اردوکار در نجف آباد
اردوکار در نجف آباد
هزینۀ ساخت، تجهیز و ادارۀ این مراکز به همراه ولخرجی‌های رنگارنگ حاشیه‌اش، همه از جیبِ بیت‌المال می‌رفت. فراوانی نعمت، نصیب کادر اجرایی اردوها نیز می‌شد. به عنوان مثال، در آن زمان حقوق ماهیانۀ من به عنوان نیروی بهداری حدود هزار تومان بود ولی بابت حضور در اردوگاه، دو هزار تومان پاداش می‌گرفتم.

اردوکار در نجف آباد

هزینۀ ساخت، تجهیز و ادارۀ این مراکز به همراه ولخرجی‌های رنگارنگ حاشیه‌اش، همه از جیبِ بیت‌المال می‌رفت. فراوانی نعمت، نصیب کادر اجرایی اردوها نیز می‌شد. به عنوان مثال، در آن زمان حقوق ماهیانۀ من به عنوان نیروی بهداری حدود هزار تومان بود ولی بابت حضور در اردوگاه، دو هزار تومان پاداش می‌گرفتم.

اماکنی هم با عنوان «اردوکار» با چندین کارکرد در سطح کشور وجود داشت که یکی از آن‌ها در مسیر نجف‌آباد به اصفهان، نزدیک تقاطع قهدریجان ساخته شده بود. کار اصلی این مجموعه‌ها، حرفه‌آموزی بود ولی هم‌زمان نگهداری از افراد بی‌سرپرست و بیماران اعصاب و روان را نیز انجام می‌دادند. فرح دیبا همسر شاه، اوایل سال۵۶ در سفری که به اصفهان داشت از این مرکز هم بازدید کرد.

موقع حضور فرح در اردوکار، «اسماعیلی» هم‌کلاسی‌ام که در تصادف فلج شده بود، خودش را با ویلچر به او رسانده و افتاده بود جلوی پای بانوی اول کشور. شروع کرده بود به التماس و درخواست کمک و با همین کار، بختش باز شد و بنیاد پهلوی فرستادش آمریکا. همان‌جا با مقرری پرداختی دولت مشغول زندگی شد و مدتی بعد هم خبر ازدواجش آمد. بعد از آن اتفاق چند‌باری هم به ایران سر زد که در یکی از آن‌ها دیداری تازه کردیم و دو سال پیش هم در آمریکا فوت کرد و همان‌جا دفن شد.

بخشی از کتاب «ناگفته ها» به روایت «محمد رضا پزشکی» خبرنگار دهه ۴۰ و ۵۰ موسسه اطلاعات در نجف آباد؛ کاری از انتشارات مهر زهرا (س)

کتاب ناگفته ها اثر محمد رضا پزشکی

کتاب ناگفته ها اثر محمد رضا پزشکی

اردوکار در نجف آباد