ره توشه ى دو جهان
(شرح خطبه ى شعبانيّه ى پيامبر(ص))

محمّدتقى ناطقى

- ۱۹ -


قرآن را بنگريد:
«إ نّ الّذين يَتلون كتابَ اللّه و اقاموا الصّلوة و انتفقوا ممّا رزقناهم سرّا و علانية يرجون تجارة لن تبور#»(443)
آنهايى كه قرآن را تلاوت كرده و انس با قرآن دارند و نماز را بر پا مى كنند و از دست رنج شان در راه خدا انفاق مى كنند، تجارتى بى زيان و زوال پيش روى آنان است .
در اين آيه سه كار ابزار رسيدن به تجارت عظيم معنوى معرفى شده است :
1. انس با قرآن ،
2. اقامه ى نماز،
3. انفاق .
قرآن در آيه ى ديگرى دارد كه :
«... و يقيمون الصّلوة و يؤ تون الزّكاة و يطيعون اللّه و رسوله اولئك سيرحمُهم اللّه إ نّ اللّه عزيز حكيم# »(444)
و مردان و زنان با ايمان ...، نماز را بر پا مى دارند و زكات را مى پردازند، و از خدا و پيامبرش فرمان مى برند.
در اين آيه مى خواهد بفهماند كه مؤ منان نماز خوان كسانى اند كه به بندگان خدا توجه دارند و حقوق آنها را مى پردازند و به وسيله ى بهترى ابزار بندگى خدا كه نماز است ، خود را آراسته مى كنند.
قرآن كريم وقتى ويژگى انسان مؤ من و شايسته را بيان مى كند و از خصيصه هاى والا و گران سنگ آن سخن مى گويد، يكى از آنها را، نماز با خضوع و خشوع معرفى مى كند:
«... الرّاكعون السّاجدون الاءمرون بالمعروف و النّاهون عن المنكر و الحافظون لحدود اللّه و بشّر المؤ منين# (445)»
آن ايمان آوردگان ،... ركوع كنندگان ، و سجده كنندگان ... را نويد رستگارى و نجات ده !
و در آيه ى ديگرى وقتى از طرفداران عدالت سخن مى گويد، مى فرمايد مجريان عدالت در جامعه اهل نماز هستند:
«قل اءمَرَ ربّى بالقسط و اقيموا وجوهكم عند كلّ مسجد#(446)»
بگو: خداى من به عدالت فرمان داده و خواسته كه در هر عبادتگاهى به سوى او روى آوريد.
چون انسان كامل و عادل و شايسته كسى است كه هم بين خود و مردم و هم بين خود و خدا روابط را به عدالت تنظيم مى كند. هركدام اين دو ضعيف باشد و يا نباشد آن شخص در ايمانش كامل نيست .
حضرت امام على عليه السّلام اتاق ويژه براى نماز داشتند
حضرت امام صادق عليه السّلام فرمود:
«كان لعلىّ عليه السّلام بيت ليس فيه شى ء الّا فراش و سيف و مصحف و كان يصلّى فيه ؛(447)»
امام على عليه السّلام اطاقى داشت كه در آن ، غير از يك تكّه فرش محقر و يك شمشير و يك قرآن چيز ديگرى نبود، و در آن اطاق نماز مى خواند، و آنجا را مصّلاى اختصاصى و جايگاه ويژه براى نماز و ارتباط با محبوب و معشوق قرار داده بود، قرآن براى تلاوت ، شمشير براى جنگ در راه خدا و نماز براى بندگى و اطاعت .
نماز با حضور قلب ارزش دارد.
پيامبر بزرگوار اسلام فرمود:
«انّ العبد لَيصلّى الصلوة لا يُكتَبُ له سُدسُها و لا عُشرُها و انّما يُكتبُ للعبد مِن صلاته ما عَقَلَ منها؛»(448)
بنده اى نماز مى گزارد در حالى كه يك ششم يا يكدهم آن را نمى نويسند، زيرا بدون حضور قلب بوده و فقط آن مقدارش از نماز را مى نويسند كه با توجه به خدا و حضور قلب گزارده است .
 

خوشا آنانكه اللّه يارشان بى   كه حمد و قل هو اللّه كارشان بى
خوشا آنانكه دائم در نمازند   بهشت جاودان بازارشان بى (449)
شمارى از صفات و اسرار برجسته ى ماه رمضان
به قسمت ديگرى از سخنان بلند و استوار پيامبر بزرگوار اسلام در خطبه ى شعبانيه مى رسيم كه چنين است :
«اءيّها النّاس ، مَن فطّر منكم صائما مؤ منا فى هذا الشّهر كان له بذلك عنداللّه عتق رقبة و مغفرة لما مضى من ذنوبه ،
قيل : يا رسول اللّه ، و ليس كلّنا يقدر على ذلك ،
فقال عليه السّلام : إ تّقوا النّار و لو بشقّ تمرة ،
إ تّقوا النّار و لو بشربة من ماء؛(450)»
اى مردم ، اگر كسى از شما شخص مؤ من روزه دارى را افطار دهد، در ماه مبارك رمضان چند امتياز براى او خواهد بود:
1. در مقابل كارش ، ثواب آزاد كردن يك بنده را دارد.
2. و بخشيده شدن گناهان گذشته اش ، خواهد بود. شخص عرض كرد اى رسول خدا همه ى ما قدرت افطار كامل دادن را نداريم ؟
رسول خدا صلّى اللّه عليه و آلهِ و سلّم در جواب فرمود: با خوراندن و نوشاندن يك نصف خرما و يك ليوان آب به روزه دار به هنگام افطارش ، خود را از آتش جهنم نجات بدهيد.
در اينجا در اهميت و فضيلت افطار دادن به چند حديث توجه فرماييد.
1. امام هفتم موسى بن جعفر عليه السّلام فرمود:
«افطارُك اءخاك الصّائم افضل من صيامك ؛(451)»
افطار دادن تو به برادر دينى روزه دارت با ارزش تر از روزه است .
يعنى ثواب افطار دادن به روزه دار نه تنها كمتر از فضيلت روزه دارى نيست ، كه بيشتر است .
2. امام صادق عليه السّلام فرمود:
«اءيُّما مؤ من اءطعم مؤ منا ليلة من شهر رمضان كتب اللّه له بذلك مثل اءجر مَن اءعتق ثلاثين نسمة مؤ منة و كان له بذلك عند اللّه عزّوجلّ دعوة مستجابة ؛(452)»
هر مؤ منى در ماه مبارك رمضان روزه دارى را افطار دهد، خداوند براى او پاداش آزاد كردن سى بنده را برايش مى نويسد، و دعاى او را مستجاب مى كند. ثواب و فضيلت سى بنده و استجابت دعا در برابر افطار دادن به يك بنده مؤ من روزه دار.
تا آنجا كه مى فرمايد: در ماه مبارك رمضان در سفره ى افطار هر قدر سفره رنگين و پر طعام باشد، صاحب آن مؤ اخذه نمى شود و اسراف هم نيست .
3. در همين ارتباط كلام بلند و زيباى امام معصوم عليه السّلام روشنگر همين حقيقت است كه فرمود:
«إ نّ اللّه لا يُحاسِبُ الصّائم على ما اءنفقه فى مطعم ،
و لا مشرب ، و اءنّه لا اسراف فى ذلك ؛(453)»
خداوند شخص روزه دار را كه سفره ى رنگين و مفصل و مرتب بيندازد، محاسبه نمى كند و اين كارش اسراف و زياده روى نيست .
ده صفت برجسته ى از روزه ى رمضان
پيامبر بزرگوار اسلام براى آن دسته از مؤ منين كه خواهان رشد و كمال و رسيدن به فضائل اسلامى و انسانى هستند، نكات مهمى را بيان فرموده كه در واقع بر مى گردد به اساس و پايه هاى روابط انسانى و ايجاد جامعه اى سالم ، كه افراد در آن جامعه با آن ابزار و رفتار نسبت به يكديگر هم آرامش ‍ فكرى و روحى مى دهند و هم خود احساس آسايش مى كنند.
اكنون ده صفت برجسته ى انسانى در سايه ى روزه و رمضان را از بيان رسول خدا صلّى اللّه عليه و آلهِ و سلّم استفاده مى كنيم كه چنين فرمود:
«اءيّها النّاس ، مَن حسّن منكم فى هذا الشّهر خُلقه كان له جوازا على الصّراط يوم تزلّ فيه الاءقدام ،
و مَن خفّفَ فى هذا الشّهر عمّا ملكت يمينُه ، خفّف اللّه عليه حسابَه ، و مَن كفّ فيه شرّه كفّ اللّه عنه غضبه يوم يلقاه ،
و مَن اكرم فيه يتيما اءكرمه اللّه يوم يلقاه ،
و مَن وصل فيه رحِمَه و صله اللّه برحمته يوم يلقاه ،
و مَن قطع فيه رَحِمَه قطع اللّه عنه رحمتَه يوم يلقاه ،
و مَن تطوّع فيه بلصلاة كتب اللّه له برائة من النّار،
و مَن اءدّى فيه فرضا كان له ثواب مَن اءدّى سبعين فريضة فيما سواه من الشّهور،
و مَن اءكثر فيه من الصّلاة علىّ ثقّل اللّه ميزانه يوم تخفّ الموازين ،
و من تلا فيه آية من القرآن كان له مثل اجر مَن ختم القرآن فى غيره من الشّهور؛(454)»
1. اى مردم ، اگر كسى از شما اخلاق و رفتارش را در ماه رمضان نيكو نمايد، براى او جواز عبور از پل صراط خواهد بود؛ آن هم روزى كه همه قدمها روى آن پل در لغزش است .
2. و كسى كه به زير دست خود در اين ماه رمضان سخت گيرى نكرده و رفتارى آسان داشته باشد، خداوند حسابش را فرداى قيامت آسان مى گيرد.
3. و كسى كه شرّش را در اين ماه از مردم و جامعه باز دارد و مردم از شرّش ‍ در امام باشند، خداوند غضبش را در قيامت از او باز مى دارد.
4. و كسى كه ماه رمضان يتيمى را نوازش كند خداوند در قيامت او را نوازش ‍ خواهد نمود.
5. و كسى كه در ماه رمضان صله ى رحم كند، خداوند در روز قيامت او را به رحمت واسعه اش متصل مى كند.
6. و كسى كه در اين ماه قطع رحم نمايد، خداوند رحمتش را از او در قيامت مى برد.
7. و اگر كسى در اين ماه رمضان يك نماز مستحبى به جا آورد خداوند براى او برائت از آتش جهنم را مى نويسد.
8. و كسى كه در اين ماه رمضان واجبى را به جا آورد خداوند ثواب كسى كه هفتاد واجب در غير ماه رمضان به جا آورده باشد، به او عطا مى كند.
9. و كسى كه در اين ماه رمضان صلوات بر محمد و آل او بفرستد خداوند كفه حسنات او را در قيامت سنگين مى نمايد.
10. و كسى كه در اين ماه يك آيه از قرآن را تلاوت كند براى او اجر و ثواب كسى كه در ماه هاى ديگر تمام قرآن را تلاوت نمايد، عطا خواهد نمود.
از اين بيانات مهم نتيجه مى گيريم كه روزه چنين آثارى دارد و در روزه دار اين اثرات را ظاهر و او را اين گونه تربيت مى كند، البته شرايطى دارد و آن اينكه :
1. تمام اعضا و جوارح آن شخص روزه باشد؛
2. از غذاى حلال استفاده كند؛
3. رابطه اش را با قرآن و دعا قوى كند؛
اين روزه انسان را متعهد و قانونمند مى سازد.
و نيز آن بزرگوار فرمود:
«اءيّها النّاس ، انّ اءبواب الجنان فى هذا الشّهر مفتّحة فاسئلوا ربّكم اءن لا يغلقها عليكم ،
و إ نّ اءبواب النّيران مغلّقة فاسئلوا ربّكم اءن لا يفتحها عليكم ،
و الشّياطين مغلولة ، فاسئلوا ربّكم اءن لا يسلّطها عليكم ؛(455)»
اى مردم ، در ماه مبارك رمضان درهاى بهشت باز است ، از خداوند بخواهيد كه آن را به رويتان نبندد، و درهاى آتش جهنم بسته است ، از خداوند درخواست كنيد كه درهاى جهنم را برويتان نگشايد. اى مردم ، شياطين در غل و زنجير هستند، از خداوند بزرگ درخواست نماييد كه شياطين را بر شما مسلط نكند.
منكر امامت على عليه السّلام ، منكر نبوت است
در قسمت پايانى خطبه ى شعبانيه ى رسول خدا، امير المؤ منين امام على عليه السّلام مى فرمايد:
«... فقمتُ و قلتُ: يا رسول اللّه ! ما اءفضلُ الاءعمال فى هذا الشّهر؟
فقال : يا ابا الحسن اءفضل الاءعمال فى هذا الشّهر الورعُ عن محارم اللّه عزّوجلّ. ثمّ بكى . فقلتُ: يا رسول اللّه ما يُبكيكَ؟
فقال : يا على ! اءبكى لما يستحلّ منك فى هذا الشّهر،
كاءنّى بك و انت تصلّى لرّبك ، و قد انبعث اشقى الاءوّلين شقيق عاقر ناقة ثمود، فضربك ضربة على قَرَنِك فخضّبَ منها لحيتك ،
قال اءمير المؤ منين عليه السّلام : فقُلتُ: يا رسول اللّه ، و ذلك فى سلامة مِن دينى ؟
فقال صلّى اللّه عليه و آلهِ و سلّم : فى سلامة من دينك .
ثم قال صلّى اللّه عليه و آلهِ و سلّم : يا علىّ، مَن قتلَك فقد قَتَلَنى ،
و مَن ابغضَكَ فقد ابغَضَنى ،
و مَن سبّكَ فقد سَبَّنى ، لاءنّك منّى كنفسى ،
روحُك مِن روحى ، و طينَتُك مِن طينتى ،
إ نّ اللّه تبارك و تعالى خلَقَنى و ايّاكَ و اءصطَفانى و إ يّاك ،
و اءختارَنى للنُّبُوَّة ، و اءختارَك للامامة ،
و مَن اءنكرَ امامتَك فقد انكرَ نبوَّتى ؛(456)»
وقتى سخن پيامبر در ادامه ى خطبه ى شعبانيه به اين فراز رسيد، من بلند شدم و عرض كردم : اى رسول خدا ارزشمندترين عمل در ماه رمضان چيست ؟
رسول خدا صلّى اللّه عليه و آلهِ و سلّم فرمود: بهترين عمل در اين ماه دورى از حرام خدا است ، آن گاه به گريه افتاد.
من عرض كردم : چه چيزى سبب گريه شما شده است ؟
رسول خدا صلّى اللّه عليه و آلهِ و سلّم فرمود: يا على گريه ام براى آن چيزى است كه از تو در اين ماه حلال مى دانند.
اين جمله اشاره به ضربت خوردن و شهادت حضرت امير عليه السّلام به دست ابن ملجم مرادى است .
سپس افزود: گويى من تو را مى بينم و با تو هستم كه در حال نماز به درگاه معبود بى نياز قرار دارى و شقى ترين و بدترين انسان ، شقى تر از آن كسى كه ناقه ى ثمود را پى كرد، ضربتى بر فرقت مى زند كه محاسنت را با خون پاك سرت خضاب و رنگين مى سازد.
امير المؤ منين عرض كرد: يا رسول اللّه ، آيا دين و ايمان من در آن لحظه سالم است ؟
پيامبر صلّى اللّه عليه و آلهِ و سلّم فرمود: آرى ، دين تو محفوظ است . سپس ‍ افزود: اى على ، آن كس كه تو را بكشد مرا كشته است ، و كسى كه به تو غضب كند به من غضب كرده است ، و كسى كه به تو دشنام دهد به من دشنام داده است ، چون تو از من هستى ، روح تو از روح من است ، سرشت و ذات تو از سرشت و ذات من است . خداوند من و تو را آفريد، من و تو را انتخاب كرد، مرا براى پيامبرى و نبوّت و تو را براى امامت و پيشوايى امت من ، و هر كس امامت و رهبرى تو را منكر شود، نبوت مرا منكر شده است .
فرمان ولايت همان فرمان نبوت است
و نيز رسول خدا صلّى اللّه عليه و آلهِ و سلّم در ادامه ى خطبه فرمود:
«يا علىّ! اءنت وصيى و اءبو ولدى ،
و زوجُ ابنتى ،
و خليفتى على امّتى فى حياتى و بعد موتى .
اءمرك امرى ، و نهيك نهيى .
اءقسم بالّذى بعثنى بالنّبوّة ، و جعلنى خير البريّة اءنّك لَحجّة اللّه على خلقه ،
و اءمينه على سرّه ،
و خليفته على عباده ؛(457)»
اى على ، تو وصىّ من ، پدر فرزند من ، همسر دختر من ، و جانشين من بر امّت اسلام هستى ، چه در زندگى و حيات من و چه پس از مرگ من ، و فرمان تو فرمان من است ، نهى تو نهى من است ، به آن خدايى كه مرا به پيامبرى مبعوث فرمود، و از بهترين بندگانش قرار داد، قسم ياد مى كنم كه تو حجّت خدا بر مردم هستى ، و امين خدا بر اسرار نظام خلقت و خالق هستى ، و خليفه و جانشين خدا براى بندگان خدايى .
حال كه سخن به اينجا رسيد به مختصرى از عظمت و فضيلت اولين پيشواى امامت و ولايت نظر خواهيم داشت .
فضائل على عليه السّلام از تصوّر انسان خارج است
اين همه ستايش و تمجيد رسول خدا صلّى اللّه عليه و آلهِ و سلّم از امام على يكتا مرد نظام هستى پس از پيامبر پاداش اوست ، چنانكه رسول خدا فرمود:
«لو اءنّ الرّياض اءقلام ، و البحر مداد، و الجنّ حسّاب و الانس كتّاب ، ما اءحصوا فضائل علىّ بن ابى طالب ؛(458)»
اگر همه ى درختان قلم ، و درياها مركب ، و جنّ حسابگر و انسانها نويسنده شوند، نمى توانند فضائل على عليه السّلام را به حساب بياورند.
و در بيانى ديگر چنين فرمود:
«إ نّ اللّه جعل لاءخى علىّ فضائل لا تُحصى كثرة ؛(459)»
خداوند براى مردم على فضائل و ارزش هايى قرار دارد كه قابل شمارش ‍ نيست .
ترويج از فضائل على عليه السّلام ارزش است
تا جايى كه بيان آن فضائل و كمالات على عليه السّلام هم ، سرنوشت ساز و نجات بخش انسان خواهد شد. رسول خدا صلّى اللّه عليه و آلهِ و سلّم فرمود:
«فمَن ذكر فضيلة مِن فضائله مقرّا بها غفر اللّه ماتقدّم مِن ذنبه و ما تاءخّر؛(460)»
اگر كسى يكى از فضائل و كمالات على را در حالى كه به او ايمان و عقيده دارد، بيان كند و براى جامعه و مردم باز گويد خداوند گناهان گذشته و آينده اش را مى آمرزد.
ترويج فرهنگ ولايت امام على
اولين شخص نظام خلقت پيامبر عظيم الشاءن اسلام درباره ى عظمت و فضيلت امام على عليه السّلام فرمود:
«و مَن كتَب فضيلة مِن فضائله لَم تزَل الملائكة تستغفر له ما بَقِىَ لتلك الكتابة رسم ،
و مَن إ ستمعَ فضيلة مِن فضائله غَفَر اللّه الذنوبَ الّتى اكتسبَها بالا ستماع ،
و مَن نظر إ لى كتابٍ مِن فضائله غَفَر اللّه الذنوبَ الّتى اكتسبَها بالنّظر؛(461)»
و كسى كه فضيلتى از فضائل على را بنويسد و منتشر كند، تا آثار آن نوشته و كتاب در جهان باقى است ، ملائكه براى آن نويسنده طلب آمرزش مى كنند، و كسى كه به فضائل و كمالات على گوش فرا دهد و در حقيقت به فرهنگ ولايت و امامت معصوم گوش جان سپارد و بشنود و مستمع باشد، خداوند همه ى آن گناهانى را كه از طريق شنيدن جمع كرده است ، مى آمرزد، و كسى كه به كتابى كه فضائل على در آن نوشته شده است ، نگاه كند، خداوند همه ى گناهان او را كه از طريق نگاه كردن جمع كرده است ، مى بخشد.
فضائل على عليه السّلام قبل از آمدن به اين عالم
قبل از اينكه على عليه السّلام به دنيا بيايد، خداوند از فضيلت و كمالات او و از جايگاه ويژه ى آن وجود پربركت و بى نظير و بى بديل حرف مى زند و از ولايت و امامت او سخن مى گويد.
در همين رابطه سخن مهم و ارزشمند رسول خدا را بنگريد كه فرمود:
«لمّا خَلَقَ اللّه آدمَ و نَفَخَ فيه مِن روحِه ، عطَسَ آدمُ فقال :
الحمد اللّه ، فاءوحى اللّه تعالى اليه ، حَمَدنى عبدى ، و عزّتى و جلالى لو لا عبدان اءريد اءن اءخلُقَهما فى دار الدّنيا ما خلقتُكَ.
قال : الهى فيكونان منّى ؟
قال : نعم يا آدم ، ارفع راءسك و انظر،
فرفع راءسِه ، فاذاً مكتوب على العرش :
لا اله الا اللّه ، محمد نبىّ الرّحمة ، و علىّ مقيم الحجّة ،
مَن عَرَفَ حقَّ علىّ زكا و طاب ،
و من اءنكرَ حقّه لُعِنَ و خابَ،
اءقسَمتُ بعزّتى و جلالى اءن اءدخُل الجنّة مَن اءطاعه و ان عصانى ،
و اءقسمتُ بعزّتى و جلالى اءن اءدخُل النّار مَن عصاهُ و إ ن اءطاعَنى ؛(462)»
هنگامى كه خداوند حضرت آدم عليه السّلام را آفريد و از روح خود در او دميد، آدم عليه السّلام عطسه اى زد و گفت : «الحمد لله ». خداوند به او وحى كرده كه بنده ام تشكر و سپاس گزارى نمود، به عزّت و جلالم قسم ياد مى كنم كه اگر نبودند دو تن از بندگان من كه اراده كردم خلق شان كنم و به اين عالم بياورم ، تو را نمى آفريدم .
حضرت آدم عرض كرد: پروردگارا، آيا آن دو بنده ى وارسته و شايسته و برگزيده از نسل من خواهند بود؟
ندا آمد كه آرى ، سرت را بلند كن و بنگر، آدم عليه السّلام سرش را بلند كرد و ديد در عرش چنين نوشته است :
«لا اله الا اللّه ...،» نيست خدايى جز خداى يكتا، و محمد پيامبر رحمت است ، و على حجت خداست . هر كس حق على را شناخت ، رستگار و پاكيزه شد، و هر كس حق و جايگاه على را انكار كرد، به لعنت گرفتار و طرد شد. به عزّت و جلالم قسم ياد مى كنم كه : هر كس على را اطاعت كند او را داخل بهشت مى كنم ، اگر چه مرا معصيت و نافرمانى كرده باشد؛ و به عزّتم قسم كسى كه على را نافرمانى كند به آتش مى افكنم اگر چه اطاعت مرا كرده باشد.
دليل اين همه اهميت پيروى از امامت على عليه السّلام آن است كه حكومت دين خدا در زمين با زعامت على و خاندان على عليه السّلام ممكن و ميسر است ؛ يعنى اگر غير از اين خاندان زعامت و رياست كنند، دين خدا حاكم نيست ، ولو اينكه عبادت خشك و خالى و منهاى زندگى الهى در بين مردم باشد.
حاكم در مستدرك مى گويد: روز جمعه سيزدهم رجب ، على عليه السّلام در كعبه به دنيا آمد و در كعبه احدى غير از على ، نه قبل و نه بعد از آن متولد نشد؛ «و لم يولَد فيها اءحدٌ سواهُ قبلُه و لا بعدُه ؛(463)»
كنجى شافعى در كفاية الطالب مى گويد:
«و لم يولَد قبلُه و لا بعدُه مولودٌ فى بيت اللّه الحرام سواه ؛(464)»
قبل و بعد از على عليه السّلام فرزندى در خانه ى خدا متولد نشد.
صاحب «اُسد الغابة فى معرفة الصّحابة » نقل مى كند كه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آلهِ و سلّم فرمود:
«يا علىّ اءنت بمنزلة الكعبة تؤ تى و لا تاءتى ؛(465)»
اى على ، تو به منزله ى كعبه اى ، چنانكه بمانند كعبه نيامده و نخواهد آمد، كسى هم مثل تو در كعبه متولد نخواهد شد.(466)
مرحوم علامّه ى حلّى مى گويد:
«فاءحبّه حبّا شديدا و قال : لها (فاطمه بنت اسد) إ جعلى مهدَه قُربُ فِراشى ؛»
رسول خدا صلّى اللّه عليه و آلهِ و سلّم سى ساله بود كه على عليه السّلام به دنيا آمد. رسول خدا صلّى اللّه عليه و آلهِ و سلّم على را به شدت دوست مى داشت ، و به مادرش «فاطمه بنت اسد» مى گفت : گهواره ى على را نزديك رختخواب من قرار ده ، و تربيت على را بيشتر رسول خدا صلّى اللّه عليه و آلهِ و سلّم به عهده داشت ، و در بهداشت و نظافت او همت مى گماشت :
«و يُؤ جِره اللَّبَنَ عند شُربِهِ
و يُحَرِّكُ مهده عند نومِه ،
و يُناغيه فى يقظَتِه ،
و يَحمِلُه عل صدره و رَقَبَته ،
و يَقولُ: هذا اءخى و وليّى ، و ناصرى ، و وصيّى ، و زوجُ كريمَتى ،
و ذُخرى و كَهفى و صِهرى و اءمينى على وصيّتى و خليفَتى ؛(467)»
و هنگام نوشيدن شير، او را كمك مى كرد، و گهواره اش را براى استراحت مى جنباند، و در بيدارى كنار گهواره اش با صوت زيبا و قشنگ براى او مى خواند، و او را بر شانه و گردنش سوار مى كرد و مى گرداند، و مى گفت اين كودك برادر من است ، دوست من است ، ياور من است ، وصىّ من است ، شوهر دختر من است ، و ذخيره ى من است براى آينده جهان بشريت ، و پناهگاه من است ، و شاخص اهل بيت من است ، و امين بر وصيت هاى من و جانشين من است .
على عليه السّلام الگو و چهره ى همه برگزيدگان الهى
امير المؤ منين على عليه السّلام عصاره و الگوى همه ى برگزيدگان نظام هستى ، غير از پيامبر بزرگوار اسلام ، در تمام زمينه ها و كمالات انسانى نظير علم و اخلاق و زهد و وارستگى است .
رسول خدا صلّى اللّه عليه و آلهِ و سلّم در تعريف او فرمود:
«مَن اءراد اءن ينظُرَ إ لى آدم فى علمه ،
و إ لى نوح فى فهمِه ،
و إ لى ابراهيمَ فى حلمِه ،
و إ لى موسى فى هيبتِه ،
و إ لى عيسى فى زُهدِه فَليَنظُر إ لى على بن اءبى طالب ؛(468)»
اگر كسى خواست به آدم و علم و دانش او و به نوح و فهم او، و به ابراهيم و حلم او، و به موسى و هيبت و صلابت او، و به عيسى و زهد او بنگرد، به چهره ى على بن ابى طالب عليه السّلام و وجود با عظمت و چند بعدى آن بزرگوار توجّه كند.
خداوندا، به ما توفيق پيروى از راه على ، و ترويج مرام على ، و تقويت خطّ على ، و پياده كردن روش و منش على ، و تعهد و خدا ترسى على ، و زهد و وارستگى على ، و عاطفه و يتيم نوازى على ، و صبر و استقامت على ، و ديندارى و دين خواهى على ، در دنيا و شفاعت على و آل على ، و همسايگى در جوار على و آل على عليه السّلام را در قيامت مرحمت فرما.
فضل و عظمت على عليه السّلام
على عليه السّلام بعد از پيامبر مفسر واقعى قرآن كريم است .
يكى از علماى بزرگ اهل سنت كه حنفى مذهب است و سليمان بن ابراهيم قندوزى نام دارد، نقل مى كند كه : على عليه السّلام در منبر مسجد كوفه خطبه اى بى نظير در ابعاد گوناگون ايراد كرد.
او آن چنان سخن گفت كه گويى همه ى اسرار عالم خلقت و دانش و آگاهى نظام هستى و علوم اولين و آخرين نزد اوست ، و او معدن آنهاست . گويى اسرار قرآن در سينه ى او چون اقيانوسى بى كران موج مى زند.
آن گاه «سليمان قندوزى » مطلبى را از «ابن عباس » نقل مى كند كه چنين است :
«اءخَذَ بيدى الامامُ علىُّ بن ابى طالب ليلة فخرج بى إ لى البقيعِ و قال : إ قراء يابن عبّاس ،
فَقَراءتُ بسم اللّه الرّحمن الرّحيم ، فتكلّمَ فى اءسرار الباء إ لى بُزوغ الفَجر؛(469)»
امام على عليه السّلام شبى دست مرا گرفت و با هم به سمت بقيع رفتيم و به من فرمود، پسر عباس ، بخوان . من هم بسم اللّه الرحمن الرحيم را خواندم و آن بزرگوار، در تفسير و اسرار «باء» بسم اللّه شروع كرد به سخن گفتن و آن قدر ادامه داد تا طلوع فجر.
و همين عالم بزرگوار اهل سنت نقل مى كند كه حضرت امام على عليه السّلام در آن خطبه ى مفصل چنين فرمود:
«و اعلَم انَّ جميعَ اءسرارِ اللّه تعالى فى الكُتُب السّماويّة ،
و جميعُ ما فى الكُتُب السّماويّة فى القرآن ،
و جميعُ ما فى القرآن فى الفاتحة ،
و جميعُ ما فى الفاتحة فى البسمِلَة ،
و جميعُ ما فى البسملة فى باء البسملة ،
و جميعُ ما فى باء البسملة ، فى النّقطة اللّتى هى تحتُ الباء؛
قال الامامُ على عليه السّلام : اءنا النُّقطَة اللّتى هىَ تحتُ الباءِ؛(470)»
آگاه باشيد كه تمام اسرار الهى در كتابهاى آسمانى است ، و آنچه در كتابهاى آسمانى است در قرآن كريم است و تمام آنچه در قرآن كريم وجود دارد، در «فاتحة الكتاب » يا «سوره ى حمد» آمده است ، و همه ى آنچه در «فاتحة الكتاب » آمده است ، در «بسم اللّه » وجود دارد و آنچه در «بسم اللّه » آمده است ، در «باء» بسم اللّه وجود دارد، و آنچه در «باء» بسم اللّه هست ، در نقطه اى است كه در پايين «باء» قرار دارد، آن گاه امام على عليه السّلام فرمود: و من همان نقطه بسم اللّه هستم .