيمت شماريد دعا را در چهار وقت: نزد خواندن قرآن، و نزد اذان، و نزد آمدن باران، و نزد ملاقات كردن دو صف براى شهادت.
و از حضرت رسول صلى‏الله عليه و آله منقول است كه: بهترين وقتها كه خدا را بخوانيد سحرهاست10 .
و منقول است كه: چون حضرت صادق عليه‏السلام اراده طلب حاجتى داشتند، نزد زوال شمس11 طلب مى‏نمودند. و چون اين اراده مى‏نمودند اول، چيزى تصدق مى‏كردند، و خود را به بوى خوشى خوشبو مى‏كردند، و به مسجد مى‏رفتند، و حاجات خود را مى‏طلبيدند.
و حضرت امام محمد باقر صلوات‏الله عليه فرمود كه: حق تعالى از بندگان خود دوست مى‏دارد هر بنده‏اى را كه بسيار دعا كند. پس بر شما باد به دعا كردن در سحر تا طلوع آفتاب.
به درستى كه اين ساعتى است كه درهاى آسمان گشوده مى‏شود، و روزيها قسمت مى‏شود، و حاجتهاى عظيم برآورده مى‏شود.

پى‏نوشتها:‌


1-   اظهار نمودن: آشكارا بيان كردن - به گوش و ديد ديگران رساندن.
2-   علانيه: آشكارا.
3-   فوز: بهره‏مندى - بهره‏گيرى.
4-   عزيز: توانمند - آن كه مغلوب نمى‏شود.
5-   جبار: مسلط - چيره - قادر - توانا - اصلاحگر قدرتمند.
6-   مظنه: مورد گمان - داراى احتمال زياد.
7-   دخيل: داراى تأثير.
8-   پيشين: ظهر - نيمروز.
9-   نماز وتر: يك ركعت نمازى كه در انتهاى يازده ركعت نماز شب خوانده مى‏شود. مقصود در قنوت اين نماز است.
10-   سحر: بخشى از شب پيش از وقت نماز صبح.
11-   زوال شمس: وقتى كه خورشيد از وسط آسمان به سمت غرب مى‏رود - وقت ظهر.
و حضرت صادق عليه‏السلام فرمود كه: در شب ساعتى هست كه هر كه توفيق يابد كه در آن ساعت نماز كند و خدا را بخواند، البته دعايش مستجاب است، و در هر شبى كه باشد. و آن بعد از نصف شب1 است تا به قدر سُدس2 شب بگذرد.
و در حديث ديگر فرمود كه: سه وقت است كه حاجت بنده از خدا محجوب3 نمى‏شود: بعد از نماز واجب، و نزد آمدن باران، و نزد ظاهر شدن معجزه از حجتهاى خدا در زمين.
و حضرت اميرالمؤمنين صلوات‏الله عليه فرمود كه: كسى را كه به سوى پروردگار خود حاجتى باشد، در سه ساعت طلب نمايد: در ساعتى در روز جمعه؛ و ساعتى كه زوال شمس مى‏شود كه در آن وقت بادهاى رحمت مى‏وزد و درهاى آسمان گشوده مى‏شود و رحمت الهى نازل مى‏گردد و خروس به آواز مى‏آيد؛ و يك ساعت در آخر شب نزديك طلوع صبح.
به درستى كه در سحر دو ملك ندا مى‏كنند از جانب حق تعالى كه: آيا كسى هست كه در اين وقت توبه كند تا توبه‏اش را قبول كنيم؟ آيا كسى هست كه سؤال كند و به او عطا كنيم؟ آيا كسى هست كه طلب آمرزش كند تا گناهش را بيامرزيم؟ آيا كسى هست كه حاجتى داشته باشد و عرض كند تا حاجتش را برآوريم؟ پس اجابت نماييد در آن وقت داعى4 خدا را، و طلب نماييد روزى را در مابين طلوع صبح تا طلوع آفتاب، كه آن دخيلتر5 است در روزى از سفرها كردن براى تجارت. و آن ساعتى است كه خدا قسمت روزى ميان بندگان خود مى‏فرمايد.
و فرمود كه: درهاى آسمان را براى شما مى‏گشايند در پنج وقت: نزد آمدن باران، و نزد جهاد فى‏سبيل‏الله، و نزد اذان، و نزد خواندن قرآن، و نزد زوال آفتاب، و نزد طلوع صبح.
و حضرت صادق عليه‏السلام فرمود كه: ساعتى كه در آن ساعت دعا مستجاب مى‏شود در روز جمعه، وقتى است كه امام6 از خطبه فارغ مى‏شود، تا وقتى كه مردم به نماز برخيزند.
و ساعت ديگر، آخر روز جمعه است تا فرو رفتن آفتاب.
و در حديث ديگر فرمود كه: ساعت استجابت، اول زوال7 است.
و از حضرت امام زين‏العابدين صلوات‏الله عليه منقول است كه حضرت فاطمه صلوات‏الله عليها فرمود كه: از حضرت رسول صلى‏الله عليه و آله شنيدم كه مى‏فرمود كه: در روز جمعه ساعتى هست كه هر مسلمانى كه در آن ساعت از خدا چيزى طلب نمايد البته به او عطا مى‏فرمايد. گفتم: يا رسول الله كدام ساعت است؟ فرمود كه: وقتى كه نصف قرص آفتاب فرو رود. پس حضرت امام زين‏العابدين عليه‏السلام فرمود كه: حضرت فاطمه به غلام خود مى‏فرمود كه: برو بر بلندى و چون ببينى كه نصف قرص آفتاب غروب كرد، مرا اعلام كن كه من دعا كنم.
و به سندهاى معتبر از حضرت صادق عليه‏السلام منقول است كه فرمود كه: بر تو باد به دعا كردن در وقتى كه در سجود باشى؛ كه بنده در سجود از جميع احوال به خدا نزديكتر است.
هشتم: از شرايط و آداب دعا تضرع و زيادتى مذلت8 و شكستگى است.
چنانچه از حضرت صادق صلوات‏الله عليه منقول است كه: هرگاه شما را رقت9 به هم رسد دعا كنيد، كه دل را رقت حاصل نمى‏شود مگر وقتى كه از براى خدا خالص گردد و متوجه خدا شود؛ و آن علامت استجابت است.
و در حديث ديگر فرمود كه: چون بدن تو به قَشعريره10 آيد و بلرزد و چشمانت گريان شود، پس در دعا اهتمام كن كه رحمت الهى متوجه تو گرديده و هنگام اجابت است.
و در حديث ديگر فرمود كه: اگر از امرى خايف11 باشى يا حاجتى به خدا داشته باشى، پس اول خدا را به بزرگى و عظمت ياد كن و بر او ثنا كن چنان كه سزاوار است. و صلوات بر محمد و آل محمد بفرست و حاجت خود را بطلب، و خود را به گريه بدار و سعى كن كه گريه كنى اگرچه به مقدار سر مگسى

پى‏نوشتها:‌


1-   نصف شب: در اينجا مقصود نيمى از فاصله زمانى ميان غروب آفتاب تا طلوع آفتاب است كه 12 ساعت پس از اذان ظهر مى‏شود.
2-   سدس: يك ششم.
3-   محجوب: پنهان - در پرده.
4-   داعى: دعوت كننده.
5-   دخيل: مؤثر.
6-   امام: امام جمعه.
7-   زوال: ظهر.
8-   مذلت: خردى و كوچكى و ضعف و ناتوانى (در برابر خدا).
9-   رقت: دلشكستگى - حالتى كه احساس گريه براى انسان پديد مى‏آيد.
10-   قشعريره: لرزه - لرزش.
11-   خايف: ترسان - بيمناك.
باشد.1 به درستى كه پدرم مى‏فرمود كه: نزديكترين حالات بنده به خدا در هنگامى است كه در سجده باشد و گريان باشد.
و تضرعاتى كه به دست مى‏باشد در حالت دعا موافق احاديث معتبره آن است كه: اگر هنگام رغبت و رجا باشد كف دست را به سوى آسمان كنى چنانچه دست پيش كسى مى‏دارى كه چيزى به دستت دهد. و اگر حالت خوف و بيم باشد پشت دستها را به آسمان مى‏دارى يعنى: من از اعمال خود نااميد شده‏ام و از كثرت بدى اعمال، روى طلب از تو ندارم. و در حالت تضرع2 انگشت سبابه3 راست را به جانب راست و چپ حركت مى‏دهى كه: نمى‏دانم كه از اصحاب يمينم4 يا از اصحاب شِمال و از نيكوكارانم نزد تو يا از بدكاران.
و در هنگام تَبَتل 5 و انقطاع6 انگشت سبابه دست چپ را بلند مى‏كنى و پست مى‏كنى، مانند كسى كه به ابرام 7 چيزى از كسى طلبد. يا اشاره به آن است كه: نمى‏دانم كه مرا بلند خواهى كرد يا پست خواهى گذاشت. و در هنگامى كه گريه بسيار شود و اسباب و علامات اجابت ظاهر گردد دستها را از جانب سر خود بلند مى‏كنى، يا از پيش روى خود پيش مى‏برى كه گويا: حاجتم را داده‏اند، و دست فراز مى‏كنم8 كه بگيرم. اى عزيز ببين كه حق تعالى با آن مرتبه جلال و عظمت و استغنا و بى‏نيازى، با گدايان خوان احسانش چه نحو سلوك كرده و ايشان را رخصت چه گستاخيها داده و به آن رفعت شأن، خود را چه نزديك گردانيده و به اين وسايل بندگان را به آشنايى خود خوانده؛ و بندگان با نهايت احتياج و پستى، چه مُستغنيانه با پروردگار خود سلوك مى‏نمايند و رو از چنين خداوندى كريمى كه پيوسته خوان احسانش را براى نيكوكار و بدكار كشيده رو مى‏گردانند9 و رو به عاجزان و لئيمان ممكنات10 مى‏برند و از رحمتهاى خدا خود را محروم مى‏گردانند.
نهم: بدان كه كسى را كه حاجتى به درگاه بزرگى باشد، اول يساولان11 و دربانان آن درگاه را از خود خشنود مى‏گرداند كه دخول مجلس پادشاه او را به آسانى حاصل شود و حاجتش زودتر برآورده شود. دربانان درگاه مالك الملوك، فقرا و مساكين‏اند. بايد كه پيش از طلب حاجت تصدقى بكند تا حاجتش زودتر برآورده شود. چنانچه از حضرت صادق صلوات‏الله عليه منقول است كه فرمود كه: هرگاه احدى از شما بيمار مى‏شود طبيب را مى‏طلبند و به او چيزى مى‏دهد. و اگر حاجتى به پادشاهى دارد؛ رشوه‏اى به دربانان مى‏دهد. پس اگر حاجتى به خدا داشته باشد، بايد تصدقى بكند، خواه كم و خواه بسيار.
دهم: آن كه اگر كسى حاجتى دارد، گاه هست كه در درگاه كريمان حاجت ديگران را وسيله حاجت خود مى‏كند به اين كه يا اول حاجت ديگران را مقدم مى‏دارد كه آن كريم را خوش آيد كه او اهتمام به شأن ديگران زياده از خود دارد؛ و اين معنى موجب زيادتى روايى حاجت اوست. يا آن كه آن حاجتى كه خود دارد براى ديگران مى‏طلبد تا كريم بداند كه با وجود احتياج خود، آن حاجت را براى ديگران مى‏طلبد. پس آن حاجت را براى او نيز بر وجه اكمل12 روا كند. يا آن كه در هنگام حاجت خواستن ديگران را با خود شريك مى‏كند.
و اين معنى نيز خوشاينده طبع كريمان است كه آدمى همين در فكر خود نباشد و ديگران را در وقتى كه احسانى به او مى‏رسد فراموش نكند. چنانچه حق تعالى در سوره فاتحه چنين تعليم بندگان فرموده است كه در عرض عبادت و طلب استعانت، ديگران را با خود شريك كنند.13 و حضرت رسول صلى‏الله عليه و آله فرمود كه: چون يكى از شما دعا كند دعا را عام بكند و مخصوص خود نگرداند، كه دعا به استجابت نزديكتر مى‏شود.
و به سند معتبر از حضرت صادق صلوات‏الله عليه منقول است كه: هركه جهل مؤمن را مقدم دارد و از براى ايشان دعا كند، پس از براى خود دعا كند، دعايش مستجاب مى‏گردد.

پى‏نوشتها:‌


1-   مقصود مقدار اشك است.
2-   تضرع: زارى از سر خوارى و فروتنى.
3-   سبابه: انگشت كنار شست.
4-   اصحاب يمين: دست راستيان - سعادتمندانى كه در بهشت جاى دارند - نام اين گروه در آيه 27 سوره واقعه (56) آمده و اطلاعاتى از آنها در آيات بعد ارائه شده است.
5-   تبتل: از جهان و جهانيان بريدن و روى و پناه به سوى خدا آوردن. اين كار در آيه 8 سوره مزمل (73) توصيه شده است.
6-   انقطاع: گسستن و بريدن از هرچه جز خداست.
7-   ابرام: اصرار - پافشارى.
8-   فراز كردن: بالا بردن.
9-   تكرار رو اشتباه مؤلف است.
10-   ممكنات: عالم آفرينش - آفريدگان - آنها كه وجودشان وابسته به خداست.
11-   يساول: نگهبان چماق به دستى كه بر در كاخ پادشاه مى‏ايستاد.
12-   اكمل: كاملتر - كاملترين.
13-   اشاره به آيات 5 - 6 سوره فاتحه (1) كه درخواست به صورت جمع است.
و از حضرت رسول صلى‏الله عليه و آله منقول است كه: هيچ دعايى زودتر مستجاب نمى‏شود از دعاى غايبى از براى غايبى.
و حضرت امام محمد باقر صلوات‏الله عليه فرمود كه: نزديكترين دعاها به اجابت، دعاى مؤمنى است كه از براى برادر مؤمن خود كند غايبانه. پس ملكى موكل است به دعاى او كه مى‏گويد: آمين. و از براى تو خدا دو برابر آنچه از براى برادر خود دعا كردى عطا مى‏فرمايد.
و حضرت صادق عليه‏السلام فرمود كه: دعا از براى برادر مؤمن خود غايبانه كردن باعث زيادتى روزى مى‏شود و بلاها را دفع مى‏كند.
و از حضرت رسول صلى‏الله عليه و آله منقول است كه: هر مؤمنى كه از براى مؤمنين و مؤمنات دعا كند، خدا به عدد هر مؤمنى كه گذشته است و خوهد آمد از اول تا آخر دنيا، مثل آنچه براى ايشان دعا كرده است به او برگرداند. و به درستى كه بنده‏اى را در قيامت امر كنند كه به جهنم برند، پس ملائكه او را كشند كه به جهنم برند. در آن حال مؤمنان و مؤمنات گويند كه: پروردگارا اين بنده در دنيا براى ما دعا مى‏كرد؛ ما را شفاعت ده در حق او. پس خدا ايشان را شفيع او كند و او به شفاعت ايشان نجات يابد.
و از ابراهيم بن هاشم1 منقول است كه گفت: عبدالله بن جُندب2 را در عرفات ديدم كه هيچ كس وقوف 3 را از او بهتر به جا نياورد. پيوسته دست به آسمان بلند كرده بود و آب ديده‏اش بر دو طرف رويش جارى بود به حدى كه بر زمين مى‏ريخت. و چون مردم از وقوف فارغ شدند و برگشتند، به او گفتم كه: هرگز وقوفى به خوبى وقوف تو نديده‏ام. گفت: والله كه دعا نكردم مگر از براى برادران مؤمن خود. زيرا كه از حضرت امام موسى كاظم صلوات‏الله عليه شنيدم كه مى‏فرمود كه: هر كه براى برادر مؤمن خود دعا كند در غيبت او، از عرش او را ندا كنند كه: از براى تو باد صدهزار برابر آنچه از براى او دعا كردى. و نخواستم كه صدهزار برابر محقق4 مضمون5 را ترك كنم براى يكى كه ندانم مستجاب مى‏شود يا نه.
و از حضرت على بن الحسين صلوات‏الله عليه منقول است كه: هرگاه كه ملائكه مى‏شنوند كه مؤمنى براى برادر مؤمن خود دعا مى‏كند غايبانه، يا او را به نيكى ياد مى‏كند، به او مى‏گويند كه: نيكو برادرى هستى تو از براى برادر خود. دعاى خير از براى او مى‏كنى و او از تو غايب است. و او را به نيكى ياد مى‏كنى. حق تعالى به تو عطا فرمود دو برابر آنچه از براى او دعا كردى. و بر تو ثنا گفت دو برابر آنچه تو بر برادر خود ثنا گفتى. و تو راست فضل 6 و زيادتى بر او. و اگر بشنوند كه برادر خود را به بدى ياد مى‏كند و بر او نفرين مى‏كند به او مى‏گويند كه: بد برادرى هستى براى برادر خود. باز ايست از بدگويى و نفرين او - اى آن كسى كه خدا گناهان و عيبهاى تو را پوشيده است - و متوجه احوال خود شو و به عيوب خود نظر كن و خدا را شكر كن كه عيبهاى تو را پوشيده است. و بدان كه خدا بنده خود را به از تو مى‏شناسد.
و از حضرت صادق عليه‏السلام منقول است كه: چون ظلمى بر كسى واقع شود و او نفرين كند بر كسى كه بر او ظلم كرده است حق سبحانه و تعالى مى‏فرمايد كه: شخص ديگر هست كه گمان مى‏كند كه تو بر او ظلم كرده‏اى و تو را نفرين مى‏كند. اگر مى‏خواهى نفرين تو را و او را هر دو مستجاب كنم، و اگر مى‏خواهى هر دو را تأخير كنم تا عفو و رحمت من هر دو را فراگيرد.
يازدهم: از جمله آداب دعا آن است كه خدا را پيش از طلبيدن حاجت، به بزرگوارى و عظمت وجود و كرم ستايش كند و نعمتهاى او را بر خود و بر ديگران ياد كند و او را بر آن نعمتها شكر كند. چنانچه اگر كسى به نزد بزرگى مى‏رود كه مطلبى7 عرض كند، از آداب نيست كه ابتدا شروع به مطلب كند؛ بلكه آداب آن است كه پيش از مطلب، او را ستايشى درخور بزرگوارى او بكند. و حق تعالى در سوره كريمه حمد اين آداب را تعليم فرموده است كه پيش از عرض حاجت، حمد و ثنا فرموده، خود را به رحمانيت و رحيميت و ساير صفات لطف و رحمت ستايش فرموده، و بعد از آن، عبادت را به وسيله امام‏الحاجه8 عرض كرده.
زيرا كه حاجت طلبان را ارمغانى9 درخور توانايى خود گذرانيدن مناسب است. و بعد از آن طلب استعانت و هدايت را تعليم فرموده.

پى‏نوشتها:‌


1-   ابراهيم بن هاشم: ابواسحاق ابراهيم بن هاشم القمى از اصحاب امام رضا (ع) و از كسانى كه دليلى براى رد روايت وى نيست.
2-   عبدالله بن جندب: عبدالله بن جندب البجلى از اصحاب امامان صادق (ع)، كاظم (ع) و رضا (ع) و از راويان موثق احاديث امامان كاظم و رضا عليهماالسلام. وى مردى عابد، پرهيزكار و مورد اعتماد اين دو امام و نماينده آنان بود.
3-   وقوف: بخشى از اعمال حج كه ماندن در صحراى عرفات و مشعر است و شامل دعا و نيايش نيز مى‏شود.
4-   محقق: حتمى - بى‏ترديد.
5-   مضمون: ضمانت شده.
6-   فضل: برترى.
7-   مطلب: درخواست.
8-   امام‏الحاجه: آنچه پيش از بيان درخواست از كسى بيان مى‏كنند از ستايش و مدح و ثناى او.
9-   ضبط همه نسخه‏ها از معانى است. بنابراين دستخط مجلسى چنين بوده است كه هم مى‏تواند ارمغانى باشد با سهو در جابه‏جايى نقطه و هم از معانى كه به معنى از مفاهيم و مضامين كه در سخن مى‏آيد است.
و ايضا حمد الهى بر نعمتهاى خود نمودن موافق وعده الهى موجب مزيد نعمت است؛ و حسن طلبى 1 است كه: تو خداوندى كه پيوسته احسان كرده‏اى، اگر اكنون نيز احسان نمايى بعيد نيست. و نعمتهاى خدا را بر ديگران يا كردن نيز حسن طلب است كه: چون به همه عالم احسان كرده‏اى سزاوار است كه به من نيز احسان كنى. چنانچه شخصى به نزد بزرگى مى‏رود و قصيده‏اى يا نثرى براى او مى‏خواند و كرمهاى او را ياد مى‏كند كه بر او نيز كرم كند. و لهذا وارد شده است كه: بهترين دعاها الحمد لله2 است.
و ايضا چون گناهان آدمى موجب محرومى از خيرات و سعادات است، پيش از دعا استغفار از گناهان بايد كرد تا موجب رفع موانع شود و به حمد و ثنا او را قربى به جناب مقدس ايزدى حاصل شود كه حاجتش به زودى برآورده شود.
و بر اين مضامين احاديث بسيار است.
چنانچه منقول است كه مُفَضل به خدمت حضرت صادق عليه‏السلام عرض نمود كه: دعاى جامعى تعليم من فرما. حضرت فرمود كه: حمد الهى بكن، كه چون حمد الهى كردى هر كه نماز مى‏كند، براى تو دعا مى‏كند. مى‏گويد كه: سمع الله لمن حمده. يعنى: خدا مستجاب كرد دعاى حمدكنندگان خود را.
و در حديث ديگر فرمود كه: هر گاه يكى از شما خواهد كه از خداوند خود حاجتى سؤال نمايد از حاجتهاى دنيا و آخرت، بايد كه ابتدا كند به ثنا و مدح خداوند عالميان و صلوات بر محمد و آل محمد. بعد از آن حاجت خود را بطلبد.
و در حديث ديگر فرمود كه: اول خدا را به صفات كمال مدح كن، پس ثناه بگو او را بر نعمتها و شكر كن، پس اقرار به گناه خود بكن، بعد از آن سؤال كن. والله كه هيچ بنده‏اى از گناه به در نمى‏آيد مگر به اقرار به گناهان خود.
و در حديث ديگر فرمود كه: هرگاه حاجتى داشته باشيد حمد و ثناى پروردگار خود بگوييد. به درستى كه كسى كه حاجتى از پادشاهى طلب مى‏نمايد، از براى او مهيا مى‏كند از ستايش، بهترين سخنانى را كه بر آن قدرت دارد كه او را به آن سخن بستايد.
و فرمود كه: به درستى كه شخصى داخل مسجد حضرت رسول صلى‏الله عليه و آله شد و دو ركعت نماز كرد و از خدا حاجتى سؤال كرد. حضرت فرمود كه: اين بنده تعجيل كرد بر خداوند خود. و ديگرى آمد و دو ركعت نماز گزارد و بعد از آن خدا را ثنا گفت و صلوات بر پيغمبر فرستاد. حضرت فرمود كه: حاجت خود را بطلب كه خدا عطا مى‏فرمايد.
دوازدهم: از شرايط دعا صلوات فرستادن بر محمد و آل محمد است. زيرا كه اگر كسى حاجتى به درگاه پادشاهى دارد، مناسب اين است كه تحفه‏اى براى مقربان آن پادشاه بفرستد تا ايشان شفيع او باشند. و اگر ايشان هم شفاعت نكنند، چون آن پادشاه مطلع مى‏شود كه به ايشان تحفه داده و مقربان او را نوازش فرموده، او را خوش مى‏آيد و حاجتش را روا مى‏كند.
و ايضا كسى كه محبوب بزرگوارى است، نزد آن بزرگوار مدح او كردن و از براى او مطلب طلبيدن هرچند محتاج آن طلب نباشد آن محبوب، آن بزرگوار را خوش مى‏آيد كه محبوب او را ستايش مى‏كند. و به اين اسباب، صلوات موجب قبولى دعا مى‏گردد.
و نكته لطيف كاملى در اين باب در بيان شفاعت كبرى3 گذشت، و تفصيل اين سخن را در شرح صحيفه كامله4 بيان كرده‏ايم.
و به سند معتبر از حضرت صادق عليه‏السلام منقول است كه: دعا محجوب5 است از آسمان، و مستجاب نمى‏شود تا صلوات بر محمد و آل محمد بفرستند.
و در حديث ديگر فرمود كه: هر كه دعا كند و پيغمبر را ياد نكند دعا بر بالاى سرش ايستاده بال مى‏زند؛ و چون صلوات فرستاد بالا مى‏رود.
و در حديث ديگر فرمود كه: هر كه را به خدا حاجتى باشد اول صلوات بر محمد و آل محمد بفرستد و بعد از آن حاجت خود را بطلبد. پس دعاى خود را ختم كند به صلوات بر محمد و آل محمد. به درستى كه خدا كريمتر است از اين كه دو طرف دعا را قبول فرمايد و ميان را رد كند. زيرا كه صلوات بر محمد و آل

پى‏نوشتها:‌


1-   حسن طلب: طلب كردن چيزى از كسى با سخنان و كلمات زيبا، شيوا و دل‏انگيز به گونه‏اى كه در وى تأثير كند و صورت اصرار و پافشارى نداشته باشد.
2-   ترجمه:سپاس و ستايش از آن خداوند است. اين جمله در آياتى بسيار از قرآن كريم آمده است.
3-   شفاعت كبرى: شفاعت بزرگ - اين كه چهارده معصوم از آغاز تا انتهاى آفرينش واسطه فيض خداوند به جميع مخلوقات‏اند. مؤلف نكته‏اى ادبى در اين باره و درباره علت صلوات بر آنها در بخش مربوط به كشتى نجات بودن اهل بيت آورده است.
4-   شرح صحيفه كامله: كتابى از ملا محمد باقر مجلسى (مؤلف اين كتاب) در شرح صحيفه كامله سجاديه (كه شامل ادعيه امام زين‏العابدين (ع) است).
5-   محجوب: پنهان - درپرده - پوشيده.
او البته مقبول است و رد نمى‏شود.
و فرمود كه: چون نام پيغمبر مذكور شود بسيار بر او صلوات فرستيد. كه هر كه يك صلوات بر آن حضرت بفرستد حق تعالى بر او هزار صلوات بفرستد در هزار صف از ملائكه.
و هيچ خلقى نماند مگر آن كه بر او صلوات فرستند به سبب صلوات خدا و ملائكه بر او.
پس كسى كه به چنين رحمتى رغبت ننمايد او جاهل و غافل است و خدا و رسول و اهل بيت از او بيزارند.
و حضرت رسول صلى‏الله عليه و آله فرمود كه: صلوات بر من و اهل بيت من نفاق 1 را برطرف مى‏كند.
و به روايت ديگر فرمود كه: صداهاى خود را بلند كنيد به صلوات بر من كه نفاق را زايل مى‏گرداند.
و به سند معتبر از حضرت صادق عليه‏السلام منقول است كه: هر كه صد مرتبه بگويد: يا رب صل على محمد و ءال محمد2 ، صد حاجت او برآورده شود، كه سى حاجت از حاجتهاى دنيا باشد.
و به روايت ديگر فرمود كه: هيچ عملى در ميزان اعمال سنگينتر از صلوات بر محمد و آل محمد نيست. و به درستى كه شخصى را در قيامت اعمالش را به ميزان مى‏گذارند، سبك مى‏آيد. حضرت رسول صلى‏الله عليه و آله صلوات بر خود را در ميزان او مى‏گذارد، سنگين مى‏شود و بر اعمال بدش زيادتى مى‏كند.
و به سند معتبر منقول است كه: حضرت صادق عليه‏السلام به صَباح بن سَيابه 3 فرمود كه: مى‏خواهى تو را چيزى تعليم نمايم كه خدا به سبب آن روى تو را از آتش جهنم نگاه دارد؟ گفت: بلى. فرمود كه: بعد از نماز صبح صد مرتبه بگو: اللهم صلى على محمد و ءال محمد4 ، تا خدا روى تو را از گرمى آتش جهنم نگاه دارد.
و به سند معتبر از حضرت رسول صلى‏الله عليه و آله منقول است كه: هر كه در روز جمعه صد مرتبه بر من صلوات بفرستد، حق تعالى شصت حاجت او را برآورد؛ سى حاجت دنيا و سى حاجت آخرت.
و به سند معتبر از حضرت صادق عليه‏السلام منقول است كه: چون شب جمعه مى‏شود نازل مى‏شوند از آسمان ملائكه به عدد ذرات هوا يا به عدد مورچگان، و قلمهاى طلا و لوحهاى5 نقره در دست دارند و نمى‏نويسند تا روز شنبه عملى را بغير از صلوات بر محمد و آل محمد. پس در اين شب و روز بسيار صلوات بفرستيد.
و فرمود كه: سنت مؤكد 6 است كه در هر روز جمعه بر محمد و اهل بيت او هزار مرتبه صلوات بفرستند و در روزهاى ديگر صد مرتبه.
و حضرت امام محمد باقر عليه‏السلام فرمود كه: هيچ عملى در روز جمعه بهتر نيست از صلوات بر محمد و آل محمد.
و به سند ديگر منقول است كه: هر كه بعد از عصر در روز جمعه بگويد: اللهم صل على محمد و ءال محمد الأوصياء المرضيين بأفضل صلواتك، و بارك عليهم بأفضل بركاتك، و السلام عليه و عليهم و رحمه الله و بركاته 7، حق تعالى صدهزار حسنه 8 در نامه عملش ثبت نمايد، و صدهزار گناه را محو فرمايد، و صدهزار حاجتش را برآورد، و صدهزار درجه براى او بلند كند.
و روايت ديگر آن است كه: اگر هفت مرتبه بخواند، خدا به عدد هر بنده‏اى حسنه‏اى به او عطا فرمايد، و عملش در آن روز مقبول گردد، و چون در قيامت مبعوث شود در ميان دو چشمش نورى ساطع 9 باشد.

پى‏نوشتها:‌


1-   نفاق: دورويى - دودلى در دين - ترديد در عقيده دينى.
2-   ترجمه: اى پروردگار من! بر محمد و خاندان محمد درود و رحمت فرست.
3-   صباح بن سيابه: از اصحاب امام صادق (ع) و از راويان موثق حديث آن حضرت.
4-   ترجمه: خداوندا! بر محمد و خاندان محمد درود و رحمت فرست.
5-   يا: لوحه‏هاى.
6-   سنت مؤكد: مستحب مؤكد.
7-   ترجمه: خداوندا بر محمد و خاندان محمد، آن جانشينان پسنديده با برترين درودهايت درود فرست و با برترين بركتهايت به آنان بركت بخش. و سلام و درود و رحمت و بركات خداوند بر او و آنان باد.
8-   حسنه: كار نيك - ثواب.
9-   ساطع: درخشان.