اخبار نجف آباد

اعدام روحانی «انجمن شهر» نجف آباد+تصویر

اعدام روحانی «انجمن شهر» نجف آباد+تصویر

اعدام روحانی «انجمن شهر» نجف آباد+تصویر هر چهار سال یک بار، انتخاباتی برگزار و تعدادی به عنوان اعضای «انجمن شهر» یا همان شورای شهر فعلی انتخاب می‌شدند. البته این انتخابات، مثل مجلس شورای ملی در بیشتر موارد حالت انتصابی و تشریفاتی داشت. خودم به چشم دیدم که در یکی از شعبه‌های اخذ رای، کارگران شهرداری

اعدام انقلابی یک متجاوز در نجف آباد

اعدام انقلابی یک متجاوز در نجف آباد

اعدام انقلابی یک متجاوز در نجف آباد هنوز انقلاب پیروز نشده بود که نیروهای انقلابی نجف آباد نزدیک به بیست نفر را دستگیر و در زیرزمین خانه‌ای قدیمی زندانی کردند. وقتی کمیتۀ انقلاب رسمیت پیدا کرد، دادستان دستور داد این افراد را به شهربانی تحویل دهند که با وضعیت آن‌روز شهربانی و دادگاه‌ها، به احتمال

کتک خوردن در حلقه لاستیک برای پخش اعلامیه در نجف آباد

کتک خوردن در حلقه لاستیک برای پخش اعلامیه در نجف آباد

کتک خوردن در حلقه لاستیک برای پخش اعلامیه در نجف آباد یک بار که با محمد‌رضا پور‌پونه‌ای مشغول پخش اعلامیه بودیم، پیکان شهربانی نزدیک طلوع آفتاب، همین‌طور که از خیابان عنصری (شهید مطهری فعلی) پیچید به سمت مسجد قائم، ما را جلوی کوچۀ کتابخانۀ زهرائیه دید. چون روی موضوع توزیع اعلامیه حساس شده بودند، با

راه اندازی معدن سورمه نجف آباد توسط ۲برادر+تصاویر

راه اندازی معدن سورمه نجف آباد توسط ۲برادر+تصاویر

راه اندازی معدن سورمه نجف آباد توسط ۲برادر+تصاویر کارخانه دار: رضا و مرتضی رستگار جواهری که نزدیک به یکصد معدن مختلف در سطح کشور راه اندازی کرده بودند، مالک معدن سورمه در کوه های شمال غرب این شهر محسوب می شوند. برادران رستگار که در اصفهان به دنیا آمده بودند، در دوران زندگی کاری خود

مشروب فروشی در میدان مرکزی نجف آباد

مشروب فروشی در میدان مرکزی نجف آباد

مشروب فروشی در میدان مرکزی نجف آباد قبل از انقلاب چند مغازۀ مشروب‌فروشی در میدان مرکزی نجف آّاد و خیابان‌های اطراف فعال بود. باغملی شب‌ها پاتوق عرق‌خور‌ها می‌شد و حتی مرد‌م جرات تردد نداشتند. اراذل بد‌مست، علاوه بر عربده‌کشی که کار همیشگی‌شان بود گاهی با زنجیر و چاقو به جان هم افتاده و تا جراحت‌های

تاریکی میدان مرکزی نجف آباد+تصاویر

تاریکی میدان مرکزی نجف آباد+تصاویر

تاریکی میدان مرکزی نجف آباد+تصاویر میدان مرکزی نجف آباد تا اوایل دهۀ۵۰ با مشکل تاریکی و نبود علائم ترافیکی مواجه بود. وضعیت طوری بود که اتوبوس‌های بین‌شهری که از غرب به سمت اصفهان و تهران تردد می‌کردند، گاهی متوجه وجود میدان نشده و با همان سرعت وارد میدان می‌شدند. گاهی فقط از نرده‌های دورتادور میدان

چاپ مخفیانه تصویر امام در نجف آباد+فیلم و تصاویر

چاپ مخفیانه تصویر امام در نجف آباد+فیلم و تصاویر

چاپ مخفیانه تصویر امام در نجف آباد+فیلم و تصاویر عکس حضرت امام، نجف‌آباد خواهان زیاد داشت ولی گیر نمی‌آمد. به حسینعلی رستگاری که پیشنهادش را دادم، نشانی یکی از همکارانش در کوچۀ تلفنخانۀ اصفهان را داد تا برایمان یک کلیشه از عکس حضرت‌امام درست کند. «مظاهری» از بچه‌های اصفهان، با صاحب چاپخانه هماهنگ کرد که

اعدام انقلابی گنده لات نجف آباد

اعدام انقلابی گنده لات نجف آباد

اعدام انقلابی گنده لات نجف آباد آن‌روز برای ماموریت کاری عازم خارج از شهرستان بودم. یادم نیست به چه مناسبتی قرار بود مردم یک راهپیمایی هم داشته باشند و معمولاً در چنین ایامی مغازه‌ها را تعطیل می‌کردند. «نعمت»، مثل همیشه دمِ مغازۀ پدرش در نزدیکی میدان اصلی نجف آباد نشسته و ملت را دید می‌زد.

دخیل به بولدوزر جهاد نجف آباد

دخیل به بولدوزر جهاد نجف آباد

دخیل به بولدوزر جهاد نجف آباد جهاد سازندگی نجف‌آباد به دلیل سابقۀ طولانی و درخشانی که در کارهای عمرانی و محرومیت‌زدایی داشتند، در فاصلۀ عملیات‌ها از کوچک‌ترین فرصت برای فعالیت در مناطق محروم استفاده می‌کردند. مهدی رجایی یکی از این موارد را روایت می‌کند؛ «رفته بودیم پشتِ‌کوه فریدن برای احداث جاده. ظهری بود که بولدوزرمان رسید

اعدام متجاوز به نوامیس نجف آباد

اعدام متجاوز به نوامیس نجف آباد

اعدام متجاوز به نوامیس نجف آباد «مهدی» که جوان درشت‌اندام و خوش‌هیکلی بود، مغازه اش را پاتوق نوچه‌ها، رفقای چاله میدونی‌ و دوستانش در ساواک و شهربانی نجف آباد کرده بود. زن و بچه داشت ولی در شدیدترین حالت ممکن، «زن‌باره» و «شهوت‌پرست» بود و چندین بار زن هایی را در روزِ روشن از وسط

پولی که نجف آبادی ها، موقع زایمان می دادند

پولی که نجف آبادی ها، موقع زایمان می دادند

پولی که نجف آبادی ها، موقع زایمان می دادند نهادهای آموزشی مراحل نخستین، در اختیار مکتب‌دارانی بود که به شیوه سنتی مرسوم، وظیفه‌ی تعلیم و تربیت را به‌عهده داشتند. یادگیری در این مکتب‌ها به زور رونویسی بسیار، تمرین بی‌اندازه و حفظ نقش کلمات همراه با تنبیهات بدنی میسر می‌شد. زجر و آزار معلم نسبت به

آسیاب های نجف آباد

آسیاب های نجف آباد

آسیاب های نجف آباد از حجم و قدرت زیاد آب‌های جاری شهر، استفاده‌های دیگری نیز می‌شد. در چند نقطه آسیاب‌های آبی داشتیم که یکی‌اش در محلۀ خودمان بود. جوی خارون در نزدیکی چهار‌راه و مسجد امیر‌المومنین، طوری کاهش ارتفاع پیدا می‌کرد که فشار آب، آسیاب آبی «شیرخونه» را می‌چرخاند. بارها گندم‌هایمان را پیش «حسن‌آسیابان» در