عید غدیر سال56 قرار شد به مناسبت عید غدیر، جشنی با سخنرانی شخصی مشهور به «سیاهپوش» در مسجد جامع نجف آباد برگزار کنند. ما جوانترها پشت پرده تصمیم گرفتیم در مقابل واکنش احتمالی ساواک و شهربانی، برنامهای داشته باشیم.
از اوایل دهۀ50، رژیم پهلوی برنامۀ جدیدی برای سرگرم کردن دانشجویان و جلوگیری از ورودشان به عرصههای سیاسی و اعتراضی تدارک دید؛ اردوهای شبانهروزی با ویژه برنامههای متنوع و جوانپسند در سه ماه تابستان. دانشجویان اجازه داشتند محل اردوگاه را انتخاب کنند.
در طول دوران جنگ، مردم در نمازجمعه یا مراسمهای مشابه به صورت اهدای پول نقد یا جواهرات به جبهه کمک میکردند. تعدادی صندوق مخصوص برای اینکار وجود داشت و گاهی نیز بین صفوف کیسه میچرخاندند.
کسانی که با محوریت چهرههای بدنام و بعضاً فاسد شهر و بسیاری از اعضای باند آپاچی به شهرک حمله کردند، تعدادی را دستگیر کرده و در باغی در انتهای خیابان منتظری شمالی نجفآباد زندانی کرده بودند.
فضل الله خلیلی از پژوهشگران تاریخ معاصر نجف آباد، در کتاب «مقدمه ای بر تاریخ و فرهنگ مردم نجف آباد» که توسط انتشارات مهر زهرا منتشر شده، مهم ترین آسیاب های آبی نجف آباد در دوران قاجار و ماقبل آن را چنین برشمرده است.
اماکنی هم با عنوان «اردوکار» با چندین کارکرد در سطح کشور وجود داشت که یکی از آنها در مسیر نجفآباد به اصفهان، نزدیک تقاطع قهدریجان ساخته شده بود.
چند ماه مانده به پیروزی انقلاب، با دوست بلوچم قرار گذاشتیم مینیبوس را تحویلاش دهیم تا برایمان اسلحه بخرد. پلاکهایش را عوض کردیم و با ابولقاسم منتظری، حیدرعلی امامی، حسن قیصری، گرگیج رفیق بلوچم و چند نفر دیگر با دو سواری و یک مینیبوس اواخر شب راه افتادیم سمت زاهدان.
قبل از انقلاب، شرایط کار در بسیاری از شهرهای کوچک طوری بود که بسیاری از جوانان برای کار راهی شهرهای نفتخیز جنوب کشور به ویژه آبادان میشدند. یکی از این افراد، جوانی بود که شاگرد یک خیاط آبادانی شد.
غلامحسین میرزا مسعود کوچکترین پسر سلطان مسعود میرزا ظلالسلطان پسر ناصرالدین شاه قاجار بود که به عنوان نماینده نجف آباد در دوره های پنجم، ششم و هفتم مجلس شورای ملی حضور داشت.
کنگره شهدای نجف آباد: در این فیلم که توسط مرحوم محمود اصفهانی و به احتمال زیاد در بهار سال61 در نجفآباد ضبط شده، خانواده مرحوم حاج یدالله انتشاری از خیرین و چهرههای سرشناس نجفآباد، مصاحبه میکنند.
کار با دستگاه فتوکپی، مشکلات و حتی خطرات خاص خود را داشت. داغ که میکرد، شروع میکرد به خط انداختن وسط برگهها. باید کمی صبر میکردیم تا خنک شود و در همین فاصله تعدادی را دستنویس مینوشتیم. از شب تا صبح که تمام ظرفیت با دستگاه کار میکردیم، حداکثر 5هزار برگه دستمان را میگرفت.
بعد از تخریب قبرستان قدیم نجفآباد در محل فعلی حسینیۀ اعظم، احداث دو قبرستان جدید در فاصلهای نزدیک به هم کلید خورد. شاید برایتان سوال شده که شهر کوچکی مثل نجفآباد، چرا باید دو قبرستان داشته باشد.