اطلاع‌رسانی در نجف‌آباد

یکی دیگر از خاطرات گذشته نحوه اطلاع‌رسانی موضوعی به مردم بودکه بوسیله جارچی که صدای بلند و رسائی داشت بنام خان پرکنی که مرد خیر و خوبی بود، خدایش بیامرزد، ایشان به فاصله هر 200 تا 300 متر می‌ایستاد و با صدای بلند مردم را از موضوعی که لازم بود اطلاع پیدا کنند مطلع می‌کرد.

اطلاع‌رسانی در نجف‌آباد

یکی دیگر از خاطرات گذشته نحوه اطلاع‌رسانی موضوعی به مردم بودکه بوسیله جارچی که صدای بلند و رسائی داشت بنام خان پرکنی که مرد خیر و خوبی بود، خدایش بیامرزد، ایشان به فاصله هر ۲۰۰ تا ۳۰۰ متر می‌ایستاد و با صدای بلند مردم را از موضوعی که لازم بود اطلاع پیدا کنند مطلع می‌کرد.

به علاوه آن موقع در نجف‌آباد گهگاهی به نحر شترو استفاده از گوشت آن می‌پرداختند و برای اینکه مردم مطلع شوند که در فلان قصابی گوشت شتر وجود دارد مرحوم خان پرکنی جارچی معروف شتر را تزیین می‌کرد و افسار آن را در دست می‌گرفت و با گفتن الفاظ قشنگی که مخصوص خود او بود به مردم اطلاع می‌داد که در فلان قصابی و فلان روز گوشت شتر موجود است. عقیده مردم بر این بود که چنانچه اقلاً سالی یک مرتبه گوشت شتر بخورند ایمان آنها تازه می‌شود.

این مرد علاوه بر آن به حمل خونچه عقد و عروسی که بر روی سر حمل می‌کرد و ضمن بردن آنها حرکات قشنگی انجام می‌داد نیز می‌پرداخت. در نجف آباد آنزمان موسیقی و رقص عیب و از طرف مردم قدغن بود حتی در عروسی‌ها زدن بر روی تنبک و یا دایره را نیز ممنوع و بد می‌دانستند. در این جو خشک یک نفر بود بنام حاج مصطفی کمانچه زن که به زدن کمانچه مشغول بود ولی اغلب مورد ضرب و شتم قرار می‌گرفت و دیگر از دایره زنان معروف مجلس زنانه صغرا شب نما و سکینه ترکه بودند.

بخشی از کتاب «خاطرات هشتاد ساله (مرحوم) دکتر سید مصطفی مرتضوی» به قلم «فضل الله خلیلی»؛ کاری از انتشارات مهر زهرا(س)

کتاب «خاطرات هشتاد ساله خاطرات هشتاد ساله دکتر سید مصطفی مرتضوی» به همت «فضل الله خلیلی»؛ کاری از انتشارات مهر زهرا(س)

کتاب «خاطرات هشتاد ساله خاطرات هشتاد ساله دکتر سید مصطفی مرتضوی» به همت «فضل الله خلیلی»؛ کاری از انتشارات مهر زهرا(س)

اطلاع‌رسانی در نجف‌آباد