گل آغاز بهار

محمد حسن رستمى ، تقى متقى

- ۱ -


فهرست مطالب 
مقدمه :
فصل اول : وجدان كارى
طرح مطلب
معناى وجدان كارى
فرهنگ وجدان كارى
كار از ديدگاه اسلام
مسؤ وليت كار و عمل به وظيفه
معناى مسؤ وليت
استحكام بنيان هاى فرهنگى
چند نكته مهم
مسؤ وليت مديران
وظايف دولت
نشانه هاى پيدايش وجدان كارى
اجتماع برتر
فصل دوم : انضباط اجتماعى
معناى انضباط اجتماعى
انسان و قانون
اسلام و قانون
ابعاد انضباط اجتماعى
1- وفاى به عهد
2- عدل و انصاف
3- حسن خلق
4- عفو گذشت
5- صدق و راستى
6- خويشتن دارى
نشانه هاى پيدايش انضباط اجتماعى
فرجام سخن
فصل سوم : انضباط اقتصادى و مالى
انضباط اقتصادى و مالى
اهميت مسايل اقتصادى
منشاء فقرها و فلاكت ها
معناى انضباط اجتماعى و مالى
عقده هاى روانى
اسلام و پديده اسراف و تبذير
1- اسراف و ناسپاسى
2- اسراف و وابستگى اقتصادى
3- اسراف و فساد
4- اسراف و فقر
اقسام اسراف و مصاديق آن
اسراف در اموال عمومى (بيت المال )
الف : منابع آبى
ب : اسراف در نيروى برق
ج : اسراف در مواد سوختى (نفت و گاز و...)
د: اسراف در چيزهاى ديگر
اسراف در اموال شخصى
الف : اسراف در مواد غذايى
ب : اسراف در لباس و پوشاك
ج : اسراف در مسكن
د: اسراف در وسيله نقليه
ر: اسراف در وسايلمنزل
اسراف در امور خير
عوامل اسراف
مبارزه با اسراف و تبذير
الف : ايمان به خدا و معاد
ب : جلوگيرى از تجمع ثروت
ج : ترويج و تقويت فرهنگ قناعت و كفاف
د: ايجاد روحيه زهد
ر: تعميق روحيه مواسات و همدردى در مردم
شيوه هاى مبارزه دايمى با اسراف
1- نظارت همگانى يا امر به معروف و نهى از منكر
2- تبليغات
3- برخورد عملى با مسرفان
فصل الخطاب

مقدمه : 
رهبر معظم انقلاب ؛ حضرت آيت الله العظمى خامنه اى - مد ظله العالى - در دو پيام نوروزى خود طى سال هاى 73 و 74 بر چند نكته بسيار مهم و حياتى براى كشور تاءكيد ورزيدند و همگان را در يك بسيج عمومى به رعايت آن فرا خواندند:
1. وجدان كارى ؛
2. انضباط اجتماعى ؛
3. انضباط اقتصادى و مالى ؛
هر چند اين مفاهيم آن قدرها دور از ذهن نبوده و هر كس تا حدودى برداشت هايى ذهنى از آن ها دارد، اما قبل از وارد شدن به بحث هاى ريشه اى و مراجعه به آيات و احاديث ، شايسته است كه از كلام خود رهبرى آنچه را كه در توضيح و تبيين بيشتر اين امور مطرح شده اند بر دايره غور و بررسى ريخته و پس از روشن شدن جوانب قضيه ، ديدگاه اسلام را در اين باره بدانيم .
بنا بر اين ، مجموعه بحث هاى خود را به يارى خدا در سه فصل تقديم شما خوانندگان عزيز خواهيم كرد.
در اين جا از همه عزيزانى كه با همدلى و بذل محبت هاى خود، ما را در به سامان رساندن اين مجموعه يارى كردند، سپاس گذاريم . خصوصا از مسؤ ول محترم دفتر مطالعات و تحقيقات دفتر نمايندگى ولى فقيه در جهاد سازندگى جناب حجة الاسلام حاج آقا حسينى و جناب حجة الاسلام ناصر رفيعى كه در تدوين بخش سوم اين مجموعه از پايان نامه ايشان استفاده كرديم ، نهايت تقدير و تشكر را داريم .
به اميد آن كه از اقيانوس بى كران ولايت ، در حجم حقير اين واژه هاى زلال ، جرعه اى فراهم آوريم ، تشنه كامان كوثر لايزالى را
چنين باد!
فصل اول : وجدان كارى 
طرح مطلب  
ولى امر مسلمين در بخشى از پيام نوروزى سال 73 چنين فرمودند:
... تذكرى كه مى خواستم عرض كنم اين است كه دو چيز را از آغاز سال شروع كنيم و به عنوان شعارى براى خودمان قرار دهيم . آن دو چيز عبارت است از وجدان كارى و انضباط اجتماعى ، كه دو شاخص بسيار مهم است . هر كس و در هر كجا كه هستيم ، چه اين كار، شخصى يا كارى براى نان در آوردن باشد و چه كارى اجتماعى و مردمى و مربوط به ديگران باشد؛ همانند كارهاى مهم اجتماعى و مسؤ وليت هاى كشورى ، همه اين امور را با برخوردارى از وجدان كارى انجام دهيم ... .
معناى وجدان كارى  
رهبر انقلاب در ارايه از وجدان كارى مى فرمايد:
يعنى آن (كار) را خوب و دقيق و كامل و تمام انجام دهيم و به تعبير معروف ، براى كار، سنگ تمام بگذاريم .
چنان كه در پيام نوروزى سال 74 نيز مجددا بر اين تاءكيد ورزيدند:
بايد وجدان كارى ، فرهنگ عمومى مردم باشد. بايد كسى كه كارى انجام مى دهد مثل اين باشد كه يك نفر بالاى سرش ايستاده است ؛ ولو در اتاق تنها و خلوت باشد. كار بايد كامل ، محكم ، قوى ، ابتكارى و همراه با نياز انجام بگيرد. وجدان كارى يعنى اين .
و در جاى ديگر:
يعنى اين كار را يك عمل صالح ، يك وظيفه حقيقى ، يك عبادت و يك مسؤ وليت اجتماعى و سياسى تلقى كردن .
وجدان كارى ، تعهد اخلاقى و انسانى نسبت به كار است كه اگر در جامعه اى تحقق يابد، ميزان بهره ورى افزايش خواهد يافت .
در جهان امروز، كار، عامل اصلى رشد جوامع بشرى است و ميزان استفاده بهينه از منابع را در هر كشور، شاخص ترقى و پيشرفت اقتصادى و توسعه مدنيت آن مى دانند.
اگر در جامعه اى مفهومى از تعهد و وجدان داشته باشد و اقشار مختلف آن جامعه به وظيفه كارى خود در قبال مكتب و ميهن خويش عمل كنند و از عهده مسؤ وليت هاى محوله به خوبى برآيند، بدون شك در صحنه هاى مختلف اجتماعى و سياسى پيروز خواهند شد.
بنابراين آنچه از مفهوم وجدان كارى مد نظر رهبر انقلاب بوده اين است كه هر كس در هر پست و مقامى و در انجام هر كارى آن را دقيق ، كامل ، ابتكارى و منطبق بر نيازهاى داخلى و جهانى و به تعبيرى ، مطابق استانداردهاى بين المللى انجام دهد و به كار به عنوان مسؤ وليت ، عبادت و عمل صالح بنگرد.
فرهنگ وجدان كارى  
به راستى چه گونه مى توان بدين فرهنگ دست يافت ؟
رهبر معظم انقلاب ، در پاسخ بدين پرسش نيز مى فرمايد:
اين مسايلى كه مربوط به اخلاق ، آداب ، عادات انسانى و اجتماعى است (1)، مسايل فصلى و زودگذر نيست . مسايل يك سال و دو سال نيست . قرن ها كار كرده اند تا اين كه يك ملت را به موضعى رسانده اند؛ يا خوب يا بد، يك عادت اجتماعى يا يك مشت عادت هاى اجتماعى را در ملتى به وجود آوردند و به آن ها تزريق كردند. اقلا سال ها (وقت ) لازم است كه يك عادت زشت برطرف شود، يك عادت خوب در جان يك ملت ريشه پيدا كند، كار يك ماه ، دو ماه ، چند ماه و يك سال و اين ها نيست .
بنابراين من عرض مى كنم كه دو شعار را كه عبارت بود از تلاش ‍ براى پديد آمدن وجدان كارى و تلاش براى پديد آمدن انضباط اجتماعى در مردم ، در داخل جامعه ، در مسؤ ولين ، در كارگزاران كشور، در هر كسى كه به هر كارى مشغول است ، اين را بايد ادامه دهيم ؛ چه جورى ادامه دهيم ؟ بايد كسانى كه اهل مسايل فرهنگى هستند آن را ترويج كنند، آن را براى مردم درست بشكافند و تبيين كنند، آن كسانى كه اهل برنامه ريزى هستند براى دميدن اين دو روحيه در مردم برنامه ريزى كنند، آن كسانى كه اهل كار و تلاش هستند اين ها را در خودشان به وجود بياورند. هر كسى اين تلاش را براى خود بكند.
آن كسانى كه تذكر به مردم مى دهند و مردم را تبليغ مى كنند در اين باره با مردم حرف بزنند. كارى كنيم كه كار به عنوان يك عمل سازنده ؛ چه عمل فرهنگى ، چه عمل اقتصادى ، چه عمل سياسى براى آن كس كه كننده آن است يك عمل مقدس به حساب بيايد. از يك كارگر بگيريد، از يك كارگر ساده تا يك ماءمور ساده ادارى تا يك مدير عالى رتبه تا يك صاحب صنعت بزرگ و مهم در كشور تا يك ماءمور عالى رتبه دولتى تا يك مسؤ ول بزرگى كه در جامعه بارهاى سنگينى بر دوشش هست ، تا جوان ها، تا پيرها، تا يك معلم ، تا يك دانشجو، تا يك مبلغ ، تا يك روحانى ، همه و همه احساس كنند اين كارى كه دارند انجام مى دهند، اين يك عبادت است ، يك عمل خير است . يك عمل صالح است ، بايد آن را با جديت و به نيكى انجام بدهند كه از نبى اكرم صلى الله عليه و آله نقل شده است كه فرمودند:
رحم الله امرء عمل عملا و اتقنه ، رحمت خدا بر آن كسانى كه كارى را انجام بدهند و آن را نيكو و محكم و متقن و صحيح انجام بدهد، از سر هم بندى و كار را به امان خود رها كردن و به حال خود رها كردن و به كار نپرداختن و بى اعتنايى به استحكام يك كار، به شدت پرهيز بشود، اين مربوط به وجدان كارى است .

همان گونه كه استعمارگران سال ها در تبليغ و ترويج فرهنگ بيكارى ، سستى و تنبلى در كار، از مسؤ وليت شانه خالى كردن و كوشيدند و اين عادت هاى زشت را در ملت هاى جهان سوم به عنوان پديده اى پذيرفته شده در آوردند، براى رفع و دفع اين فرهنگ غلط نيز سال ها بايد تلاش كرد و همت مردانه به خرج داد تا وجدان كارى به عنوان يك فرهنگ در ذهن آحاد يك ملت جا باز كند و در ذائقه احساسشان شيرين بنشيند.
اين جاست كه وظيفه خطير كسانى كه دستى در مسايل فكرى و فرهنگى كشور دارند نمود بر جسته اى پيدا مى كند؛ زيرا آنان هستند كه مى بايست فرهنگ وجدان كارى را براى مردم تبيين كنند، آنانند كه بايد تقدس كار و انجام وظيفه را بين ملت جا بيندازند، در اين باره با مردم حرف بزنند، دايما آن را تذكر دهند و تبليغ كنند.
چنين نباشد كه به چند مقاله و خطابه و برنامه راديو - تلويزيونى دل خوش دارند و به رغم آن كه گفته ايم و نوشته ايم - خواه گوش شنوايى باشد يا نه - وظيفه خود را انجام شده تلقى كنند. خير! بايد گفت ، بايد نوشت ، بايد جهت كلى فيلم ها و رپرتاژها و تيزرهاى تبليغاتى و برنامه هايى كه در صدا و سيما تهيه مى شود، بلكه جهت كلى زندگى فردى و اجتماعى همه اقشار ملت ما رسيدن به اين هدف مقدس باشد.
البته كسانى كه اهل برنامه ريزى هستند، خصوصا وزارتخانه ها براى دميدن چنين روحيه اى در ملت بايد برنامه ريزى صحيح و دقيقى داشته باشند و كسانى هم كه اهل كار و تلاشند اين روحيه را در خود ايجاد كنند.
همان طور كه گذشت ، برنامه هاى مقطعى و كوتاه مدت ، هرگز نمى توان عادت هايى را كه ده ها و صدها سال در دل و جان ملتى ريشه دوانده است ، محو كرد؛ همچنان كه در ايجاد چنين عاداتى نيز غالبا بايد در ازناى عمر يك يا چند نسل را مد نظر داشت .
كار از ديدگاه اسلام  
مكتب نورانى اسلام ، اهميت زيادى براى كار و كوشش قايل شده است . قرآن ، كتاب بزرگ آسمانى ما در سوره نجم ، آيه 39 مى فرمايد:
و ان ليس للانسان الا ما سعى (2)
براى مردم چيزى جز حاصل تلاششان نيست .
اسلام كه بر مقوله كار تاءكيد مى ورزد نه تنها براى سعادت جهان آخرت بلكه براى عمران و آبادى جامعه اسلامى و رفاه مسلمانان نيز چنين دعوتى دارد و اساسا اسلام كار براى عمران بلاد اسلامى و پيشرفت دنيوى مسلمانان را نيز عبادت و آن را در جهت تاءمين جهان آخرت مى داند.
براى روشن شدن بحث به نمونه هايى از احاديث اسلامى اشاره مى كنيم .
روايات موجود در منابع روايى ما در اين مبحث به هشت دسته تقسيم مى شوند كه به جهت عدم اطاله كلام از هر دسته تنها به ذكر چند حديث اكتفا مى كنيم :
دسته اول :
رواياتى كه بيزارى اسلام را از بيكارى و سربار جامعه بودن اعلام مى كنند:
امام صادق عليه السلام :
استعينوا ببعض هذه على هذه و لاتكونوا كلولا على الناس ‍ (3)
از بعضى امور دنيوى براى آخرت كمك بگيرند و سر بار مردم نباشيد.
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله :
ملعون من القى كله على الناس (4)
از رحمت خداوند دور است كسى كه بار زندگى خود را به دوش ‍ ديگران بيندازد.
امام صادق عليه السلام :
لاتكسل عن معيشتك فتكون كلا على غيرك (5)
در معاش دنيوى خود تنبلى مكن كه سربار ديگران باشى .
دسته دوم :
رواياتى كه متضمن بيزارى اسلام از رهبانيت و گوشه گيرى است :
عمر بن يزيد به امام صادق عليه السلام عرض كرد: مردى مى گويد من در خانه مى نشينم و نماز مى خوانم و روزه مى گيرم و پروردگارم را عبادت مى كنم و رزقم به من خواهد رسيد! امام عليه السلام فرمود:
هذا احد الثلاثة الذين لايستجاب لهم (6)
اين مرد يكى از سه گروهى است كه دعايشان مستجاب نمى شود.
امام صادق عليه السلام سراغ شخصى را گرفت . به ايشان عرض ‍ شد او در خانه مشغول عبادت است . امام پرسيد: پس مخارج زندگى او از كجا تاءمين مى شود؟
گفتند: برخى از برادران دينى او مخارج او را مى پردازند. امام فرمود:
و الله للذى يقوتة اشد عبادة منه . (7)
به خدا قسم كسى كه مخارج او را مى پردازد از وى عابدتر است .
دسته سوم :
رواياتى كه مردم را به كار و كوشش و به دست آوردن رزق حلال فرا خوانده اند:
مردى به امام صادق عليه السلام عرض كرد: براى من دعا كنيد تا خداوند روزى مرا به آسانى بدهد.
امام فرمود:
لاادعو لك اطلب كما امرك الله (8)
برايت دعا نمى كنم ، از همان راهى كه خدا به تو امر كرده است طلب روزى كن .
امام باقر عليه السلام :
من طلب الدنيا استعفافا عن الناس و توسيعا على اهله و تعطفا على جاره لقى الله عزوجل يوم القيامة و وجهه مثل القمر ليلة البدر. (9)
هر كس در پى روزى خود باشد تا كرامت و آبروى خود را در جامعه حفظ و رفاه خانواده اش را تاءمين كند، و به همسايگان خود مدد رساند، روز قيامت خداوند را ملاقات مى كند در حالى كه چهره اى همانند ماه شب چهارده خواهد داشت .
دسته چهارم :
رواياتى كه اهل كار و كوشش را همانند يا برتر از مجاهدان راه خدا مى دانند:
امام صادق عليه السلام مى فرمايد:
الكاد على عياله كالمجاهد فى سبيل الله . (10)
كسى كه براى تاءمين مخارج خانواده اش تلاش كند مثل جهاد كننده در راه خداست .
امام رضا عليه السلام :
الذى يطلب من فضل الله عزوجل ما يكف به عياله اعظم اجرا من المجاهد فى سبيل الله عزوجل . (11)
كسى كه براى تاءمين زندگى خانواده اش از خداوند روزى مى طلبد اجرش از مجاهد راه خدا بزرگ تر است .
دسته پنجم :
رواياتى كه تنبلى و كسالت را مذمت مى كنند:
امام صادق عليه السلام :
الكسل يضر بالدين و الدنيا (12)
تنبلى به دين و دنياى آدمى آسيب مى رساند.
امام صادق عليه السلام : اياك و الضجر و الكسل انهما مفتاح كل سوء انه من كسل لم يؤ د حقا و من ضجر لم يصبر على حق . (13)
از كم حوصلگى و تنبلى بپرهيز كه اين دو كليد هر بدى هستند. به راستى كسى كه تنبلى كند حقى را ادا نمى كند و كسى كه دلتنگى نمايد بر حقى صبر نمى كند.
دسته ششم :
رواياتى كه مردم را به تجارب و داشتن حرفه تشويق مى كنند:
ان الله عزوجل يحب المحترف الامين . (14)
به راستى كه خداوند ارجمند و با شكوه انسان پيشه ور امانت دار و درست كار را دوست دارد.
امام صادق عليه السلام :
من طلب التجارة استغنى عن الناس (15)
هر كس تجارت كند از مردم بى نياز مى شود.
دسته هفتم :
روايات فراوانى كه حاكى از كار و كوشش طاقت فرساى بزرگان اسلام و ائمه دين عليهم السلام است :
مردى امام باقر عليه السلام را در روزى بسيار گرم در حالى ديد كه به شدت عرق مى ريخت و به طلب دنيا سايه را رها كرده بود. پيش ‍ رفت و گفت : شما از بزرگان قريش هستيد، اگر در اين حال - مرگ شما فرا رسد چه مى كنيد؟
امام عليه السلام فرمود:
لو جائنى الموت و انا على هذه الحال جاءنى و انا فى طاعة الله عزوجل اكف بها نفسى و عيالى عنك و عن الناس ... (16)
اگر در اين حالت مرگم فرا رسد در حال اطاعت خدا جان مى سپارم ؛ زيرا براى تاءمين زندگى خود و خانواده ام تلاش مى كنم كه از تو و ديگران بى نياز باشم ... .
ابى عمرو شيبانى مى گويد امام صادق عليه السلام را ديدم كه بيل به دست گرفته بود و در مزرعه خود كار مى كرد و عرق از سر و رويش مى ريخت . گفتم : فدايت شوم ! اجازه دهيد كار شما را من انجام دهم .
فرمود:
انى احب ان يتاءذى الرجل بحر الشمس فى طلب المعيشة . (17)
من دوست دارم كه مرد براى طلب معيشت در حرارت آفتاب رنج ببرد.
روايات زيادى در مورد كار پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و تلاش هاى حضرت على عليه السلام در پديد آوردن نخلستان ها و حفر قنات هاى آب وجود دارد كه در فروع كافى ، ج 5 و وسايل الشيعه ، ج 12 مذكور است .
آنچه حايز اهميت است اين كه حضرت على عليه السلام در شرايطى به آبادانى كشور اسلامى همت مى گماشت كه حكومت وقت ، آن حضرت را از مصادر امور كنار زده و حق آن حضرت را غصب نموده بود و آن امام همام در مدت بيست و پنج ساله بركنارى از خلافت ظاهرى به سخت ترين كارها تن مى داد؛ زيرا ارزش كار و آباد كردن كشور اسلامى در ديدگان حقيقت جوى او بسى والا بود و كمتر از عبادات معهود محسوب نمى شد و چنين بود كه آن حضرت بسيارى از قنات ها و نخلستان ها را احياء و وقف فقرا و مستمندان كرد. (18)
مسؤ وليت كار و عمل به وظيفه  
مهم ترين عاملى كه در ايجاد وجدان كارى در جامعه مى تواند ايفاى تقش كند، احساس مسؤ وليت در كار و عمل به وظيفه است . اگر افراد جامعه اى متعهد و وظيفه شناس بوده و خود را در برابر خدا، شهدا و نسل هاى آينده مسؤ ول بدانند قطعا روح وجدان كارى در چنين جامعه اى دميده خواهد شد.
معناى مسؤ وليت  
در كتاب هاى لغت مسؤ وليت را به پاسخ گويى در مقابل انجام دادن كار و مسؤ ول را به كسى كه فريضه اى بر ذمه دارد كه اگر به آن عمل نكند از او باز خواست مى شود معنا كرده اند.
در دين ما، زير بناى مسؤ وليت دارايى هاست نه آگاهى ها و اين خود نكته بسيار ظريفى است . برخى مسؤ وليت را با مقدار آگاهى سنجيده اند و مقدار مسؤ وليت را با مقدار آگاهى شخص مرتبط دانسته اند ولى دايره مسؤ وليت در آيين ما وسيع تر از اين معناست ؛ چرا كه در مكتب اسلام نه فقط انسان هاى آگاه بلكه كسانى كه مى توانستند به آگاهى برسند و در آن قصور ورزيده اند نيز مسؤ ول هستند.
حديث معروفى است از امام صادق عليه السلام كه در روز قيامت ابتدا از شخص مى پرسند: چرا عمل نكردى ؟ (هلا عملت ؟) جواب مى دهد: خدايا نمى دانستم ! مى پرسند: چرا ياد نگرفتى ؟ (هلا تعملت ؟ (19))) چرا استعدادهايت را به جريان نينداختى ؟ چرا به وظيفه خود در قبال داده ها و نعمت ها عمل نكردى ؟ بنابراين در آن روز، صرف ندانستن عذر محسوب نمى شود.
آرى نعمت ها مسؤ وليت آورند. خداوند حكيم نعمت ها را بى جهت نمى دهد و بى جهت باز پس نمى گيرد. داده هاى او، باز دهى را مى طلبد و مسؤ وليت از همين جا ريشه مى گيرد.
آيا نعمت نظام اسلامى ، فضاى سالم و آزاد كارى ، پاك شدن محيط جامعه از فسادها و ناپاكى هاى مرسوم در تمام كشورها، برخوردارى از امكانات بيت المال و... مورد سؤ ال از ما نخواهند بود؟
در قرآن كريم بارها از مسؤ وليت سخن به ميان آمده است . نمونه را، بنگريد:
فلنسئلن الذين ارسل اليهم و لنسئلن المرسلين (20)
البته از مردمى كه برايشان پيامبرانى فرستاده شد و نيز پيامبران فرستاده شده ، سؤ ال خواهيم كرد.
وقفوهم انهم مسئولون (21)
؛ و نگهداريد شان كه بايد باز خواست شوند.
فوربك لنسئلنهم اجمعين عما كانوا يعملون (22)
به پروردگارت سوگند كه همه را به خاطر كارهايى كه مى كرده اند باز خواست مى كنيم .
ثم لتسئلن يومئذ عن النعيم (23)
در آن روز شما را، بر نعمت ها باز خواست مى كنند.
مرحوم علامه طباطبايى در ذيل آيه 8 سوره تكاثر مى نويسد:
ظاهر سياق آيه اين است كه مراد از نعمت ، مطلق آن چيزى است كه بر آن ها نعمت صدق كند و انسان از تمام نعمت هاى الهى باز خواست مى شود؛ زيرا نعمت ، هر چيزى است كه با انسان ملايمت و سازگارى دارد و متضمن نوعى از خير و نفع است كه اگر بر خلاف آن به كار برده شود همين نعمت كه ذاتا نعمت است ، براى او نقمت و بلا خواهد شد. (24)
گر چه در بعضى روايات ، نعمت در اين آيه را به نعمت ولايت تفسير كرده اند اما مرحوم علامه طباطبايى مى فرمايد:
مراد هر چيزى است كه نعمت محسوب شود و سؤ ال از نعمت ، سؤ ال از عمل به دين است در تمام حركات و سكنات و معلوم است كه سؤ ال از دين ، سؤ ال از تبعيت پيامبر صلى الله عليه و آله و ائمه طاهرين عليهم السلام نيز هست . (25)
نيز در قرآن كريم مى فرمايد:
از تمام كارهايى كه انجام مى دادند، ما به طور قطع سؤ ال خواهيم كرد (26)
عموميت (عما كانوا يعملون ) نشان مى دهد كه از همه اعمال آدمى بدون استثنا سؤ ال خواهد شد و اين خود درسى است براى همه انسان ها كه لحظه اى از اعمال خود غافل نباشند.
در تفسير نمونه آمده است :
اين كه بعضى از مفسران اين سؤ ال (كردن ) را محدود به مساءله توحيد و ايمان به انبيا و يا مربوط به معبودهاى مشركان دانسته اند سخنى است بى دليل بلكه مفهوم آيه كاملا تعميم دارد. (27)
ممكن است كسى بگويد در سوره الرحمن ، قرآن مى فرمايد:
فيومئذ لايسئل عن ذنبه انس و لاجان (28)
در آن روز از هيچ كس نه انسان و نه جن سؤ ال نمى شود.
ولى بايد توجه داشت كه در قيامت مراحلى است كه در بعضى از آن ها تنها از چشم و دست و پا و پوست بدن سؤ ال مى شود و مراد آيه ، نفى مطلق سؤ ال نيست بلكه مراد اين است كه سؤ ال شفاهى نمى كنند؛ زيرا اعضاى بدن ، خود بر اعمال خود، گواهى مى دهند. بنابراين ، آيه ، اشاره به مرحله خاصى از قيامت دارد.
حضرت اميرالمومنين عليه السلام :
اتقوا الله فى عباده و بلاده فانكم مسئولون حتى عن البقاع و البهائم (29)
؛ تقواى الهى را در مورد بندگان خداوند و بلاد او رعايت كنيد زيرا شما حتى در مورد سرزمين ها و چهارپايان مورد باز خواست قرار خواهيد گرفت .
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله :
ان الله تعالى سائل كل راع عما استرعاه اءحفظ ذلك ام ضيعه حتى يسال الرجل عن اهل بيته (30)
همانا خداى بلند مرتبه باز خواست مى كند از هر چيزى كه به انسان سپرده باشند؛ حتى در مورد خانواده سؤ ال مى شود كه آيا آن ها را ضايع كرد يا محفوظ داشت .
سخن از مسؤ وليت ، سخن از دامنه گسترده اى است كه شامل ريز و درشت اعمال ، تمامى نعمت ها، تمامى آنچه به ما سپرده اند مى شود. به راستى آيا ما هيچ به اين مسؤ وليت هاى عظيم خود انديشيده ايم ؟
مسؤ وليت ، هميشه ويژه عالمان ، زمام داران و يا توانگران نيست ، بلكه همه مسؤ ولند. حضرت على عليه السلام درباره مسؤ وليت مشترك مردم و زمام داران مى فرمايد:
فاذا ادت الرعية الى الوالى حقه وادى الوالى اليها حقها عز الحق بينهم (31)
پس هر گاه ملت حق حاكم را بپردازد و متقابلا زمامدار نيز حقوق ملت را ادا كند، حق در ميانشان عزت مى يابد.
استحكام بنيان هاى فرهنگى  
وجدان كارى ، امرى مقطعى و زود گذر نيست بلكه اين معنا، خود را در روند پيوسته نشان خواهد داد.
براى ايجاد و تداوم وجدان كارى ، استحكام بنيان هاى فرهنگى اهميت چشم گيرى دارد؛ زيرا در صورت وجود فرهنگ درست و متعالى ، وجدان كارى نيز بستر مناسبى براى رشد و نمو خواهد يافت .
بهترين راه ايجاد وجدان كارى در اجتماع ، توجه دادن مردم به سيره بزرگان دين است .
توجه دادن به اصول اسلامى كه كار و تلاش را عبادت در راه خدا مى داند سبب اصلاح ساختار كلى و وضعيت عمومى جامعه خواهد شد.
در حال حاضر كشور ما داراى استعدادهاى درخشان و امكانات فراوانى است ، اما متاءسفانه ضعف وجدان كارى و فقدان روحيه كار و تلاش در برخى دستگاه ها و سازمان ها و اقشارى از مردم ، ما را در دست يابى به استقلال و خودكفايى با مشكل مواجه ساخته است .
تجربه باز سازى در ممالك پيشرفته نشان مى دهد كه رشد و توسعه اقتصادى آن در درجه اول به خاطر تلاش فوق العاده مردم بوده است ؛ گر چه نقش مديريت مجرب را نيز نبايد فراموش كرد.
كارگران و كارمندان ما بايد توجه داشته باشند علاوه بر اين كه كار از عوامل سلامتى جسم و روح است ، سعى و تلاش در راه برآوردن نيازهاى جامعه ، همواره جزيى از اخلاق انبيا، اوليا و انسان هاى ارزشمند جامعه بوده است ، با آن كه راه كسب روزى حلال ، كار و كوشش است اما در جامعه اسلامى ، مردم نبايد فقط به گذران زندگى روزمره ود بينديشند و فكر آب و نان ، آنان را از انديشه در كار ديگران غافل كند.
در دين ما در رابطه با احساس مسؤ وليت نسبت به همنوعان ، تلاش براى نجات خانواده هاى محروم ، رسيدگى به امور مستمندان ، مقدم داشتن مردم بر خود، احسان به خويشان و همسايگان ، عمران كشور اسلامى و... تاءكيد فراوانى شده است .
در فرهنگ اسلامى ، اكتساب بهشت و جهنم نيز منوط به كار و نحوه عملكرد اشخاص در دنياست ؛ چرا كه به تعبير لطيف قرآن :
براى انسان جز حاصل تلاش چيزى نيست .
آرى ، به مقدار تلاش به انسان مزد مى دهند و همگان به اندازه رنج خويش به تعالى نايل مى شويم .
بقدر الكد تكتسب المعالى (32)
چند نكته مهم  
كارگران و كارمندان ما بايد توجه داشته باشند كه :
الف : نتيجه كار آنان ، افزون بر اين كه موجب گذران زندگى شخصى آن هاست و اين خود ارزش زيادى دارد، تمامى افراد جامعه نيز از حاصل كار و تلاش آن ها برخوردار مى شوند و آن گاه كه محصول كشاورزى يا صنعتى توليد شده در كشور ما به خارج صادر گردد جهانيان نيز از ثمره كار كشاورزان و صنعتگران ايرانى بهره مند خواهند شد.
ديدگاه فردى در مورد كار، گرچه در حد خود ديدگاهى ارزشى است ولى ديدگاهى تنگ نظرانه است و نبايد فرهنگ كار در كشور ما، منطبق بر آن باشد؛ زيرا اساسا مقوله كار، خود، مفهومى ارزشى و اجتماعى است و بهره مند شدن ديگران از ثمره كار ما نبايد مورد فراموشى قرار گيرد.
كار، كليد طلايى كاميابى است ؛ كاميابى شخص و كاميابى جامعه ، و دشمن كار و عمل به تعبير امام صادق عليه السلام تنبلى است :
عدو العمل الكسل . (33)
چنان كه حضرت اميرالمومنين عليه السلام نيز مى فرمايد:
من اطاع التوانى ضيع الحقوق (34)
هر كس از سستى و تنبلى پيروى كند، حقوق فردى و اجتماعى را زير پا گذاشته است .
ب : كارگران و كارمندان بايد توجه كنند كه انگيزه كار بسيار مهم است ؛ بدين معنى كه آنان بايد كار مورد علاقه خود را انتخاب كنند و در راه پيشبرد آن عاشقانه و با انگيزه لازم تلاش نمايند.
در طول تاريخ ، كسانى كه اختراع ، ابتكار و خلاقيتى داشته اند و مشهور خاص و عام شده اند انسان هايى بوده اند كه شغل خود را دوست داشته و بدان عشق مى ورزيده اند.
البته بايد توجه داشت كه نوع شغل اهميتى ندارد، بلكه در هر شغلى خوب كار كردن مهم است ، اميرالمومنين عليه السلام مى فرمايد:
قيمة كل امرء مايحسنه . (35)
شخصيت و ارزش هر كس در گرو كار نيكى است كه آن را خوب انجام دهد.
الناس ابناء مايحسنون . (36)
مردم فرزند كارهاى نيك خويشند.
ج : كارگران و كارمندان بايد توجه كنند كه ملزمند به مقدار قابل قبولى كار كنند؛ زيرا مزدى كه دريافت مى كنند در قبال كار آن هاست ؛ بنابراين به مقدار كارى كه انجام مى دهند استحقاق دريافت مزد را دارند؛ پس بايد خير خواه و پاك نيت باشند و گر نه مزدى كه دريافت مى كنند براى آنان حلال نبوده و نيز اگر با كم كارى آنان ضرر و زيانى متوجه كارفرما شود، شرعا ضامن و مسؤ ول خواهند بود.
متاءسفانه گاه مشاهده مى شود كه كارگران و كارمندانى بدون حضور مدير و كارفرما، دل به كار نداده و از آن طفره مى روند، گويا اين عده خدا را فراموش كرده اند كه ناظر اعمال آن هاست و نمى دانند كه حضور يا غيبت مدير و كارفرما دخالتى در مسؤ وليت الهى آنان نخواهند داشت .
وقتى كارى را به كسى سپردند و شرط كردند كه ساعات معينى از روز را بدان كار اختصاص دهد به مقتضاى المؤ منون عند شروطهم (37) او موظف است در قبال وجه دريافتى ، تمام آن ساعات را بى دريغ صرف كار خويش كند تا نانش حلال باشد.
از پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله نقل شده است كه :
هر كس مالى از حرام كسب نمايد، اگر چه آن را تصدق دهد از او قبول نمى شود و اگر آن را براى خود نگه دارد توشه جهنم او خواهد شد. (38)
و در حديث ديگرى فرمود: خداوند واجبات و مستحبات او را قبول نفرمايد. (39)
د: كارگران و كارمندان توجه داشته باشند كه برآوردن نيازهاى مسلمانان و راه انداختن كار ارباب رجوع تا چه ميزان ثواب دارد؛ از امام صادق عليه السلام نقل است كه فرمود:
برآوردن حاجت مؤ من بهتر است از آزاد كردن هزار بنده و در نزد خدا محبوب تر است از بيست حج كه در هر حج صد هزار دينار در راه خدا انفاق كرده باشند. (40)
در مقابل ، اخلال و كار شكنى در امور مؤ منان ، گناه بزرگى است كه علاوه بر مسؤ وليت در پيشگاه خداوند، فرد را دچار عذاب وجدان خواهد كرد. كسى كه در رتق و فتق امور ارباب رجوع مسامحه كند و با وقت كشى وى را دچار ضرر و زيان سازد قطعا اگر مورد مؤ اخذه رئيس اداره و يا شخص مافوق قرار نگيرد، بعدها اگر به گذشته اش نيك بيانديشد، دچار عذاب وجدان خواهد شد.
مسؤ وليت مديران  
در گذشته اشاره كرديم كه پيشرفت جوامع مترقى ، مرهون كار و تلاش فوق العاده مردم آنها و نيز مرهون تخصص و تدبير مديران قوى ، مجرب و دلسوز آن كشورها بوده است .
چه بسا مردمى كار آمد و پر تلاش كه به دليل نداشتن مديرانى قوى ، به پيشرفتى درخور دست نيافته اند و در مقابل ، چه بسا مديرانى كار آزموده كه با درايت و دلسوزى و مهارت و تعهد توانسته اند از نيروى هاى عادى يك اداره ، سازمان و كشور، نيروهايى خلاق و پر تلاش بسازند.
نقش مديريت در ايجاد وجدان كارى به حدى است كه مى توان وجدان كارى را بازتاب تدبير و برنامه ريزى و تصميماتى دانست كه عمدتا از ناحيه مديران جامعه اتخاذ مى شود.
مسؤ وليت مدير، در سطح بالاتر از مسؤ وليت كارگران و كارمندان بوده و از حساسيت فوق العاده اى برخوردار است ، از اين رو در مقام بر شمردن پاره اى از مسؤ وليت هاى مديران توجه آنان را به چند نكته مهم جذب مى كنيم :
1- در دنياى امروز مديريت به شيوه هاى مختلفى اعمال مى شود. اگر مدير، شيوه استبدادى را در پيش بگيرد، وجدان كار در حيطه مسؤ وليتش به شدت سركوب شده و لطمه بسيارى مى بيند؛ زيرا در اين نوع مديريت ، نيروى كار براى انجام رسالت خويش ، از طريق عاطفى و روانى ، تحت تاءثير قرار نمى گيرد؛ از اين رو قوه ابتكار و خلاقيت در او بارور نمى گردد.
در مقابل اين نوع مديريت ، مديريت مشاركتى يا مردمى قرار دارد كه در آن احترام و شخصيت نيروى كار، كاملا حفظ شده و عقل و عاطفه جاى خشونت و پرخاش را خواهد گرفت ؛ در نتيجه وجدان كارى در چنين محيطى به بار خواهد نشست .
مدير مردمى ، با نگرشى اصولى ، منطقى و انسانى به نيروهاى كار مى نگرد و هرگز آنان را مهره هايى دست آموز كه مى بايست مجرى انديشه هاى او باشند، نمى پندارد. مديريت هر اندازه از ديد و نگرش انسان مدارانه اى برخوردار باشد، به همان ميزان محيط كارى را تحت تاءثير قرار داده و نيروى كار را در جهت سازندگى سوق خواهد داد.
2- مدير موفق كسى است كه با به حداقل رساندن هزينه هاى غير لازم و جلوگيرى از ضايعات ، شرايط افزايش بهره ورى را در محيط كار پديد آورد. او بايد ضمن ايجاد تحولى كيفى در نيروهاى خود به آنان بفهماند كه محصول كارشان معرف شخصيت آن هاست و تقويت روحيه و بينش كيفى كارمندان و كارگران ، وقتى ثمربخش است كه مدير به خواسته ها و مشكلات نيروهاى زيردستش توجه جدى داشته باشد.
اگر مديرى از وضع زندگى و مشكلات كارمندان خود اطلاع نداشته و نسبت به دغدغه هاى ذهنى آنان بى تفاوت باشد، در چنين جوى انتظار خلاقيت و كيفيت برتر محصول كار، انتظار عبثى خواهد بود.
يك كارگر و كارمند، وقتى براى كارش دل مى سوزاند كه مدير، مشكلات او را مشكلات خود بداند و در حل آن ها بكوشد و بدين وسيله وجدان كارى را در او پديد آورد و روز به روز آن را تقويت كند.
3- برخى مديران ، شبانه روز در محل كار خود حاضرند و تصور مى كنند حضور دايمى آن ها در محل كار، تنها عامل پيشرفت كارهاست ، در حالى كه به نظر مى رسد اين ويژگى درستى براى مدير نباشد؛ زيرا يك مدير توانا بايد به گونه اى كارها را سازمان دهى كند كه در غيبت او نيز كاركنان ، با دقت وظايف خود را انجام دهند.
حضور فيزيكى مدير در محيط كار گر چه لازم است ولى كافى نيست ؛ زيرا مديرى كه در دفتر كارش بنشيند و درها را به رويش ‍ ببندد و افراد تحت مسؤ وليت وى هرگز موفق به ديدارش نشوند چه گونه مى تواند دل كاركنان خود را به دست آورد كه در حضور و غيبت او كارها را به درستى انجام دهند؟!
4- مدير لايق و موفق كسى است كه براى افراد تحت مسؤ وليت خود، به عنوان الگوى تلاش و كار مطرح باشد. بدين معنى كه منظم و سر وقت در محل كار حاضر گردد و تا پايان وقت ادارى در جهت وظايف محوله خويش ايفاى نقش كند.
آيا مديرى كه خود، وقت شناس نيست مى تواند از نيروى كار بخواهد كه منظم باشد؟ آيا مديرى كه از امكانات پيدا و ناپيداى اداره و سازمان مورد مسؤ وليتش ، در جهت منافع شخصى خويش استفاده مى كند از زيردستان خود مى تواند انتظار قناعت و رضايت داشته باشد؟!
5- ايجاد سيستم تشويق و تنبيه از عوامل مؤ ثر در بالا بردن وجدان كارى است كه نه تنها دولت بايد به طور اعم براى آن برنامه ريزى كند كه به طور اخص نيز بايد توسط هر مدير در محدوده كارى او به مورد اجرا گزارده شود.
وقتى كاركنان و كارگران ، در محيط كارى خويش احساس كنند نه وظيفه شناسى آن ها تشويقى را در پى دارد و نه كم كارى آنان مستلزم تنبيه و توبيخ است ، قطعا دلگرمى لازم براى حسن انجام كار را از دست خواهند داد و اگر در سازمان ، اداره يا كارخانه اى ، نيروهاى كارى احساس كنند، كاركنان چاپلوس و بى مسؤ وليت ، موفق تر هستند، مسلما دل به كار نخواهند سپرد.
مدير توانا مسى است كه بتواند كارمندان وظيفه شناس را شناسايى و مورد تشويق و كارمندان بى مسؤ وليت و چاپلوس را كه به وظايف خود عمل نمى كنند مورد بى اعتنايى توبيخ و تنبيه قرار دهد.
اساسا اين مديران ضعيف و نالايقند كه براى سرپوش گذاشتن بر بى لياقتى و ضعف كارى خود، انسان هاى نالايق و چاپلوس را در كنار خود مى پرورانند و بدين وسيله به كاركنان لايق و دلسوز و مبتكر، مجال قدرت گرفتن در محيط كارى را نمى دهند.
حضرت اميرالمومنين عليه السلام در مورد مساوات غير منطقى بين اين دو گروه مى فرمايد:
و لايكونن المحسن و المسيئى عندك بمنزلة سواء فان فى ذلك تزهيدا لاهل الاحسان فى الاحسان و تدريبا لاهل الاسائة على الاسائة و الزم كلا منهما ماالزم نفسه . (41)
هرگز مباد كه نيكو كار و بد كار در كنارت جايگاهى يكسان داشته باشند كه در اين ، مايه سرخوردگى نيكان از نيكى و خو گرفتن بدان به بدى است . هر كسى را به همان جايگاه بنشان كه خود برگزيده است .
وظايف دولت  
مقصود ما از دولت ، تنها قوه مجريه نيست ، بلكه دولت به مفهوم عام خود، همه قواى سه گانه و زير مجموعه هاى آن ها را شامل مى شود.
دولت ، در جهت ايجاد وجدان كارى در جامعه نقش كليدى دارد. اگر نظام كلى كشور، نظام كار و تلاش باشد و تمامى قوانين و لوايح و بخشنامه ها در اين مسير قرار گيرند و تبليغات كافى از سوى رسانه هاى ارتباط جمعى انجام شود و مديران ضعيف مورد مؤ اخذه قرار گيرند و از نيروهاى خلاق و مبتكر و زحمتكش قدردانى به عمل آيد، طبعا در چنين جوى ، وجدان كارى در كل مجموعه كشور شكوفا خواهد شد.
دولت براى ايجاد فضاى مناسب كار، بايد امور ذيل را مورد توجه بيشترى قرار دهد:
1- سيستم ادارى و بروكراسى كهنه حاكم بر آن را اصلاح كند؛ زيرا همين سيستم است كه تا به امروز باعث كم رنگ شدن ضوابط. تضييع حقوق انسان هاى وظيفه شناس شده است .
بى اعتنايى يا عدم جديت در برخورد با پارتى بازى ، ارتشاء، اختلاس هاى كوچك و به طور كلى حاكميت روابط، باعث شده است كه قبح اين اعمال منكر، در چشم مرتكبان آن ها از بين رفته و واحدهاى كوچك و بزرگ از مطب پزشكى گرفته تا نانوايى و قصابى ... و تا وزارتخانه ها و ادارات تابعه آن ها، تحت تاءثير روابط، ضوابط را در پاره اى موارد عملا زير پا بگذارند؛ لذاست كه هر كس سعى مى كند براى انجام كار خود در ادارات دولتى آشنايى دست و پا كند تا وسيله او با كم ترين هزينه و صرف كم ترين وقت به مقصود برسد، و همين حاكميت روابط، باعث مى شود كه نيروهاى وظيفه شناس دلسرد شده و آن طور كه شايسته است دل به كار ندهند.
2- دولت بايد تدبيرى بينديشد تا در سايه آن كارمندان و كارگران مجبور نشوند براى گذران زندگى خود به كارهاى دوم و سوم و يا مشاغل كاذب روى آورند.
اساسا داشتن دو شغل ، مانع انجام درست وظيفه اصلى است و همين معضل براى مديرانى كه داراى چند پست و شغل سازمانى هستند نيز وجود دارد؛ چرا كه عملا رسيدگى به همه آن ها، برايشان غير ممكن خواهد بود.
3- بايد دانست كه تعطيلات غير ضرورى در تضعيف روحيه كار تاثير به سزايى دارد. هنگام تعطيلات ، قسمت اعظم فعاليت هاى توليدى و خدماتى در كشور متوقف شده و عملا دستگاه اداره كننده كشور فلج مى شود.
تعطيلات ايام عيد نوروز و تعطيلات رسمى و غير رسمى ديگر در طول سال ، موجب اختلال در به ثمر رسيدن كوشش هاى اقتصادى و توليدى است .
همچنين با تعطيل شدن طولانى مراكز آموزشى و مخصوصا دانشگاه ها، روحيه كم كارى و عدم جديت در كار، در دانش آموزان و دانشجويان ، تقويت شده و در پيشرفت علمى آنان اختلال ايجاد مى شود و اين ، در حالى است كه جامعه ما به كار نيروى كار متخصص نياز مبرم دارد.
4- تبليغات وسيع و همه جانبه از عوامل بسيار مؤ ثر در ايجاد فضاى مناسب رشد وجدان كارى است . اگر دستگاه هاى تبليغاتى ، وضعيت كشور را به درستى براى مردم تشريح كنند و هر كسى در هر مسؤ وليتى وظايف خود را به طور دقيق درك كند، به طور قطع در تقويت وجدان كار مؤ ثر خواهد بود.
اين تبليغات بايد در جهت تفهيم تقدس كار در اسلام ، نتايج كار در دنياى متمدن و تبيين مضرات تن پرورى سوق داده شوند و با فيلم ها، سريال ها و... به مردم باورانده شود كه حيات يك ملت در گرو كار و تلاش است و با واسطه بازى ها و شغل هاى كاذب نمى توان به زندگى شرافتمندانه اى رسيد. خلاصه با بسيج عمومى مى بايست ، فضاى حاكم بر كار را متحول كرد.
نشانه هاى پيدايش وجدان كارى  
ممكن است اين سؤ ال به ذهن ها خطور كند كه اين برنامه ريزى ها و تلاش هاى مداوم و دامنه دار تا چه زمانى بايد ادامه يابد؟
در پاسخ عرض مى كنيم تا زمانى كه آثار و نشانه هاى پيدايش ‍ وجدان كارى در متن جامعه مشاهده شود.
رهبر معظم انقلاب در بخشى از پيام نوروزى سال 74 خود درباره پيدايش اين نشانه ها مى فرمايد:
در صورتى اين دو سر فصل (وجدان كارى و انضباط اجتماعى را توانسته ايم با موفقيت انجام دهيم و اين دو شعار را تحقق ببخشيم كه آثار آن را در خارج مشاهده كنيم .
اگر در كشور، توليد در زمينه اقتصادى زياد شده باشد، اگر كيفيت توليد بهتر و برتر شده باشد، اگر سازندگى ، توسعه بيشترى پيدا كرده باشد، اگر كارهاى اجتماعى ادارى و اقتصادى روان تر و آسان تر شده باشد، اگر اجناس مورد استفاده مردم فراوان تر و در دسترس بيشتر قرار گرفته باشد و اگر كارهايى از اين قبيل انجام گرفته باشد، اين ، نشانه اين است كه وجدان كارى در جامعه ما به طور كامل بيدار شده است ؛ يعنى كننده كارها؛ ميليون ها كارى كه در اين كشور دارد انجام مى گيرد، كنندگان اين كارها داراى احساس وجدان كارى هستند.

يعنى بايد به كار - چه در حيطه مسؤ وليت هاى فردى و چه در اجتماعى - چونان فرزندى عزيز داشته نگريست . همان گونه كه هر پدر و مادرى در راه حفظ، سلامت و پرورش دلبندش از هيچ كوششى فرو گذار نمى كند و چه بسا در راه بقاى او از جان خويش نيز بگذرد، كارگر - به همان مفهوم وسيعش در راه كارى كه به دوش اوست ، مى بايست از بذل فكر، تجربه ، توجه ، ابتكار و جان مايه هاى حياتش دريغ نكند و اين ايثار در راه اعتلاى شخصيت انقلابى كه هزارها جان گرامى فداى هر قدمش شده در ذايقه تدين و تعبد و انسانيتش از عسل شيرين تر بنشيند.
اجتماع برتر  
نتيجه تمام بحث هاى گذشته را مى توان در يك جمله رهبر عزيز انقلاب خلاصه كرد و آن اين كه :
اگر ملتى داراى وجدان كارى باشد، محصول كار او خوب خواهد شد و وقتى محصول كار نيكو شد، وضع اجتماعى به طور قطع بهبود پيدا خواهد كرد.
در مقاطع مختلف انقلاب ، بارها دلسوزى ، صداقت ، روشن بينى ، دقت نظر و ايده آل انديشى رهبر انقلاب در ديدگان حقيقت جوى ملت به منصه ظهور نشسته است .
تا به امروز و در مواجهه با صعب ترين پديده ها در جريان سيل وار انقلاب ، حتى عنودترين دشمنان اين ملت و مكتب به تجربه دريافته اند كه رهبر اين انقلاب كفر شكن ، به حق از شايسته ترين شاگردان آن امامى است كه دنيا در مقابل صلابت و اقتدار شخصيت الهى او به تحير و اعتراف ايستاد.
با تعمق در همين جمله كوتاه ، به خوبى مى توان دريافت كه ايشان با چه فراستى انگشت بر موضع درد گذاشته و با نفس مسيحايى خويش در راه درمان آن را نيز نموده است .
به راستى تا به كى بشريت سرگشته و سرخورده از مكاتب فكرى كهن و مدرن در خلسه افيونى سخنان فلاسفه ذهن گرا به دنبال مدينه فاضله افلاطون و نيرواناى بودا و... سرگردان بماند؟
تا به كى براى رسيدن به آرامش فكرى و آرميدن در سايه اجتماع برتر، نگاهش را به دور دست ها بدوزد و به دنبال فرشته نجاتى ، پهنه آفاق را بكاود؟
تا به كى در كوچه هاى كتب پرسه بزند و به ايده آل ها دل خوش ‍ كند و از حيطه عمل غافل بماند؟
بياييد قدرى به دور و بر خويش بنگريم و براى كشف مرواريدهاى حقيقت ، به ديده واقع بين و انگشت اشاره حق نماى رهبر انقلاب اعتماد كنيم . واقعيت ، آن ها هم دور از دسترس ‍ نيست . زندگى برين انسانى و اجتماع برتر را با شعار صرف نمى توان بنا نهاد. بايد بسم الله گفت و آستين ها را بالا زد و كمر همت را محكم بست و ميدان امتحان را ديد و ديدگان دنيايى را كه متحير نتيجه امتحان اين انقلاب الهى است .
برادر و خواهر! اگر من و تو همت كنيم و از عمق جان خواهان ساختن چنين بناى عظيمى باشيم ، تجربه نشان داده است كه هيچ نيرويى در مقابل اراده آهنين يك ملت انقلابى سد راه نتواند بود.
لب كلام رهبرى را مى توان در چنين معادله اى خلاصه كرد:
ملت + وجدان كار = محصول كار نيكو - بهبود قطعى وضعيت اجتماعى
از اين معادله به خوبى مى توان ارتباط عميق وجدان كارى و انضباط اجتماعى را نيز دريافت . وجدان كارى زير بناى انضباط اجتماعى است و انضباط اجتماعى نيز محصولش بهبود وضعيت اجتماعى و به تعبيرى ، رسيدن به اجتماع برتر و نوينى كه ام القرى اسلام ؛ يعنى ايران در صدد ارايه آن به دنياى سرگشته كنونى است .
اگر قرن ها كاروان بشرى ، نسل در نسل در آرزوى ساختن چنين جامعه اى بوده است و تاكنون بدين آرزوى شيرين خويش دست نيافته ، اين سخنان بيدار گر رهبر انقلاب ، نويدى بر يك شروع جدى در اين زمينه است .
حال مى ماند مسؤ وليت من و تو. اميد كه در حيطه عمل نيز شعار ما اهل كوفه نيستيم ، على تنها بماند كاربرد داشته باشد.