شرح فارسى شهاب الاخبار
(كلمات قصار پيغمبر خاتم)

قاضى قضاعى‏(ره)
مصحّح‏ : مرحوم دكتر مير جلال الدين حسينى اُرمَوِى محدث

- ۷ -


لقمان:

باقر (عليه السلام) گويد كه: هر كه هر شب اين سوره را بخواند خداى تعالى فرشتگان بگمارد تا وى را نگاه دارند تا وقت صبح، و اگر بروز خواند تا نماز شام.

السجده:

صادق (عليه السلام) گويد كه: هر كه شب آدينه اين سوره را بخواند خداى تعالى نامه بدست راست وى دهد و حسابش نكند و برفيقى مصطفى و اهل بيتش ببهشت شود.

الاحزاب:

صادق (عليه السلام) گويد كه: هر كه اين سوره را بسيار خواند روز قيامت در همسايگى محمد صلى الله عليه و آله باشد.

السبأ و الفاطر:

صادق (عليه السلام) گويد كه: هر كه در شب اين سوره‏217 را بخواند در حمايت و نگاهداشت خداى تعالى باشد، و اگر در روز خواند هيچ غم فرا وى نرسد، و در آن روز از خير دنيا و آخرتش چندان بدهند كه در فهم كس نيايد.

سورة يس:

حضرت مصطفى (عليه السلام) فرمايد كه: هر چيزى را دليست و دل قرآن يس است، صادق (عليه السلام) فرمايد كه: هر كه بروز بخواند خداى تعالى نگهدار وى بود و روزى بر وى فراخ شود، و اگر بشب بخواند هزار فرشته بگمارد تا ويرا از شيطان و ديگر فتنه‏ها نگاه دارند، و در آن روز و در آن شب كه سوره يس خوانده باشد اگر بميرد بهشتى باشد، و چون بشويندش سى هزار فرشته آنجا حاضر آيند و براى او دعا و استغفار مى‏كنند و با جنازه‏اش بروند و در ميان زمين بروند و بعبادت كردن مشغول شوند، و ثواب آن ويرا بود، و چندان كه چشم برسد218 گور وى فراخ گردد و از تنگى گور ايمن شود، و تا قيامت نور از گورش مى‏آيد و بعنان آسمان مى‏شود، و چون از گور برخيزد فرشتگان با وى بروند و ثنايش مى‏كنند، و در رويش مى‏خندند و بهر خيرى بشارتش مى‏دهند، و بصراط و ترازويش بگذرانند، و بجاى فرشتگان مقرب و پيغمبران مرسل بدارند چنانكه از هيچكس رنجى و شمقتى بوى نرسد، و از حق تعالى ندا آيد كه: شفاعت كن او را كه خواهى تا اجابت كنم و هر چه مراد تست بخواه تا بدهم، و نامه‏اش از هم باز كرده فرود آيد خلق در نگرند و گويند: چه بنده ايست كه در جريده‏اش هيچ نوشته نيست، پس برفيقى حضرت مصطفى (عليه السلام) ببهشت رود. و باقر (عليه السلام) فرمايد كه: هر كه در عمر خود يكبار يس را بخواند بعدد هر يكى از خلق دنيا و آخرت خداى تعالى ده مرتبه باو نيكوئى بدهد، و درويشى بوى نرسد، و باب غرقه نشود، و ديوار بر وى نيفتد، و رنج عظيم بوى نرسد، و ديوانه نگردد، و علت جذامش‏219 نبود، و دردى كش برنجاند نيابد، و معيشت بر وى فراخ گردد، و جان كندنش آسان بود، و عذاب گورش نبود، و چندانش از بهشت بدهند كه راضى گردد، و خداى تعالى فرشتگان آسمان و زمين را ندا كند كه: من از فلان بنده راضى شدم از بهر وى استغفار كنيد.

و الصافات:

صادق (عليه السلام) گويد كه: هر كه آدينه اين سوره را بخواند خداى تعالى از همه بلاها و آفتهايش نگاهدارد، و روزى بر وى فراخ گرداند، و شر شيطان و شر ظالم و جبار از وى و مالش و فرزندش بگرداند، و اگر در شب يا در روز آدينه اين سوره را خوانده باشد چون بميرد شهيد بود و با شهيدان در بهشت أعلى بود.

ص:

باقر (عليه السلام) فرمايد كه: هر كه شب آدينه اين سوره را بخواند خداى تعالى از خير دنيا و آخرتش چندان بدهد كه هيچ آدمى را نداده باشد، و روز قيامت در بهشتش كند با آنكه ويرا دوست دارد از اهل و عيال تا خادمى كه خدمتش كرده باشد.

الزمر:

صادق (عليه السلام) گويد كه: هر كه اين سوره بخواند و چندانكه خوانده باشد حقش بدهد خداى تعالى در دنيا و آخرتش شريف گرداند، و بر هر كس عزيز گردد و بزرگ آيد، و تنش را بر آتش دوزخ حرام گرداند، و در بهشت خداى تعالى هزار شهر از بهر وى بنا كند، در هر شهرى هزار قصر، و در هر قصرى هزار خانه، و در هر خانه‏اى هزار تخت، و بر هر تختى هزار فرش، و بر هر فرشى جفتى حورالعين چنانكه خداى تعالى صفت كرده كه: عينان تجريان، و عينان نضاختان، و جنتان مدهامتان، و ذواتا أفنان، و من كل فاكهة زوجان، و حور مقصورات فى الخيام.

المومن:

باقر (عليه السلام) گويد كه: هر كه سه روز اين سوره را بخواند خداى تعالى گناهان اولين و آخرين ويرا بيامرزد، و توفيق خود رفيق او گرداند تا پرهيزگار شود و حال دنيا و آخرتش به گرداند.

حم السجده:

صادق (عليه السلام) گويد كه: هر كه اين سوره را بخواند روز قيامت حق تعالى شادى و سرورى عظيم بوى رساند، و نورى بيابد چندانكه چشمش برسد و در دنيا و آخرت چندان نعمت بيابد كه هر كسى را مثل آن آرزو بود.

حم عسق:

صادق (عليه السلام) گويد كه: هر كه بخواندن اين سوره عادت كند چون برخيزد رويش از سپيدى چون برف بود يا چون آفتاب و خداى تعالى گويدش كه: فلان سوره مى‏خواندى و دانستى قدر و ثواب وى پس ببهشتش فرستد، و چون در شود قصرى يابد درها و شرفه‏هايش از ياقوت سرخ بود كه اندرونش از بيرون ظاهر بود و بيرونش از اندورن ظاهر بود، و اندر وى هزار كنيزك جوان بيند همه همسر و همبالا و هزار غلام ديگر.

الزخرف:

باقر (عليه السلام) گويد كه: هر كه اين سوره بسيار خواند در گور از حشرات زمين چون كرم و مار و جز آن بيمش نبود، و گور بر وى تنگ نيايد، و در روز قيامت ببهشت رود.

الدخان:

باقر (عليه السلام) گويد كه: هر كه در فرايض و نوافل اين سوره را بخواند او را در سايه عرش بدارند، و نامه‏اش بدست راست آيد و حسابش بسبب آن سهل گردانند.

الجاثية:

صادق (عليه السلام) گويد كه: هر كه اين سوره بخواند روز قيامت چشمش بر آتش دوزخ نيايد، و آواز آتش نشنود و با حضرت رسول (عليه السلام) خواهد بود.

الاحقاف:

صادق (عليه السلام) گويد كه: هر كه شب آدينه اين هفت حواميم بخواند چون سر از خاك گور بردارد بويى از وى آيد كه هزار بار از مشك و عنبر خوشتر بود، و خداى بر وى رحمت كند و بر دوستان و خويشاوندانش. و باقر (عليه السلام) گويد كه: هفت حواميم ريحان قرآن‏اند خواندنش از دست مداريد كه عرش و كرسى خواننده حواميم را استغفار كنند.

محمد:

صادق (عليه السلام) گويد كه: هر كه هر شب يا هر روز اين سوره بخواند در دين شكش نيفتد، و خداى تعالى بدرويشى و ترسش مبتلا نكند، و از كفر و شركش نگاه دارد، و بيم ظالمش نبود، و چون بميرد هزار فرشته را بگمارد تا در گورش نماز كنند؛ و ثوابش ويرا بود، چون برخيزد باوى بروند و بمقام ايمنش بدارند و بزينهار خداى عزوجل و محمد صلى الله عليه و آله بود.

الفتح:

صادق (عليه السلام) گويد كه: مال و زن و فرزندان را بخواندن اين سوره باز يابيد، و هر كه اين سوره را بسيار خواند روز قيامت ندا آيد چنانكه همه خلق بشنوند كه فلان بنده مخلص است با خالصانش بيامرزيد و بجنات النعيم بنشانيد، و از رحيق المختوم آميخته شرابش دهيد.

الحجرات:

صادق (عليه السلام) گويد كه: هر كه هر شب يا هر روز اين سوره بخواند از يارت كنندگان حضرت محمد صلى الله عليه و آله بود، و روزى بر وى فراخ بود، و نامه‏اش بدست راست آيد و حسابش سهل بود.

و الذاريات:

صادق (عليه السلام) گويد كه: هر كه بشب يا بروز اين سوره بخواند خداى تعالى عيشش باصلاح گرداند، و روزيش فراخ كند، و نورى چون چراغ در گورش پيدا شود كه تا قيامت فرو ننشيند.

والطور:

باقر (عليه السلام) گويد كه: هر كه اين سوره بخواند عيشش پسنديده گردد، و خدايش بيامرزد، و همه كس او را دوست دارند.

والنجم:220

و هر كه والنجم را بيست و يكبار بخواند حق سبحانه و تعالى جميع مهمات او را كفايت گرداند.

القمر:

امام جعفر صادق (عليه السلام) گويد كه: هر كه اين سوره را بشب يا بروز بخواند چون از گور برخيزد بر ناقه‏اى نشانندش از ناقه‏هاى بهشت و ببهشت برندش. و حضرت مصطفى (عليه السلام) مى‏فرمايد كه: رويش چون ماه شب چهارده باشد.

الرحمن:

حضرت مصطفى (عليه السلام) مى‏فرمايد كه: هر كه اين سوره را بخواند خداى تعالى بر ضعيفيش رحمت كند و شكر هر نعمتى كه خداى تعالى باوى كرده بود گزارده باشد. و حضرت اميرالمومنين على (عليه السلام) مى‏فرمايد كه: الرحمن عروس قرآنست خواندنش از دست مگذاريد كه اين سوره ايست كه در دل منافقان قرار نگيرد، و هر مومنى كه بخواندن اين سوره مداومت نمايد روز قيامت بصورتى كه از آن خوبتر و بمقامى كه از آن شريفتر نبود بيايد، و خداى تعالى گويد: كه بود كه ترا بسيار مى‏خواند؟ - گويد كه: فلان و فلان كه خداى تعالى رويهاى ايشانرا سفيد گرداند، فرمايد كه: شفاعت كنيد او را كه دوست داريد، پس گويد كه جمله در بهشت شويد و باشيد آنجا كه خواهيد، و هر كه چون اين سوره خواند و بدانجا رسد كه: فبأى الا ربكما تكذبان، گويد: لا بالاء (ربنا) أكذب 221 وى را ثواب شهيدان بود.

الواقعه:

صادق (عليه السلام) گويد كه: هر كه آرزومند بهشت و صفاتش بود گو سورة الواقعه برخوان، و هر كه شب آدينه بخواند خداى تعالى دوستش دارد و مردم دوست دارندش، و هرگز قحط و تنگى و درويشى بوى نرسد، و از رفيقان اميرالمومنين على (عليه السلام) بود، و اين سوره اميرالمومنين على (عليه السلام) است راست، و هر كه شب پيش از آنكه بخسبد بخواند بقيامت رويش چون ماه شب چهارده بود، آورده‏اند كه يكى از ياران حضرت مصطفى (عليه السلام) بيمار بود و درويش و عيال بسيار داشت و عثمان خويشاوند وى بود و بپرسيدن وى رفت گفتش: از چه درد مينالى؟ - گفت: از درد گناه، گفت: چه چيز آرزويت مى‏كند؟ - گفت: رحمت خداى، گفت: طبيب را مى‏خواهى؟ - گفت: طبيب آنست كه مرا بيمار كرد، گفت: چيزى بستان و بخرج خويش و دخترانت كن، گفت: حاجت من بخداست و دختران را سورةالواقعه آموخته‏ام و فرموده‏ام تا مى‏خوانند كه از حضرت مصطفى (عليه السلام) شنيدم كه: هر كه سوره الواقعه برخواند بدرويشى و دلتنگى گرفتار نشود.

الحديد:

صادق (عليه السلام) گويد كه: هر كه اين سوره بسيار بخواند بدرويشى گرفتار نشود و هيچ بدى و سختى در دنيا بوى و اهلش نرسد.

المجادلة:

صادق (عليه السلام) گويد كه: هر كه سورة المجادله بخواند و دوست دارد خواندنش روز قيامت از جمله مومنان برخيزد و با مومنان در بهشت شود.

الحشر:

حضرت مصطفى (عليه السلام) گويد كه: هر كه اين سوره را بخواند اهل آسمان و زمين بر وى آفرين كنند و بر وى صلوات دهند، و چون بميرد آنروز كه اين سوره را خوانده باشد وى شهيد بود و گويند كه هر كه از: لو أنزلنا هذا القرآن. تا باخر سوره حشر بخواند شبانگاه گناهى كه در آن روز كرده باشد خداى تعالى بيامرزد و ببخشد.

الممتحنه:

امام زين العابدين (عليه السلام) گويد كه: هر كه اين سوره در فريضه و نوافل بسيار خواند خداى تعالى دلش را با ايمان مزين گرداند، و چشمش منور دارد، و درويش نگردد، و ديوانگى بوى نرسد.

الصف:

باقر (عليه السلام) گويد كه: هر كه اين سوره را در فرايض و نوافل بسيار خواند خداى تعالى وى را در صف فرشتگان و پيغمبران بدارد.
الجمعة و المنافقون: صادق (عليه السلام) گويد كه: از شيعه ما هر مومنى در شب آدينه سوره جمعه و سبح اسم ربك الاعلى بخواند روز قيامت روى او چون ماه شب چهارده بود، و هركه روز آدينه الجمعه و المنافقون در نماز پيشين و پسين بخواند ويرا عمل و كردار مقابل بود با عمل و كردار حضرت مصطفى (عليه السلام)، و جزاى وى ببهشت بود.

التغابن:

حضرت مصطفى (عليه السلام) فرمايد كه: از مادر جدا نشود222 الا كه پنج آيه از اول اين سوره بر بندهاى سر وى بنوشته باشد، و هر كه اين سوره در فرايض و نوافل بخواند روز قيامت شفيع وى گردد و از بهر وى گواهى دهد و از وى جدا نشود تا ببهشتش برد بسلامت.

المسبحات:

باقر (عليه السلام) گويد كه: هر كه شب پيش از آنكه بخسبد سوره مسبحات را بخواند نميرد تا قائم (عليه السلام) را در نيابد، و چون از گور بر آيد در جوار حضرت مصطفى (عليه السلام) بود.

الطلاق:

صادق (عليه السلام) گويد كه: هر كه در فرايض اين سوره بخواند روز قيامت او را هيچ اندوه و ترسى نبود، و از آتش دوزخ عافيت داده ببهشت اندر شود. و حضرت رسول (عليه السلام) گويد كه: هر كه اين سوره را بخواند در گور فرشتگان از بهر وى جواب منكر و نكير بگويند، و هيچ رنجى بوى نرسد و بخبر ديگر چون بشب بخواند ثواب آنكه همه شب نماز كرده باشد بيابد. صادق (عليه السلام) فرمايد كه اگر پيش از آنكه بخسبد بخواند همه شب در پناه حق تعالى باشد، و روز قيامت در امان باشد از آتش دوزخ. و صادق (عليه السلام) گويد كه: هر كه در فريضه يا در نوافل اين سوره بخواند از درويشى ايمن بود، و چون بميرد فشارش گورش نباشد. و باقر (عليه السلام) گويد كه:223 هر كه اين سوره در فرايض و نوافل بسيار بخواند ايمانش درست شود بخدا و برسول و اين سوره در حق اميرالمومنين على (عليه السلام) و معاويه عليه اللعنه فرود آمده و خواننده‏اش را دين بسلامت بود تا بقيامت رسد.

التحريم:

صادق (عليه السلام) گويد كه: هر كه اين سوره بسيار خواند بقيامت خداى تعالى از گناهانش نپرسد و با مصطفى (عليه السلام) و أهل بيتش بود.

سورة الملك:

صادق (عليه السلام) گويد كه: هر كه در فريضه يا در نوافل اميد ثواب را اين سوره بخواند خداى تعالى در بهشت ثوابهاى بيشمارش دهد، و سه بار چندانكه مستحق باشد از بهشتش بدهند، و دويست حورالعين با چهار هزار ثيب بجفت وى كنند.

القلم:

صادق (عليه السلام) گويد كه: هر كه اين سوره را بسيار خواند از مردم چشمش نرسد، و افسون و جادويى بر وى كار نكند، و از مكرهاى گران و كيد كايدان بيمش نبود، و روز قيامت با حضرت محمد صلى الله عليه و آله بود.

الحاقه:

صادق (عليه السلام) گويد كه: هر كه در فريضه خفتن اين سوره بخواند تا ببامداد در پناه خداى تعالى باشد و بقيامت اين سوره از بهر وى گواهى دهد، و بدنيا خوش زيد تا بوقت مرگ.

سأل سائل:

صادق (عليه السلام) گويد كه: هر كه اين سوره بخواند در فريضه يا در نوافل چنان باشد كه همه قرآن را ختم كرده باشد.

النوح:

باقر (عليه السلام) گويد كه: هر كه در فريضه اين سوره بخواند در دنيا هيچ رنجى بوى نرسد، و در بهشت بود باخرت البته.

الجن:

صادق (عليه السلام) گويد كه: هر كه اين سوره را بسيار خواند از همه آفتها و بلاهاى دنيوى و أخروى ايمن بود.

المزمل:

صادق (عليه السلام) گويد كه: هر كه در فريضه خفتن اين سوره بخواند شب و روز در نگاهداشت خدا باشد و اين سوره بقيامت از بهر وى گواهى دهد، و بدنيا بزيد زيستن خوش، و آسان بميرد مردنى خوش.

المدثر:

باقر (عليه السلام) فرمايد كه: هر كه در فريضه و نوافل اين سوره بخواند در بهشت با حضرت محمد صلى الله عليه و آله بود در درجه بزرگ، و در دنيا هيچ مشقتى بوى نرسد.

القيامة:

صادق (عليه السلام) گويد كه: هر كه اين سوره بسيار خواند چون از گور برخيزد صورتى بيند زيبا كه ويرا بشارت مى‏دهد و در رويش مى‏خندد، و از صراط و ميزان بگذراندش و از وى جدا نشود تا ببهشت رساند.

الانسان:

باقر (عليه السلام) گويد كه: هر كه روز پنجشنبه اين سوره بخواند خداى تعالى هشتصد حورالعين با چهار هزار ثيب بجفت وى كند و با حضرت محمد صلى الله عليه و آله بود.

المرسلات:

صادق (عليه السلام) گويد كه: هر كه اين سوره بسيار بخواند خداى تعالى ويرا بقيامت با حضرت محمد صلى الله عليه و آله آشنا گرداند.

عم:

صادق (عليه السلام) گويد كه: هر كه اين سوره بخواند سال بتمام نرسد الا كه بيت الحرام رسد و اين خبر دليلست كه اگر اتفاقش نيفتد چون اين سوره بخواند هر سال ثواب حجى مى‏يابد.

النازعات:

صادق (عليه السلام) گويد كه: هر كه اين سوره بخواند سيراب بخوابد و سيراب برخيزد، و سيراب ببهشت رود.224
عبس، و اذا الشمس كورت: صادق (عليه السلام) فرمايد كه: هر كه اين سوره بخواند خداى تعالى در پناهش گيرد و در آسايش بدارد، و او را گرامى گرداند225 و از خداى تعالى عجب نبود كه روا بود كه در دنيا بكند و روا بود كه در آخرت يا در هر دو حاصل كند.

انفطرت:

صادق (عليه السلام) گويد كه: هر كه در فرايض و نوافل اين سوره بخواند از خداى تعالى و از رحمتش دور نبود، و بروز قيامت تا تمامت شدن حساب خداى تعالى برحمت خويش بوى نگران بود و او برحمت حق نگران بود.

المطففين:

صادق (عليه السلام) گويد كه: هر كه اين سوره بخواند در فرايض بقيامت ايمن گردد، و حسابش نبود، و آتش دوزخ نبود او را.

انشقت:

صادق (عليه السلام) فرمايد كه: هر كه اين سوره بخواند در قيامت در موقف پيغمبران و صديقان بايستد.

البروج:

صادق (عليه السلام) گويد كه: هر كه اين سوره بخواند در فرايض بقيامت از خداى تعالى جاهى و قدرى بزرگ بيابد.

الطارق:

صادق (عليه السلام) گويد كه: هر كه اين سوره را در فرايض يا در نوافل بخواند گويندش بهر درى كه خواهى در بهشت شو.

الاعلى:

صادق (عليه السلام) گويد كه: هر كه اين سوره را در فرايض و نوافل بسيار خواند در قيامت در درجه حسين بن على (عليه السلام) باشد.

الغاشية:

صادق (عليه السلام) گويد كه: اين سوره حسين بن على (عليه السلام) راست هر كه اين سوره را در فرايض و نوافل بسيار خواند در قيامت در درجه حسين بن على (عليه السلام) باشد.

البلد:

باقر (عليه السلام) گويد كه: هر كه اين سوره بخواند و در فريضه بكار دارد در دنيا معروف گردد كه وى از صالحانست، و در آخرت معروف گردد كه ويرا بنزديك خداى تعالى قدرى و منزلتى بزرگست و با شهيدان و صالحان بود.

والشمس:

صادق (عليه السلام) فرمايد كه: هر كه اين سوره بشب يا بروز بخواند هر چه نزديك وى حاضر بود تا مويش و گوشتش و پوستش و رگ و استخوانش همه بقيامت براى وى گواهى دهند پس گويندش كه: ببهشت شو و باش آنجا كه خواهى و بخور آنچه خواهى هنيئالك؛ خوش باد ترا.

والليل:

صادق (عليه السلام) مى‏فرمايد كه: هر كه اين سوره بخواند در بهشتش بدهند آنجا كه خواهد و چندانكه خواهد.

و الضحى:

صادق (عليه السلام) مى‏فرمايد كه: هر كه بميرد آنروز يا آن شب كه اين سوره خوانده باشد وى شهيد بود و با شهيدانش حشر كنند.

الم نشرح:

باقر (عليه السلام) فرمايد كه: هر كه اين سوره بخواند همچنانكه آواز بلند برآورد همچنان باشد كه شمشير در روى كافران كشيده باشد و ايشانرا مى‏كشد، و اگر آهسته خواند ثواب آنكس بيابد كه بهر دين بر دست كافران كشته شده باشد، و هر كه ده بار بخواند خداى تعالى هزار گناه از ديوان وى بسترد.
و صادق (عليه السلام) گويد كه: هر كه در فريضه اين سوره بسيار خواند ندا آى كه: يا عبدالله گناه گذشته ترا بيامرزيدم.

والتين:

باقر (عليه السلام) مى‏فرمايد كه: هر كه اين سوره بخواند از شرك برى بود و بر دين مصطفى (عليه السلام) (بميرد) و چون از گور برخيرد بيحساب ببهشت شود.

اقرأ:

صادق (عليه السلام) گويد كه: ملال مگيريد در خواندن اين سوره كه هر كه اين سوره را بسيار خواند از زلزله و از صاعقه و از هيچ آفت دنيا بيمش نبود، و در آخرت بفرمايند كه ببهشت شود، و او را با اميرالمومنين (عليه السلام) برانگيزند و از رفيقان وى بود.

القدر:

باقر (عليه السلام) گويد كه: هر كه اين سوره بسيار خواند از فتنه دجال و از ايمان آوردن بوى ايمن بود و باخرت تپيش‏226 بوى نرسد. و مصطفى (عليه السلام) گويد كه هر كه بسيار خواند از فشارش گور برهد، و صادق (عليه السلام) گويد كه: هر كه در فريضه اين سوره خواند چهل صف از فرشتگان باوى نماز كنند كه عدد هر صفى جز خداى نداند و ثواب شهيد بيابد و اگر در نوافل خواند مزد و ثواب پنجاه شهيد بيابد.

البينة:

صادق (عليه السلام) مى‏فرمايد كه: هر كه در نوافل اين سوره بخواند چون (بميرد227) بر وى تابان و بلب خندان و بچشم روشن بود و بدين زينت ببهشت شود.

اذا زلزلت:

صادق (عليه السلام) گويد كه: هر كه اين سوره بخواند در فريضه درويشى از وى برو، و روزى روى بوى كند، و روز مردن ترشروى نبود.

و العاديات:

صادق (عليه السلام) گويد كه: هر كه اين سوره در فريضه خواند بقيامت هر نشيب و بالايى كه باشد و كلوخى و سنگى از بهر وى گواهى مى‏دهند كه وى از نماز كنندگانست ندائى آيد كه پذيرفتم و بهشتش دادم كه من ويرا و عملش را دوست مى‏دارم.

القارعة:

صادق (عليه السلام) گويد كه: هر كه اين سوره بخواند در فرايض و نوافل خداى تعالى وى را از حوض كوثر شراب دهد و بزير درخت طوبى بنشيند و پيش محمد صلى الله عليه و آله بود.

التكاثر:

صادق (عليه السلام) گويد كه: هر كه اين سوره را در فرايض و نوافل بسيار خواند خداى عزوجل گناهان وى و مادر و پدر و آنكه ازيشان زنده باشد بيامرزد و اگر زنده از بدبختان بود نيكبخت گردد و شهيد ميرد و شهيد از گور برخيزد.

والعصر:

صادق (عليه السلام) گويد كه: هر كه در فريضه يا در نوافل اين سوره بخواند خداى تعالى بر دشمنش نصرت دهد و .سباب خيرات چندانكه در وهم نيايد بر وى بگشايد و چون از گور برخيزد كتابى با وى بود نوشته كه: اين بنده ايست كه ويرا در گور هيچ زحمتى نبوده و مشقتى نرسيده و امروز از آتش دوزخ ويرا امانست، و بر هيچ چيز ننگرد الا كه بر نيكى وى گواهى مى‏دهند تا آنگاه كه ببهشت شود.

ويل لكل:

باقر (عليه السلام) مى‏فرمايد كه: هر كه اين سوره را در فرايض و نوافل بخواند بهر يك حرف ثواب يك بنده آزاد كرده بيابد.

ألم تر كيف و لا يلاف:

صادق (عليه السلام) مى‏فرمايد كه: هر كه اين سوره را بسيار خواند روز قيامت در ميان نورش بدارند و خواجه ابو جعفر طوسى رحمة الله عليه در نهايتشان‏228 آورده است كه: الم تر كيف و لا يلاف را يكسوره خوانند و همچنين و الضحى و ألم نشرح و باقر (عليه السلام) فرمايد كه: هر كه در فرايض و نوافل اين سوره بكار دارد از آنان شود كه خداى تعالى نماز و روزه وى قبول كند و بقيامت حسابش نكند.

الكوثر:

صادق (عليه السلام) مى‏فرمايد كه: هر كه اين سوره در فرايض و نوافل بسيار خواند از دوستان محمد صلى الله عليه و آله باشد و بقيامت باوى بود در بهشت عدن.

الكافرون:

صادق (عليه السلام) گويد كه: هر كه اين سوره در فريضه و نوافل بخواند از شرك برى بود، و هر كه بوقت خفتن بخواند از شر همه چيزها أيمن بود.

والفتح:

باقر (عليه السلام) مى‏فرمايد كه: هر كه اين سوره در فريضه‏ها و نوافل بسيار خواند همچنان بود كه با حضرت محمد صلى الله عليه و آله بوده است و با وى غزا كرده است، و بر دست دشمنان اهل بيت بوده و شهيد گشته.

تبت:

صادق (عليه السلام) مى‏فرمايد كه: هر كه اين سوره بخواند و بر أبو لهب لعنت كند كه وى بدروغ داشتى رسول صلى الله عليه و آله را چندان ثواب بود ويرا كه ثواب صد عابد و صد مجاهد در راه خداى.

الاخلاص:

بدانكه نام اين سوره از بهر آن اخلاص است كه خواننده‏اش از آتش دوزخ خلاص يابد، و اين سوره را توحيد گويند زيرا كه در وى صفات وحدانيت خداى تعالى است. صادق (عليه السلام) گويد كه: هر كه در پنج نماز اين سوره را نخواند وى را ثواب آن نمازها نبود و هر كه را دردى رسيد يا بيمار گردد اين سوره نخواند پس بدان درد يا بدان بيمارى بميرد از اهل دوزخ باشد، و هر كه را ايمان بود بخداى عزوجل بايد كه در پس هر فريضه اين سوره را ناخوانده نگذارد كه در خواندنش خير دنيا و آخرت بود و (خداى تعالى) گناهان وى و مادر و پدرش بيامرزد، و هر كه از بهر خفتن در فراش شود پانزده بار اين سوره بخواند آن شب وى و سرايش و سراى همسايه‏اش در نگاهداشت خداى تعالى باشد. و حضرت اميرالمومنين على (عليه السلام) گويد كه: هر كه بوقت خفتن در فرايض اين سوره صد بار بخواندن گناهان پنجاه ساله‏اش آمرزيده شود، و هر كه از پس فريضه نماز بامداد دوازده بار بخواند آن روز گناه نكند، و شيطان گرد وى نگردد. و امام رضا (عليه السلام) مى‏فرمايد كه: هر كه از شر جبارى ترسد اين سوره از پيش و از پس و از راست و از چپ خواند و باد بر خود دمد شر جبار از وى بگردد و بود كه از آن جبار خيرى بوى رسد. و صادق (عليه السلام) گويد كه: چون سعد عباده از دنيا برفت نه هزار فرشته بجنازه وى حاضر آمدند و جبرئيل (عليه السلام) با ايشان بود و رسول صلى الله عليه و آله عليه گفت: يا أخى جبرئيل بچه استحقاق اين همه فرشته بجنازه سعد آمده‏اند؟ - گفت: بسبب قل هو الله أحد كه سعد اگر بنشستى و اگر برخاستى و اگر آمدى و اگر شدى بنياز229 قل هو الله احد خواندى و حضرت مصطفى (عليه السلام) مى‏فرمايد كه: هر كه اين سوره بخواند همچنان بود كه دو دانگ قرآن خوانده باشد، و هر كه دو بار بخواند همچنان بود كه چهار دانگ قرآن خوانده باشد، و هر كه سه بار بخواند همچنان بود كه ختم قرآن كرده باشد.

المعوذتين:

باقر (عليه السلام) مى‏فرمايد كه: هر كه اين سوره بخواند نمازش قبول بود، و عبدالله مسعود گويد كه: مصطفى (عليه السلام) را ديدى كه حسن و حسين عليهما السلام را بر كنار مبارك گرفتى و اين سورتها مى‏خواندى و باد برايشان مى‏دميدى. و حضرت اميرالمومنين على (عليه السلام) فرمايد كه: هر كه اين سورتها بخواند و بهر كدام كه خواهد ابتدا كند تا فارغ شدن، فرشتگان از بهر وى استغفار كنند و آمرزش مى‏خواهند. و حضرت مصطفى (عليه السلام) مى‏فرمايد: بهر خيرى كه بنده بكند خداى تعالى دنيا و آخرت بدهش قال الله تعالى: من جاء بالحسنة فله عشر أمثالها، و من جاء بالسيئة فلا يجزى الا مثلها؛ يعنى هر كه يك نيكى كند خداى تعالى زيادت بر آن كه مستحق باشد ده مكافات كند و پيوسته مى‏رساند.
و حرفهاى قرآن سيصد هزار و هفتاد هزار و سه هزار و دويست و پنجاه حرفست و بهر حرفى ده مكافات بيابد چنانكه جمع كنى هفتصد هزار بار هزار و سى و دو هزار و پانصد بفضل خداى تعالى در بهشت بدهد و از اينجاست كه صادق (عليه السلام) فرمود كه: درجات هيچ چيز نيفزايد الا نيكى و ثواب بود آنرا كه فرزند را قرآن بياموزد و قرآن كتاب خداست كارش عظيم است و خاموش گشت پس (او) ساعتى گفت اينك جبرئيل (عليه السلام) آمد230 و گفت: خداى تعالى مى‏فرمايد كه: هر كه فرزندان را قرآن بياموزد همچنان بود كه ده هزار حج، و ده هزار عمره، و ده هزار غزا كرده بود، و ده هزار بنده از فرزندان اسماعيل پيغمبر (عليه السلام) آزاد كرده باشد و ده هزار مومن گرسنه را سير كرده باشد، و ده هزار مومن برهنه را پوشيده باشد، و بهر حرفى ده گناهش بسترد و ده نيكيش بنويسد، و در قيامت با وى بود، و ترازويش بطاعت سنگين بود، و چون برق بر صراطش بگذراند، و بكرامتى رسد كه در وهم نيايد قال الله تعالى: و رتل القرآن ترتيلا؛ يعنى قرآنرا نيك بخوانيد چنانكه حرفهايش بديد آوريد و ظاهر چنانست كه هر كلمه كه نه چنان گويد كه خداى تعالى فرستاده است دروغ بر خداى تعالى نهاده است، و حضرت رسول صلى الله عليه و آله فرمايد كه: رب تالى القرآن و القرآن يلعنه؛ يعنى بسا كسان كه قرآن مى‏خوانند و قرآن لعنت وى مى‏كند اما آنچه نداند چون احتياط بجاى آورد بر وى چيزى نباشد، و باقر (عليه السلام) گويد كه: رسول صلى الله عليه و آله فرمود كه: هر كه قرآن خواند بايد كه همتش همه آن بود كه بخواندن احتياط بجاى آورد و بخود باز ايستد و آنچه از معنى آن باشد بداند نه چنانكه همتش آن بود كه چگونه آن سوره باخر رساند (زيرا) كه اگر يك آيه بانديشه و معنى بخواند بهتر باشد از هزار آيه بيمعنى، و نبايد كه كسى از خواندن قرآن دست بدارد از بهر آنكه نيك نداند بلكه بايد كه بخواند و بدان قدر كه توانائى دارد درست مى‏گرداند، و حضرت مصطفى (عليه السلام) مى‏گويد كه: هر كه قرآن خواند چنانكه داند خداى تعالى فرشته‏اى را بفرستد تا بهر حرفى ده نيكى بر وى نويسد، و چون درست خواند چهار فرشته بفرستد تا بهر حرفى هفتاد نيكى بنويسد. و حضرت مصطفى (عليه السلام) فرمايد كه: هر كه قرآن نياموزد و دست بدارد أجذم برخيزد، يعنى پيس و بهمه اندام بعيب باشد قال الله تعالى: و من أعرض من ذكرى فان له معيشة ضنكا (تا بدانجا كه گفت) كذلك اليوم تنسى؛ يعنى هر كه از قرآن خواندن دست بدارد معيشت بر وى تنگ گردد و چون از خاك گور برخيزد گويد: ملكا چرا مرا كور برانگيختى؟ - و من بينا بودم، خداى تعالى فرمايد: زيرا كه كتاب من بدانستى و فراموش كردى، ما نيز ترا امروز فراموش كنيم. و آورده‏اند كه: بهر سورتى كه از دست بداشته بودى صورتى چند با جمال مرتفع بر وى عرضه كنند و مى‏گويند كه: اگر فلان سوره بخواندى اين ترا بودى؛ و بيم آن بود كه از حسرت دلش پاره شود.

217 الايمان بالقدر يذهب الهم و الحزن.

ايمان بقدر غم و اندوه ببرد؛ يعنى هر كه را ايمان بود كه هر چه خدا دهد همه حكمت و صواب بود پس باندازه‏اى كه مصلحت وى در آن بوده و بوى داده است راضى باشد و هرگز تنگدل و پريشان خاطر نباشد تا اگر بدرويشى و يا بيمارى و مانند آن مبتلا شود غم و اندوه نخورد بلكه چون داند كه صلاح وى در آن بوده است صبر كند تا بدان ثواب يابد.

218 الزهد فى الدنيا يريح القلب و البدن و الرغبة فى الدنيا تكثر الهم و الحزن.

زهد در دنيا براحت دارد دل و تن را؛ يعنى چون كسى رغبت از دنيا ببرد و دل در آن نبندد از همه چيزها رسته باشد، و رغبت نمودن در دنيا بسيار گرداند غم و اندوه را؛ يعنى هر كه را دل دربند دنيا باشد چون بيشترين آن بود كه بچيزى از دنيا طالب باشد كه از روى دور مانده باشد يا بمصيبتى گرفتار شده باشد از بهر اين پيوسته با غم و اندوه بود.231
و حضرت مصطفى (عليه السلام) مى‏فرمايد كه: هر كه را كه همتش آخرت بود خداى تعالى كارهاى دنيا و آخرتش بسازد و بايد كه بنده در دنيا چون غريب بود و ببامداد گمان ببرد كه بشبانگاه نخواهد رسيد و شبانگاه گمان برد كه ببامداد نخواهد رسيد و بسا كسان كه تدبير سال و فردا كرد كه بسال و بفردا نرسيد، و هر كه در دنياست چون مهمان بود و هر چه در دستش بود عاريت بود، مثل دنيا چون مثل سايه درختى بود كه شخص دمى در زير آن فرود آيد چون سايه بگردد رخت بردارد و خداى تعالى مصطفى (عليه السلام) را گفت كه: اگر خواهى كوههاى مكه را براى تو زر و سيم گردانم تا بر راست و چپ تو هميشه بروند و دايم با تو باشند، گفت: پروردگارا حساب دارد؟ - گفت: بلى، گفت: ملكا روزى مرا گرسنه دار و روزى سير تا چون گرسنه باشم صبر كنم، و چون سير باشم شكر كنم. و گفت: اللهم أحينى مسكينا، و أمتنى مسكينا، و احشرنى فى زمرة المساكين؛ يعنى خداوندا بدرويشيم زنده دار، و بدرويشيم بميران، و بزمره درويشان مرا برانگيزان، و گفتى: هر چه زيادت بر آن بود كه آدمى عورت بان باز پوشاند، يا گرسنگى بدان بنشاند همه وزر و وبال بود، و اگر دنيا را هيچ عيبى نبودى جز آنكه يحيى زكريا را (عليه السلام) در وى از بهر زنى بكشتند واجب كردى كه عاقل دل بر آن ننهادى، و همچنين حسين بن على (عليه السلام) را بسبب دنيا بكشتند و ظاهر چنانست كه هر گناهى كه از آدمى واقع شود بسبب دنيا بود و حضرت اميرالمومنين (عليه السلام) گفتى با دنيا كه: عيشت حقير است، و عمرت كوتاه است، و كارت پر خطر است غرى غيرى؛ جز مرا غره كن من ترا بسه طلاق بگذاشتم طلاقى كه در آن رجعت نبود. و هميشه آنحضرت جامه سطبر پوشيدى چنانكه آستين هميشه راست كردى و چندانى جامه بروزگار بر جامه بينداخت كه شرم داشت كه پيش خياط برد گفتند: يا اميرالمومنين چيزى ازين نرمتر در پوش تا زحمت كمتر بود، گفت: اين بتواضع نزديكتر بود، و بصالحان گذشته بهتر ماند، و مومنان كه در بپس باشند اقتدا بمن كنند آنگاه گفت: هر كه جامه را و كفش را عيب دارد پاره بر انداختن؛ وى از اهل دوزخ بود، و بدو چيز از مردمان مى‏ترسم از اميد داشتن عمر دراز و حسد بردن. و حكيمان گويند كه: هر كه اميد كوتاه گرداند طاعت بيشتر كند، و اندوهش كمتر بود و بر جمع مال حريص نشود و دلش نرم گردد.
و نرمى دل از چهار چيز بود. اول - اندك خوردن. دوم - با نيكان نشستن. سيم - گناه گذشته بياد خود آوردن. چهارم - اميد كوتاه گردانيدن. و هر كه اميد دراز گرداند طاعتش كمتر بود از آنكه از امروز بفردا و ازين ماه بدان ماه و ازين سال بدان سال مى‏گذارد، و اندوهش بسيار بود از آنكه غم فردا خورد، و بر جمع مال حريص گردد از آنكه از درويشى نا آمده ترسد و دلش سخت گردد و سختى دل از چهار چيز بود. اول - بسيار خوردن. دوم - با همنشين بد نشستن. سيم - گناه كرده را فراموش كردن. چهارم - اميد دراز داشتن.
و روزگار بر سه قسم است؛ بعضى آنست كه بگذشته است و از دست بشده و هر كه را بر نيكى گذشته است نيكبخت است و هر كه را بر بدى گذشته است بدبخت است الا كه توبه كند و بر آن گناهان گذشته بگريد و اگر نه بقيامت اگر بجاى آب خون بگريد يك ذره سود نكند. و بعضى آنست كه در آنست آن ساعت بقيمت دارد و كار خويش بسازد و زاد و توشه‏اى برگيرد، و بجوانى غره و مشغول نشود و اگر بزيد بيشتر از نوح پيغمبر (عليه السلام) نزيد كه كه چون از دنيا مى‏رفت او را دو هزار و چهارصد سال عمر بود بوقت مرگ ملك الموت (عليه السلام) او را گفت: يا أطول الانبياء عمرا كيف وجدت الدنيا؛ اى درازترين پيغمبران بر حسب عمر دنيا را چون يافتى؟ - گفت: چنانكه خانه دو در كه از يكى در آمدم و از يكى بدر رفتم. و توانگر بايد كه بتوانگرى غره نشود و بسليمان (عليه السلام) و بملكش بنگرد كه خداى تعالى آدمى و طيور و وحش و باد و جز آن جمله در فرمان او كرد و هر روز در مطبخ او چهارصد هزار گاو و گوسفند بكشتندى و خود پيوسته روزه بداشتى، و چون از حكم كردن برخاستى پنهان بگوشه‏اى رفتى و از برگ خرما زنبيلى ببافتى و قوتش از بهاى آن بودى، و سزد كه خردمندان از بهر يك دشمن آخرت را طلب كنند چه بيشتر ميراث اينكس سه كس خورند؛ شوهر زن، يا شوهر دختر، يا زن پسر، و خردمند بايد كه دنيا را از دست بدارد پيش از آنكه دنيا ويرا از دست بدارد، و بدان چيزى كه راحت آن جهان درش بود مشغول شود، و با آنكس كه طاعت دارد يا از بدى باز دارد همنشينى كند، و پيوسته با انصاف و راستى دل مردم نگاهدارد تا بقيامت خصمش اندك بود، و برگ مرگ كند پيش از آنكه در آيد، و خدا را راضى گرداند پيش از آنكه حسابش كند، و بتوبه گناهان را بسترد پيش از آنكه رسوا گردد.
مردم در طلب چهار چيزند وليكن هر كسى از چيزى ديگر طلب همى كند؛ راحت و سلامت در تنهائى است و هر كس در آميختن با مردم طلب همى كند. نعمت در تندرستى است و هر كس در جمع كردن مال طلب مى‏كند لاجرم هر چند كه بيشتر گرد آورد چون قناعت نبود نيازمندتر بود. و بعضى آنند كه مى‏خواهند كه هم دنبا گرد آورند و هم آخرت، و اگر شخصى طلب دنيا از بهر آن كند تا محتاج نگردد و عيالش خوار نبود، و معصيتى نكند وى فريضه مى‏كند و گوئى كه جهاد مى‏كند، و اگر بخلاف اين بود مخاطره بود كه هر دو گيتى از دستش برود. و حضرت مصطفى (عليه السلام) فرمايد: كسى كه فرمان خداى برد و از ناشايست دور بود با اين حال مال از وجه حلال گرد آورد و در وجوه بر نفقه كند از وى سعيدتر و نيكبخت‏تر كسى نبود زيرا كه وى تواند كه زكوة و صدقه دهد و حج كند و ديگر طاعات كه درويشى بر آن قادر نباشد تواند كه بجاى آرد، و آنكس كه فرمان هوا بر دو دل بر دنيا نهد و آخرت بنزديك وى چون افسانه بود با اين حال دنيا را نيز هم نيابد، از وى رنجورتر كسى در گيتى نباشد، و اگر دنيا نيابد بيشترين آن بود از بيم آنكه مبادا232 كه روزى درويش گردد نفقه بر خويشتن و بر اهل و عيال تنگ دارد، و زندگانى چون درويشان كند ناگاه مرگش در آيد پس از وى شقى‏تر و بدبخت‏تر بهر دو گيتى كسى ديگر نباشد، و چون دنيا بر وى گرد آيد چون چهار پاى سر بنهد و آنچه مراد بود و هوايش بدان ناظر بود مى‏كند مثل وى همچون آنكسى بود كه در خواب ببيند كه عيشى عظيم هست و او در آن كامرانى همى كند چون بيدار گردد در دست الا حسرت نباشد و يكى از بزرگان گويد يا عباد اگر دنيا با آنكه فانى است زرين بودى و آخرت با آنكه باقى است سفالين بودى واجب كردى كه عاقل آخرت سفالين برگزيدى و بدنياى فانى التفت نكردى فكيف كه مى‏فرمايد كه: هالك باد بنده دنيا و هالك باد آنكه بر مراد نفس كار كند.

پى‏نوشتها:‌


217) كذا و گويا در اصل: (دو سوره) بوده.
218) مراد آنست كه باندازه مد بصر و روشنائى ديده و ديد چشم گو روى را وسيع كنند.
219) كلمه شبيه به (خرافتش) نيز هست پس بايد از جاى ديگر كه متن خبر باشد تصحيح كرد.
220) كذا در اصل بدون نسب بمعصومى؛ پوشيده نماند كه اين قسمت از كتاب كه از نسخه قديم نسبة صحيح كه اساس چاپ كتاب برآنست ساقط است و فقط از روى نسخه متعلق بكتابخانه مركزى دانشگاه (شماره 127) طبع مى‏شود و چنانكه در سابق (ص 72) گفتيم آن نسخه نيز بسيار پر غلط و مشوش و مضطرب النظم و الترتيب است و تصحيح آن نيز نظر بكثرت تشويشش مستلزم بهم زدن اصل آن مى‏باشد لذا چنانكه هست چاپش كرديم والسلام على من اتبع الهدى.
221) كذا فى النسخه و مطابق رواياتى كه در نظر است و معمول به نيز مى‏باشد بايد چنين گفت: لا بشى‏ء من آلاءك يا رب أكذب (يا: نكذب) و اين دو روايت از حضرت صادق (عليه السلام) مأثور است (رجوع شود ببحار الانور و مشكوةالانوار و عين الحيوة مجلسى.)
222) كذا در اصل؛ و روايت را در جائى بدست نياورم تا تصحيح كنم.
223) كذا در نسخه اصل؛ ليكن پوشيده نماند كه اين روايت مربوط باين سوره نيست بلكه بنابر آنچه از كتب اخبار بر مى‏آيد درباره سورة الحاقة است؛ سيد هاشم بحرانى (ره) در تفسير برهان نقل كرده (ج 2 چاپ اول؛ ص 1142): سورة الحاقة؛ فضلها، اين بابويه باسناده عن جابر عن أبى عبدالله (عليه السلام) قال: أكثروا من قراءة الحاقة فان قراءتها فى الفرائض و النوافل من الايمان بالله و رسوله لانها انما نزلت فى اميرالمومنين (عليه السلام) و معاوية و لم يسلب قاريها دينه حتى يلقى الله عزوجل. علامه مجلسى (ره) در عين الحياة گفته: (سورة الحاقه از حضرت صادق (عليه السلام) منقولست كه بسيار خوانيد سوره حاقه را بدرستيكه خواندن آن در فرايض و نوافل ايمان بخدا و رسول است زيرا كه اين سوره در واقعه حضرت اميرالمومنين (عليه السلام) و معاويه عليه اللعنه نازل شده است، و هر كه اين سوره را بخواند ايمان از او برطرف نشود تا هنگام مردن) چنانكه صريحا بر مى‏آيد عبارت متن مربوط بسوره حاقه است و ماثور از حضرت صادق (عليه السلام) است در صورتيكه در متن مربوط بسوره طلاق دانسته و از حضرت باقر (عليه السلام) نقل كرده است.
و نظير اين قبيل اشتباه در جاهاى ديگر اين قسمت متعلق بفضايل سوره ديده مى‏شود و چون تصرف در اين قسمت كه كلمات معصومين عليهم السلام است و در باب سوره شريفه قرآن مجيد است بهيچوجه زيبنده و روا نبود بدين جهت نگارنده در تصحيح اين قسمت هيچگونه دخالت نظرى نكرده و متن را چنانكه هست گذاشت و بديهى است كه عذر وى در اين امر پيش ارباب دين و دانش و درستى و امانت پذيرفته و مقبول است چنانكه گفته‏اند: العذر عند كرام الناس مقبول.
224) سند و متن اين روايت چنين است سيد هاشم بحرانى در تفسير برهان آورده (ج 2 چاپ اول؛ ص 1170): سورة النازعات، فضلها؛ ابن بابويه باسناده عن ابى عبدالله (عليه السلام) قال: من قرأ سورة النازعات لم يمت الا ريانا و لم يبعثه الله الا ريانا، و لم يدخله الجنة الا ريانا و مجلسى (ره) در عين الحيوة گفته: (و از حضرت صادق (عليه السلام) منقول است هر كه سوره نازعات را بخواند نميرد مگر سيراب، و مبعوث نشود مگر سيراب و داخل بهشت نشود مگر سيراب) پس مراد بخوابيدن و برخاستن در متن همانا مردن و زنده شدن است.
225) متن اين روايت اين است (ج 2 برهان؛ ص 1172) ابن بابويه باسناده عن معاوية بن وهب عن أبى عبدالله (عليه السلام) قال: من قرأ عبس و تولى و اذا الشمس كورت كان فى جناح الله من الجنان و فى ظل الله و كرامته و فى جناته و لم يعظم ذلك على الله ان شاء الله.
226) كذا و شايد صحيح (تپش) باشد؛ در برهان قاطع گفته: (تپش بكسر ثانى بر وزن و معنى طبش است كه اضطراب و حركت از گرمى و حرارت باشد و طبش معرب آنست بباى ابجد.)
227) بايد چنين كلمه‏اى در اينجا باشد و اگر نه ربط روايت درست نخواهد بود. 228) مراد كتاب نهايه‏شيخ الطايفه ابو جعفر محمد بن الحسن الطوسى قدس الله روحه القدسى است، علامه مجلسى (ره) در عين الحيوة بعد از نقل اخبار داله بر فضل قرائت سوره (ألم تر كيف) و سوره (لايلاف) گفته: (بدانكه مشهور ميان علما اينست كه يكى از اين دو سوره را بتنهائى در نماز واجب نمى‏توان خواند بلكه اگر خوانند بام مى‏بايد خواند و همچنين است حكم (والضحى) و (ألم نشرح) طالب تحقيق بيشتر بكتب استدلالى فقه رجوع نمايد كه اين مسئله بطور مبسوط و مستوفى در آنها تنقيح شده است.
229) كذا؛ و شايد كه مصحف (بنماز) باشد.
230) كذا در اصل پس از اينجا عبارتى افتاده است زيرا اين قسمت بطور حتم منقول از خاتم الانبياء صلى الله عليه و آله است كه صادق (عليه السلام) بعنوان نقل از او روايت مى‏كند بقرينه نزول جبرئيل براى رسانيدن حكم بوى از جانب حضرت رب العزت جل جلاله.
231) در اين باب نيكو سروده‏اند:

بدنيا دل نبندد هر كه مردست   كه دنيا سر بسر اندوه و دردست

232) كذا در نسخه و گمان مى‏رود كه در اصل: (نبايد) بوده است زيرا كه قدما غالبا بجاى (مبادا) كه اكنون ما بكار مى‏بريم ايشان (نبايد) مى‏گفته‏اند بشهادت متون قديمه.