ميزان الحكمه جلد ۷

آيت الله محمد محمدى رى شهرى

- ۵ -


ـ امـام صـادق (ع ) : هـر كه از مصيبتى كه به برادرش مى رسد شاد شود, از دنيا نرود تا آن كه خود گرفتار گردد.

صد.

نهى از بلند كردن صد.

قرآن .

((در راه رفتنت معتدل باش و صدايت را آهسته ساز,كه زشت ترين صداها بانگ خران است )).
((اى كـسانى كه ايمان آورده ايد! صداى خود را از صداى پيامبر بلندتر نكنيد و با او به صداى بلند سخن مگوييد,همانند بلند گفتن برخيتان با برخى ديگر , مبادا بى آن كه بدانيد اعمالتان تباه شود .

صدايشان را پايين مى آورند همانانند كه خدا دلهايشان را به پرهيزگارى آزموده و آنان را آمرزشى و اجرى بزرگ است )).
ـ پيامبر خدا(ص ) : خداوند صداى آهسته را دوست دارد و صداى بلند را دشمن مى دارد.
ـ امام على (ع ) : پايين آوردن صدا و فروانداختن نگاه و راه رفتن ميانه , از نشانه هاى ايمان وحسن ديندارى است .

ـ پـيـامـبـر خـدا(ص ) : خـداونـد مـردانـى را كه با صداى بلند سخن مى گويند , ناخوش دارد و صداى آهسته را دوست مى دارد.
ـ امـام عـلـى (ع ) : سه چيز از نشان رادمردى است : فروهشتن نگاه , پايين آوردن صدا و راه رفتن ميانه .

ـ حـسن بصرى : پيامبر(ص ) بلند كردن صدا را در سه جا ناخوش مى داشت : در نزد جنازه ,هنگام رويارو شدن دو لشكر و موقع خوانده شدن قرآن .

ـ پـيـامبر خدا(ص ) در سفارش به ابوذر فرمود : اى اباذر! نزد جنازه ها و هنگام جنگ و وقتى قرآن خوانده مى شود , صدايت را پايين بياور.
ـ امـام عـلى (ع ) به ياران خود در هنگام جنگ مى فرمود : صداها را بميرانيد , كه اين كار سستى را بيشتر مى زدايد.
صوفيه .

صوفيه .

ـ پيامبر خدا(ص ) : در آخرالزمان مردمى خواهند بود , كه در تابستان و زمستان پشمينه مى پوشند و معتقدند كه با اين كار بر ديگران برترى دارند.
لعنت مى كنند.
ـ در آخـرالزمان مردمى مى آيند كه به مساجد مى آيند و حلقه وار مى نشينند و ذكرشان دنيا ودنيا دوستى است .

ـ در آخـرالزمان مردمى خواهند بودكه حلقه حلقه در مساجد مى نشينند , امام آنان دنياست , پس با آنان منشينيد.
ـ مسعدة بن صدقه : سفيان ثورى بر حضرت صادق (ع ) وارد شد.
سفيد , مانند پوست نازك درون تخم مرغ , پوشيده است .

شما نيست .

شرط آن كه بر سنت و حق بميرى و بر بدعت جان ندهى , براى دنيا و آخرت تو بهتر است .

تـو خـبـر مـى دهـم كـه رسـول خـدا(ص ) در زمـانه اى تنگدست و قحطى زده به سر مى برد, اما هـرگـاه دنـيـا روى خـوش نـشـان دهـد, سـزاوارتـريـن مـردم آن بـه آن نـيـكـانش هستند نه نابكارانش ,مؤمنانش هستند, نه منافقانش و مسلمانانش هستند, نه كافرانش .

گرفتى , به خدا سوگند از زمانى كه فهميده شده ام هيچ بامى و شامى بر من نيامد كه خدا را در مال من حقى باشد و دستور داده باشد آن را ادا كنم مگر اين كه ادا كرده ام .

روزه .

وجوب روزه .

قرآن .

((اى كـسانى كه ايمان آورده ايد! روزه بر شما مقررشده است , همچنان كه بر پيشينيان شما مقرر شده بود , شايد كه پرهيزگار شويد)).
ـ امـام صـادق (ع ) : روزه ماه رمضان را خداوند بر هيچ يك از امتهاى پيش از ما واجب نكرد(راوى مـى گـويد :) عرض كردم : پس آيه ((اى كسانى كه ايمان آورده ايد! همچنان كه برپيشينيان شما مـقـرر شده بود)) چه مى شود؟
حضرت فرمود : خداوند روزه ماه رمضان را فقط برپيامبران واجب كـرده بود , نه بر امتها , اما به وسيله آن , اين امت را (بر امتهاى گذشته ) فضيلت داد و روزه آن را بر رسول خدا(ص ) و بر امت او واجب فرمود ((2)) .

ـ امـام سـجـاد (ع ) , در دعـاى وداع بـا ماه رمضان , عرض مى كند : سپس به وسيله اين ماه , ما را بـرساير امتها ترجيح دادى و با فضيلت آن , ما و نه پيروان ديگر آيينها , را برگزيدى , پس به فرمان تو روز آن را روزه گرفتيم و به يارى تو , شبش را به عبادت گذرانيديم .

فضيلت روزه .

ـ امام صادق (ع ) : خداى تبارك وتعالى مى فرمايد : روزه از من است و پاداش آن را من مى دهم .

ـ رسول خدا (ص ) : خداى تبارك و تعالى فرمود : هر كارى كه فرزند آدم مى كند, از آن اوست مگر روزه كه از من است و پاداش آن را من مى دهم .

حكمت وجوب روزه .

ـ امـام صـادق (ع ) : عـلت روزه گرفتن آن است كه به سبب آن توانگر و تهيدست برابر شوند , زيرا تـوانـگـر رنج گرسنگى را نمى داند, تا به تهيدست رحم كند, چرا كه توانگر هرگاه چيزى بخواهد مى تواند آن را فراهم آورد.
عـزوجل خواست تا ميان آفريدگانش برابرى (و همدردى ) ايجاد كند و رنج گرسنگى و سختى را به توانگر بچشاند, تا بر ناتوان دل بسوزاند و به گرسنه رحم كند.
ـ امام رضا(ع ) در بيان علت وجوب روزه , مى فرمايد : تا مردم رنج گرسنگى و تشنگى را بچشند و به نيازمندى خود در آخرت پى برند و روزه دار بر اثر گرسنگى و تشنگى كه به او مى رسد, خاشع و ذلـيل و فروتن و ماجور وطالب رضا و ثواب خدا و عارف و صابر باشد و بدين سبب مستوجب ثواب شود.
كـه روزه مـوجب خوددارى از شهوات است , نيز تا روزه در دنيا پندگوى آنان باشد و ايشان رادر راه انـجام تكاليفشان رام و ورزيده كند و راهنماى آنان باشد , در رسيدن به اجر و به اندازه سختى تـشنگى و گرسنگى كه نيازمندان و مستمندان در دنيا مى چشند , پى ببرند و در نتيجه ,حقوقى را كه خداوند در داراييهايشان واجب فرموده است , به ايشان بپردازند.
ـ فاطمه زهرا(ع ) : خداوند روزه را براى استوارى اخلاص , واجب فرمود.
ـ امام عسكرى (ع ) در پاسخ به پرسش از علت واجب شدن روزه , فرمود : تا توانگر دردگرسنگى را بچشد و در نتيجه , به نيازمند كمك كند.
ـ امـام حـسـيـن (ع ) نـيـز در هـمين باره , فرمود : تا توانگر رنج گرسنگى را بچشد و در نتيجه , به مستمندان رسيدگى و بخشش كند.
ـ امام باقر(ع ) : روزه و حج , آرامبخش دلهاست .

ـ پـيـامـبر خدا(ص ) : بر شما باد به روزه گرفتن كه آن رگها را مى برد (شهوت را كم مى كند) و سرمستى را مى برد.
ـ روزه روده را باريك مى كند , گوشت را مى ريزد و از گرماى سوزان دوزخ دور مى گرداند.
ـ امام على (ع ) : خداوند روزه رابراى آزمودن اخلاص بندگان , واجب كرد.
ـ خـداونـد بندگان مؤمن خود را به وسيله نمازها و زكاتها و جديت در روزه دارى روزهاى واجب (رمـضان ) براى آرام كردن اعضا و جوارح آنان و خشوع ديدگانشان و فروتنى جانهايشان و خضوع دلهايشان , حفظ مى كند.

روزه سپر است .

ـ پـيامبر خدا(ص ) : بر تو باد به روزه , كه سپرى است در برابر آتش و اگر توانى كه در هنگام مرگ شكمت گرسنه باشد , چنين كن .

ـ روزه , سپرى در برابر آتش است .

ـ روزه سپر است , به شرط اين كه (شخص ) آن را از هم ندرد.

روزه زكات بدن است .

ـ پيامبر خدا(ص ) : هر چيزى زكاتى داردو زكات بدنها روزه است .

ـ امام كاظم (ع ) : هر چيزى زكاتى داردو زكات بدن روزه مستحبى است .

ـ پيامبر خدا(ص ) : روزه بگيريد , تاسالم مانيد.
ـ امام على (ع ) : روزه , يكى از دوتندرستى است .

فضيلت روزه دار.

ـ امـام عـلى (ع ) : خواب روزه دار , عبادت است و خاموشى او, تسبيح و دعايش , پذيرفته وعملش , دوچندان .

ـ امـام صـادق (ع ) : خواب روزه دار ,عبادت است و سكوتش , تسبيح و عملش , پذيرفته و دعايش , مستجاب .

ـ پـيـامـبـر خـدا(ص ) : روزه دار گرچه در بستر خويش خفته باشد , تا زمانى كه غيبت مسلمانى رانكند , در حال عبادت خداست .

ـ خواب روزه دار , عبادت است ونفس كشيدن او , تسبيح .

ـ بهشت را درى است به نام ريان (سيراب ) كه جز روزه داران از آن وارد نشوند.
ديگر آمده است : و چون آخرين نفر آنها وارد شد آن در بسته مى شود.
ـ هـيـچ روزه دارى نـيـسـت كـه بـر عـده اى در حـال غـذا خـوردن وارد شـود , مـگـر ايـن كـه اندامهايش تسبيح گويند و فرشتگان بر او درود فرستند و درود فرشتگان آمرزش خواهى است .

ـ هـر كـه روزه او را از خـوردن غـذايى كه هوس آن را كند باز دارد , بر خداست كه وى را ازغذاى بهشت سير كند و از شراب بهشتى بنوشاندش .

ـ امـام صـادق (ع ) : روزه دار را دو شـادى است : يك شادى هنگام گشودن روزه اش و شادى ديگر هنگام ديدار با پروردگارش .

ـ هركه روزه دارى را افطارى دهد , اجرش همانند اجر او باشد.
ـ پـيـامبر خدا(ص ) در هنگام افطار روزه اش , عرض مى كرد : بار خدايا! براى تو روزه گرفتيم و با روزى تو افطار مى كنيم , پس آن را از ما بپذير , تشنگى رفت و رگها شاداب شد و پاداش ماند.

روزه بى فايده .

ـ پـيـامـبـر خـدا(ص ) : بـسـا روزه دارى كـه بـهره او از روزه اش گرسنگى و تشنگى است و بسا شب زنده دارى كه بهره او از عبادت شبانه اش , فقط بى خوابى است .

ـ امـام عـلـى (ع ) : روزه , دورى كـردن از حـرامـهـاسـت , هـمـچـنـان كـه مـرد از خـوردن وــ آشاميدن خوددارى مى كند.
ـ بـسا روزه دارى كه از روزه خود جز گرسنگى و تشنگى نصيبى نمى برد و بسا شب زنده دارى كه از عـبـادت شـبـانـه خـويـش جـز نـخـوابيدن و رنج بهره اى نمى گيرد , خوشا خواب زيركان و روزه خوردن آنان .

تشويق به روزه داوطلبانه و مستحبى .

ـ پـيـامـبـر خـدا(ص ) : هـر كـس يـك روز داوطلبانه روزه بگيرد , اگر به اندازه زمين طلا به او داده شـود اجـر خـود را كـامـل دريـافـت نكرده است و فقط در روز حساب (قيامت ) اجر كاملش رادريافت مى كند.
ـ هر كه يك روز براى ثواب خدا داوطلبانه روزه بگيرد , آمرزش او واجب شود.
ـ امـام كـاظـم (ع ) : خـداى تبارك و تعالى ,نماز واجب را با نماز مستحبى كامل گردانيد و روزه واجب را با روزه مستحبى .

ـ امـام صـادق (ع ) : از كاهلى و تنبلى دورى كنيد , زيرا پروردگار شما مهربان است و از كاراندك هم قدردانى مى كند.
روز براى رضاى خداى تعالى داوطلبانه روزه مى گيرد و خداوند به سبب آن او را به بهشت مى برد .

ـ آدمى , براى رسيدن به پاداش الهى , يك روز داوطلبانه روزه مى گيرد و خداوند بدان سبب او را به بهشت مى برد.
ـ امام باقر(ع ) : خداوند از بنده به جزدرباره روزه ماه رمضان , از روزه ديگرى بازخواست نمى كند.

روزه دل .

ـ امام على (ع ) : روزه دل از انديشيدن به گناهان , برتر از روزه معده از طعام است .

ـ روزه دل , بهتر از روزه زبان است و روزه زبان , بهتر از روزه شكم است .

ـ روزه (و خوددارى ) نفس از لذتهاى دنيا , سودمندترين روزه است .

ـ روزه تـن عـبـارت اسـت از خـوددارى با اراده و اختيار از خوردن غذاها به انگيزه ترس ازكيفر و رغـبـت بـه ثـواب و روزه نفس عبارت است از نگهداشتن حواس پنجگانه از ديگر گناهان و خالى كردن دل از همه عوامل بدى .

آداب روزه .

ـ امـام عـلـى (ع ) : روزه دورى كـردن ازحـرامـهـاسـت , هـمچنان كه مرد از خوردن و آشاميدن خوددارى مى كند.
ـ فاطمه زهرا(ع ) : اگر روزه دار زبان وگوش و چشم و اعضا و جوارح خود را نگه ندارد , روزه به چه كار او مى آيد؟
.
ـ پـيـامبر خدا(ص ) به جابر بن عبداللّه فرمود : اى جابر! در اين ماه رمضان هر كس روز آن را روزه بـدارد و جـزئى از شـبش را به عبادت پردازد و شكم و شرمگاه خويش را پاك نگه دارد و زبانش را حفظ كند همان طور كه ازاين ماه خارج مى شود , از گناهان خويش خارج شود.
زيباست اين حديث ! رسول خدا(ص ) فرمود : اى جابر! و چه سخت است رعايت اين شروط!.
ـ امـام صـادق (ع ) : هـرگـاه روزه گـرفـتى , گوش و چشمت را از حرام روزه بدار و همه اعضا واندامهايت را از زشتى و پرگويى و اذيت كردن خدمتكارت فروگذار , بايد وقار روزه در توباشد و تـا مى توانى خاموش باش , مگر از ذكر خدا و روزى كه روزه دارى با روزى كه روزه ندارى يكسان نـباشد , از نزديكى كردن و بوسيدن و خنديدن با صداى بلند دورى كن , زيراخداوند اين كارها را دشمن دارد.
ـ پـيـامـبـر خـدا (ص ) ـ بـه زنى كه با زبان روزه كنيز خود را دشنام مى داد ـ : چگونه روزه دارى كـه كنيزت را دشنام مى دهى ؟
روزه فقط خوددارى از خوردن و آشاميدن نيست , بلكه خداوند آن را علاوه بر اين دو , مانع كارها و سخنان زشت كه روزه را بى اثرمى كنند قرار داده است , وه كه چه اندكند روزه داران و چه بسيارند كسانى كه گرسنگى مى كشند!.
ـ خداى عزوجل مى فرمايد كسى كه جوارح و اندامهاى خود را از حرامهاى من روزه ندارد ,مرا چه حاجت كه به خاطر من از خوردن و آشاميدن خوددارى ورزد.
ـ مـحمد بن مسلم : امام صادق (ع )فرمود : هرگاه روزه گرفتى بايد گوش و چشم و مو و پوست تو نيز روزه داشته باشند.
حـضـرت اعـضـاى ديـگـرى را نـيـز بـرشـمرد و فرمود : روزى كه روزه دارى با روزى كه روزه ندارى يكسان نباشد.
ـ امام سجاد(ع ) در دعاى خود به هنگام حلول ماه رمضان چنين عرض مى كرد : به وسيله روزه اين ماه ياريمان ده تا اندامهاى خود را از معاصى تو نگه داريم و آنها را به كارهايى گيريم كه خشنودى تو را فراهم مى آورد , تا با گوشهايمان سخنان بيهوده نشنويم و با چشمانمان به ديدن چيزهاى لهو نشتابيم و تا دستانمان را به سوى حرام نگشاييم و با پاهايمان به سوى آنچه منع شده ره نسپاريم و تـا شـكـمـهايمان جز آنچه را تو حلال كرده اى در خود جاى ندهد وزبانهايمان جز به آنچه تو خبر داده اى و بـيان فرموده اى گويا نشود و رنج نكشيم جز براى آنچه به پاداش تو نزديك مى كند و به جا نياوريم مگر چيزى را كه از كيفر تو نگه مى دارد.

فضيلت روزه گرفتن در هواى گرم .

ـ امام صادق (ع ) : برترين جهاد , روزه گرفتن در هواى گرم است .

ـ پيامبر خدا(ص ) : روزه گرفتن در هواى گرم , جهاد است .

ـ امـام صـادق (ع ) : هـر كـه در يك روزبسيار گرم براى خداى عزوجل روزه بگيرد و تشنه شود , خـداونـد عـزوجل هزار فرشته بر اوبگمارد كه بر چهره اش دست نوازش كشند و بشارتش دهند و چون افطار كند , خداى عزوجل فرمايد : وه , چه خوش است بوى تو و روح تو.
ـ پيامبر خدا(ص ) : خوشا كسى كه براى خدا تشنگى يا گرسنگى كشد.

فضيلت روزه گرفتن در زمستان .

ـ پيامبر خدا(ص ) : غنيمت بادآورده ,روزه زمستان است .

ـ روزه زمستان , غنيمت بادآورده است .

ـ امام صادق (ع ) : زمستان , بهار مؤمن است , شبهايش طولانى است و براى عبادت نيمه شب از آن كمك مى گيرد و روزهايش كوتاه است و براى روزه گرفتن از آن مدد مى جويد.

تشويق به سه روز روزه گرفتن در هر ماه .

ـ امـام على (ع ) : روزه سه روز از هر ماه : چهارشنبه وسط ماه و پنجشنبه اول و آخر ماه و نيزروزه ماه شعبان , وسوسه هاى سينه و پريشانيها دل را از بين مى برد.
ـ پـيـامـبـر خدا(ص ) : هركس در هر ماه سه روز روزه بگيرد , مانند كسى است كه همه عمرروزه گرفته باشد , زيرا خداى عزوجل مى فرمايد : ((هر كه يك كار نيك كند ده برابر آن برايش منظور شود)).
ـ روزه سه روز در هر ماه و روزه رمضان تا رمضان , روزه و افطار يك عمر به شمار مى آيد.
ـ هركه خوش دارد كه بسيارى از وسوسه هاى سينه اش زدوده شود , ماه صبر (رمضان ) وسه روز از هر ماه را روزه بگيرد.
ـ روزه ماه صبر (رمضان ) و سه روز از هر ماه , وسوسه هاى سينه را از بين مى برد.
ـ امام صادق (ع ) : رسول خدا(ص ) در ابتداى بعثت چندان روزه مى گرفت كه گفتند : ديگرروزه را ترك نخواهد كرد.
روزه نخواهد گرفت .

داود(ع ) بود.
از ايـن روش نـيـز دسـت كـشـيد و هر ده روز يك روز روزه مى گرفت : پنج شنبه اول و آخر ماه وچهارشنبه ميان ماه و تا زمانى كه از دنيا رفت , به اين سنت ادامه داد.

ميراث روزه .

ـ در حديث معراج آمده است : عرض كرد : پروردگارا! ميراث روزه چيست ؟
خداوندفرمود : روزه حـكـمـت بـه ارث مى نهد و حكمت معرفت و معرفت يقين و چون بنده به يقين رسدديگر برايش اهميتى ندارد كه چگونه شب و روز خود را بگذراند , به سختى يا به آسانى .

خنده .

خنده و لبخند.

قرآن .

((پـس از گـفته او لبخندى زد و گفت : پروردگارا , در دلم افكن تا نعمتى را كه به من و پدر و مـادرم داده اى سـپـاس بـگزارم و به كار شايسته اى كه آن را مى پسندى , بپردازم و مرا به رحمت خويش جزو بندگان شايسته ات درآور)).
ـ امام على (ع ) : خنده پيامبر(ص ) لبخند بود.
صحبت مى كردند و قاه قاه مى خنديدند.
فـريـبـش داده و در كـار خـيـر كـوتـاهـى كـرده اسـت , سـرى به گورستان بزند و از رستاخيز مردگان عبرت گيرد و به ياد مرگ باشيد , كه ياد مرگ لذتها را در هم مى شكند.
ـ امـام حـسـن (ع ) ـ به نقل از دايى خود هند ـ : پيامبر (ص ) هرگاه شاد مى شد , چشمش راپايين مى انداخت , خنده اش عمدة تبسم بود , به طورى كه دندانهايش مانند دانه تگرگ نمايان مى شد.
ـ امام على (ع ) در وصف مؤمن ,مى فرمايد: چون بخندد صداى خنده اش از گوشش فراتر نمى رود .

ـ امام صادق (ع ) : قهقهه زدن , كارشيطان است .

ـ امام باقر(ع ) : هرگاه قهقهه زدى , درپى آن بگو : خدايا! بر من خشم مگير.
ـ امام على (ع ) : بهترين خنده , لبخنداست .

ـ امام صادق (ع ) : خنده مؤمن , لبخند است .

ـ ابو دردا : رسول خدا(ص ) هرگاه حديث و سخنى مى فرمود , با لبخند همراه بود.
ـ امام صادق (ع ) : هر كه به چهره برادر خود لبخند زند , آن لبخند براى او حسنه اى باشد.
ـ امام باقر(ع ) : لبخند زدن مرد به چهره برادرش , حسنه است و بر داشتن خاشاك از بدن اوحسنه است .

نكوهش خنديدن زياد.

قرآن .

((پس به سزاى آنچه مى كرده اند بايد كم بخندندو بايد بسيار بگريند)).
ـ داود (ع ) بـه سـلـيـمـان (ع ) : فرزندم ! زنهاراز خنده بسيار , چون زياد خنديدن , بنده را در روز قيامت حقير (فقير و نيازمند خ ل ) مى كند.
ـ پيامبر خدا(ص ) : زنهار از خنده زياد ,كه دل را مى ميراند.
ـ خنده زياد , ايمان را محو مى كند.
ـ امام على (ع ) : هركه زياد بخندد , ابهتش از بين برود.
ـ هركه زياد بخندد , دلش بميرد.
ـ خنده زياد , همنشين را مى رماند و موجب عيب رئيس مى شود.
ـ خنده زياد مرد , وقار او را از بين مى برد.
ـ امام صادق (ع ) : چه بسيار كسانى كه از روى لهو بسيار مى خندند و در روز قيامت بسيارگريانند و چـه بـسـيار كسانى كه بر گناهان خويش بسيار مى گريند و ترسانند , اما روز قيامت دربهشت بسيار شادمان و خندانند.
ـ پيامبر خدا(ص ) : اگر آنچه را من مى دانم شما بدانيد , قطعا كم مى خنديد و بسيار مى گرييد.

كسى كه از خنده اش بايد تعجب كرد.

ـ پـيامبر خدا(ص ) به نقل از صحف موسى , مى فرمايد : در شگفتم از كسى كه به مرگ يقين دارد , چرا شادى مى كند و از كسى كه به آتش دوزخ يقين دارد , چرا مى خندد؟
.
ـ در حـديث معراج آمده است : در شگفتم از بنده اى كه نمى داند من از او خشنودم يا ناخشنودو با اين حال مى خندد.

خنده بى ج.

ـ امام صادق (ع ) : سه چيز است كه خداى عزوجل از آنها نفرت دارد : خوابيدن (در روز)بدون شب زنده دارى , خنده بدون تعجب و غذا خوردن با شكم سير.
ـ امام عسكرى (ع ) : خنده اى كه از روى تعجب نباشد , نشان نادانى است .

ـ امـام كـاظم (ع ) در اندرز به هشام , فرمود : خداى عزوجل كسى را كه بدون تعجب از امرى زياد مى خندد و بى هدف راه مى رود , دشمن مى دارد.
ـ امام على (ع ) : در نادانى مرد , همين بس كه بدون تعجب بخندد.
ـ پيامبر خدا(ص ) در اندرز به ابوذر , فرمود : بدان كه در ميان شما دو خصلت وجود دارد:خنديدن بدون تعجب و سنگينى و كسالت بى آن كه شب زنده دارى كرده باشد.

سخن خنده آور.

قرآن .

((پس چون آيات ما را براى آنان بياورد ناگهان ايشان بر آنها خنده زدند)).
ـ امام على (ع ) : از گفتن سخنان خنده آور پرهيز كن , گرچه آنها را از ديگرى نقل كنى .

ـ پـيـامبر خدا(ص ) در اندرز به ابوذر , فرمود : آدمى (گاه ) در جمعى براى خنداندن آنان سخنى مى گويد و به سبب آن در جهنمى به فاصله آسمان تا زمين سقوط مى كند.
ـ نيز به ابوذر , فرمود : واى بر كسى كه براى خنداندن مردم سخن دروغ بگويد , واى براو , واى براو , واى براو.
ـ امام صادق (ع ) : در مدينه مرد ولگردى بود كه با حرفهاى خود مردم را مى خنداند.
گفت : جانم به لب رسيد و نتوانستم اين مرد ـ يعنى على بن الحسين (ع ) ـ را بخندانم .

صادق (ع ) فرمود : على بن الحسين (ع ) روزى با دو نفر از غلامان خود عبور مى كرد كه آن مردآمد و عباى آن حضرت را از دوشش كشيد و گريخت , على بن الحسين (ع ) به او توجهى نكرد , آنها در پى آن مرد دويدند و عبا را از او گرفتند و آوردند به دوش حضرت انداختند.
كيست ؟
عرض كردند : مرد ولگردى است كه مردم مدينه را مى خنداند.
بگوييد : خداوند را روزى است كه هرزگان در آن روز زيان خواهند ديد.
ـ امـام عـلـى (ع ) : وقار خود را در برابر خوشمزگيها و حكايتهاى مضحك و ياوه ها وهرزه گوييها حفظ كنيد.

خنده (متفرقه ).

ـ امـام رضـا(ع ) : عـيـسـى (ع ) هـم مـى گـريـسـت و هـم مى خنديد , يحيى (ع ) مى گريست و هيچگاه نمى خنديد و روش عيسى بهتر بود.
ـ امام سجاد(ع ) : هركه يك خنده كند , مقدارى علم از سرش بپرد.
ـ جـبـرئيل (ع ) در پاسخ به سؤال پيامبر(ص )از علت نخنديدن ميكائيل , گفت : از زمانى كه آتش دوزخ آفريده شد , ميكائيل ديگر نخنديد.
ـ امام على (ع ) : زاهدان به دنيا , دلهايشان گريان است گرچه به ظاهر بخندند و اندوهشان سخت و بسيار است گرچه به ظاهر شاد باشند.
كتك زدن .

كتك زدن .

ـ امـام عـلـى (ع ) : اگـر خـدمتكارت از خدا نافرمانى كرد , او را بزن و اگر از تو نافرمانى كرد , او راببخش .

ـ پيامبر خدا(ص ) : سركش ترين مردم در برابر خداى عزوجل كسى است كه غير قاتل خودرا بكشد و كسى كه غير ضارب خود را بزند.
ـ لعنت خدا بر كسى كه غير قاتل خود را بكشد يا كسى را بزند كه او را نزده است .

ـ امام على (ع ) : اگر مردى تازيانه اى به مردى زند , خداوند بر او تازيانه اى از آتش زند.
ـ پـيامبر خدا(ص ) : هركه به گونه يا چهره شخص مسلمانى سيلى زند , خداوند استخوانهاى اورا در روز قيامت خرد كند و دست بسته محشور شود , تا آن كه به جهنم درآيد مگر اين كه توبه كند.
ـ مـنـفورترين خلق نزد خداوند , كسى است كه پشت مسلمانى را به ناحق زخمى كند و كسى كه بناحق كسى را بزند كه او را نزده است يا كسى را بكشد كه او را نكشته است .

ـ امـام عـلى (ع ) در نامه اى به تحصيلداران خراج , نوشت : مبادا كسى را به خاطر درهمى ,تازيانه زنيد.
ـ خردمند با تربيت به راه مى آيد اما چارپايان (نادان ) جز به ضرب تازيانه به راه نيايند.

زيان رساندن .

زيان زدن به خود و ديگرى از نظراسلام ممنوع است .

.

زيان زدن به خود و ديگرى از نظراسلام ممنوع است ((3)) .

ـ پيامبر خدا(ص ) فرمود : ضرر و زيان رساندن به خود و ديگرى , ممنوع است .

ـ ضرر و زيان زدن به خود و ديگرى ممنوع است .

خداوند به او زيان رساند و كسى كه ديگرى را به مشقت اندازد , خداوند او را به مشقت افكند.
ـ زيان زدن به خود و ديگرى ممنوع است .

همسايه اش بگذارد , و (حريم ) راه نرم و هموار , هفت گز است .

ـ امام صادق (ع ) : پناهنده مسلمانان به منزله مسلمانان است , به شرط آن كه زيان وارد نكند وسؤ نيتى هم نداشته باشد.
ـ پـيامبر خدا(ص ) : در اسلام ضرر و زيان زدن به ديگران ممنوع است , زيرا اسلام بر خيرمسلمان مى افزايد و شرى به او نمى رساند.
ـ امام باقر(ع ) : سمرة بن جندب در داخل باغ يكى از انصار درخت خرمايى داشت .

مرد انصارى كنار در باغ بود.
سمره صحبت كرد كه وقتى وارد باغ مى شود اجازه بگيرد, اما او نپذيرفت .

رسول خدا(ص ) رسيد و جريان را به عرض ايشان رساند و شكوه كرد.
سـمـره فـرسـتـاد و سـخـن مـرد انـصـارى و شكايت او را به اطلاع وى رساند و فرمود : هرگاه خواستى وارد باغ شوى اجازه بگير.
و مرتب قيمت آن را بالا مى برد لكن سمره از فروختن درخت هم خوددارى كرد.
فرمود : در برابر اين درخت خرما , درخت خرمايى در بهشت به تو مى دهم , سمره باز امتناع كرد.
درآور و جلوش بينداز , زيرا كه ضرر و زيان زدن ممنوع است .

در نقل ديگرى آمده است : رسول خدا(ص ) به سمره فرمود : از اين درخت چشمپوشى كن , من در فلان جا و فلان جا به تو درخت خرمايى مى دهم .

درخت خرما مى دهم .

ده درخت رسيد.
مى دهم .

درخت خرما به تو مى دهم .

رسانى هستى , در حالى كه به مؤمن نبايد ضرر و زيان رساند.
آن درخت خرما را از ريشه درآوردند و پيش او انداختند.
حالا برو و هرجا كه مى خواهى آن را بنشان .

ـ از امام صادق (ع ) سؤال شد , مردى به كوهستان رفته و قناتى حفر مى كند كه بر اثر آن آب قناتى كـه قـبـلا تـوسط ديگرى حفر شده كم مى شود , تكليف آنان چيست ؟
حضرت فرمود : هرشبى به نوبت آب يك چاه را اندازه مى گيرند تا دانسته شود كدام چاه به ديگرى خسارت زده است .

ـ امـام صـادق (ع ) : رسول خدا(ص ) براى شركاى زمين و خانه حكم به شفعه كرد و فرمود :ضرر و زيان زدن ممنوع است و فرمود : چنانچه حدود علامت گذارى و مرزها (در زمين وخانه ) مشخص شود , ديگر شفعه (حق تقدم ) منتفى خواهد شد.
ناچارى .

ناچارى .

قرآن .

((هـمانا (خداوند) مردار و خون و گوشت خوك و آنچه را كه (هنگام سربريدن ) نام غير خدا بر آن بـرده شده بر شما حرام گردانيده است ولى هر كه ناچار شود , و ستم و تجاوزنكند , گناهى بر او نيست كه خدا بخشنده و مهربان است )).
ـ پيامبر خدا(ص ) : هر چيزى كه بنده به (انجام ) آن ناچار شود , خداوند آن را براى او حلال كرده و برايش مباح گردانيده است .

ـ امام باقر(ع ) : هر چيزى كه آدمى به آن مضطر شود , خداوند آن را براى او حلال كرده است .

ـ امام صادق (ع ) : هركه ناچار به خوردن مردار و خون و گوشت خوك شود و چيزى از آنهانخورد تا بميرد , كافر است .

ـ امـام بـاقـر(ع ) در بيان علت تحريم مردار و خون و گوشت خوك , فرمود : خداى تبارك وتعالى ايـنـهـا را بر بندگان خود حرام و جز اينها را برايشان حلال نكرد , به اين علت كه خودش به آنچه براى آنان حلال كرده ميل و رغبت دارد و به آنچه برايشان حرام فرموده بى ميل و رغبت است .

اسـت و به سلامتى آنها كمك مى كند , پس آن چيزها را براى ايشان حلال و مباح فرمود ومى داند كه چه چيزهايى برايشان زيان آور است پس آنان را از آن چيزها نهى كرد و برايشان حرام فرمود.
درگـرو اسـتـفـاده از آنـهـا بـاشد بر او حلال كرد و دستور داد كه به اندازه نياز , و نه بيشتر , از آنهااستفاده كند.
ـ زنى نزد عمر آمد و گفت : اى اميرمؤمنان ! من زنا داده ام .

جارى كن .

بـود , بـه عـمر فرمود : از او بپرس چگونه زنا داده است ؟
عمر پرسيد , زن گفت : در بيابانى بودم وسخت تشنه شدم .

است .

كردم .

تشنگى بر من غالب آمد نزد آن مرد آمدم و او به من آب داد و با من همخوابه شد.
هركس ناچار شود و ستم و تجاوز نكند , گناهى بر او نيست )).
پس او را آزاد كن .

مستضعف .

فضيلت مستضعفان .

ـ پيامبر خدا(ص ) : آيا شما را از شاهان اهل بهشت خبرندهم ؟
هر ناتوان مستضعفى .

ـ آيـا شما را از بدترين بندگان خدا آگاه نسازم ؟
درشتخوى متكبر , آيا شما را از بهترين بندگان خدا آگاه نسازم ؟
ناتوان مستضعف .

ـ امام على (ع ) در توصيف پيامبران , مى فرمايد : آنان گروهى مستضعف بودند.
را بـه گـرسـنـگـى آزمود و به سختى گرفتارشان ساخت و به جاهاى ترسناك امتحانشان كرد و باناملايمات آنان را خالص و پاك گردانيد.
مـپـنـداريـد كـه ايـن نـاشـى از نـادانـى به موارد آزمايش و امتحان در هنگام بى نيازى و داشتن قدرت است .

مى بخشيم در نيكويى به ايشان مى شتابيم ؟
نه , نمى فهمند)).
را به واسطه دوستان خود كه در نظر ايشان مستضعف و ناتوانند , مى آزمايد.
ـ نـيـز در وصـف پـيـامـبـران , مـى فـرمـايـد : امـا خداوند سبحان فرستادگان خود را صاحبان اراده اى نـيـرومـنـد قـرار داد , كـه به ظاهر ضعيف و فقيرند , قناعتى عطايشان فرمود كه دلها و ديدگان را پراز بى نيازى مى سازد و فقرى كه چشمها و گوشها را از آزار و ناراحتى لبريز مى كند.
ـ در گذشته برادرى دينى داشتم كه ناتوان و مستضعف بود و چون گاه كار و كوشش مى رسيد , همانند شير شرزه و مار گرزه بود.

نقش مستضعفان در جامعه .

ـ پـيـامبر خدا(ص ) : مرا در ميان ضعيفان بجوييد , زيرا كه شما به واسطه مردمان ضعيف است كه روزى مى خوريد و يارى مى شويد.
ـ مادرت به عزايت بنشيند اى پسر ام سعد! آيا شما جز به وسيله ضعيفانتان روزى مى خوريدو يارى مى شويد؟
.
ـ جز اين نيست كه شما به وسيله ضعيفانتان , يارى مى شويد.
ـ در حقيقت خداوند اين امت را به واسطه دعا و نماز و اخلاص ضعيفان آن , يارى مى كند.
ـ امـيـة بن خالد درباره پيامبر(ص )مى گويد : آن حضرت به كمك مسلمانان پابرهنه و بينوا فتح مى كرد و پيروز مى شد.

دولت مستضعفان .

قرآن .

((و خـواسـتـيـم بـر كـسانى كه در آن سرزمين ناتوان نگه داشته شده بودند , منت نهيم و آنان را پيشوايان قرار دهيم و وارثان گردانيم )).
ـ امـام عـلـى (ع ) : دنـيـا پس از چموشى با مامهربان شود , همچون مهربان شدن شتر بدخوى به فرزندش .

برخواند : ((و خواستيم بر كسانى كه در آن سرزمين ناتوان نگه داشته شده بودند منت نهيم )).
ـ دربـاره آيـه ((خـواسـتـيـم بـر كـسـانـى كـه نـاتـوان نـگـه داشـته شده بودند )) , فرمود : آن مستضعفان خاندان محمدند.
مى گرداند و دشمنشان را ذليل مى سازد.
ـ پـيـامـبـر خـدا(ص ) به على و حسن وحسين (ع ) نگاه كرد و گريست و فرمود : شما بعد از من مستضعفيد.

استضعاف معنوى .

قرآن .

((مگر آن مردان و زنان و كودكان مستضعف كه چاره انديشى نتوانند و راهى نيابند.
ـ امـام باقر(ع ) درباره آيه ((مگر آن مردان و زنان و كودكان مستضعف )) , فرمود :مستضعف كسى است كه نه توان كافر شدن را دارد و نه راه ايمان را پيدا مى كند تا مؤمن شود.
كودكان و مردان و زنانى كه عقل و فكرشان به اندازه كودكان است , تكليف برداشته شده است .

ـ نـيـز دربـاره هـمـيـن آيـه , فرمود : نه چاره انديشى مى دانند كه بدان سبب به كفر درآيند و نه راه راست را پيدا مى كنند , تا به قلمرو ايمان درآيند , بنابراين , از كفر و ايمان بهره اى ندارند.
ـ امـام صادق (ع ) در پاسخ به سؤال ازحد و مرز مستضعف كه خداى عزوجل از وى ياد كرده است , فـرمود : منظور از اين مستضعف كسى است كه سوره اى از قرآن را نمى داند , در حالى كه خداوند عزوجل او را به گونه اى آفريده كه سزاوار نيست يك سوره را نداند و نخواند.
ـ مستضعفان طبقات گوناگونى هستندو هر يك از اهل قبله كه ناصبى نباشد , مستضعف است .

كسى كه مستضعف به شمار نمى آيد.

ـ امـام صـادق (ع ) : كسى كه اختلاف (مردم بر سر عقايد و مذاهب ) را بشناسد , مستضعف به شمار نمى آيد.
ـ كسى كه اختلاف مردم (بر سر عقايد ومذاهب ) را بشناسد , مستضعف نيست .

ـ امام على (ع ) : نام مستضعف بر كسى كه حجت و برهان (خدا) به او برسد و گوشش آن رابشنود و دلش آن را فهم كند , نهاده نمى شود.
ـ امام كاظم (ع ) : ضعيف كسى است كه حجت به او نرسيده و اختلاف را نمى شناسد.
اختلاف را بداند مستضعف نيست .

ـ امـام بـاقر(ع ) در پاسخ به سؤال از مستضعفان , فرمود : زن كم عقل پرده نشين و كلفتى كه به او مـى گـويـى : نماز بخوان و نماز مى خواند و جز حرفى كه تو به او زده اى چيز ديگرى نمى فهمدو بـنـده اى كـه او را بـراى فـروش از ايـن شـهـر بـه آن شـهر مى برند و جز آنچه تو به او مى گويى هيچ نمى فهمد و پيرمرد سالخورده رو به موت و كودك خردسال .

گـردن كـلفت اهل حرف و بحث و جدل كه از پس خريد و فروش بخوبى برمى آيد و نمى توانى در چيزى مغبونش كنى , آيا به چنين كسى مستضعف مى گويى ؟
نه , هرگز.
گمراهى .

گمراهى .

قرآن .

((آنان كسانى هستند كه گمراهى را به هدايت خريدند و در نتيجه تجارتشان سود نكرد و رهيافته نبودند)).