ره توشه ى دو جهان
(شرح خطبه ى شعبانيّه ى پيامبر(ص))

محمّدتقى ناطقى

- ۱۰ -


1. خداوند مى بيند پيرمردها با همه ى ضعف و ناتوانى حركت كرده و براى اقامه ى نماز مى روند.
2. نوجوانان و نوباوگان هم راه افتاده اند و جهت فراگيرى قرآن به آموزشگاه قرآن مى روند.
آرى ، خدا به خاطر اين دو دسته ، عذاب را از اهل زمين به تاءخير مى اندازد.
يعنى تعليم و تعلّم قرآن در همه ى سطوح به ويژه نسل جوان و نوجوان اين قدر مهم است .
بهترين انسان كيست ؟
مولاى مؤ منان حضرت امام على عليه السّلام فرمود:
«خيارُكم مَن تعلّم القرآن و علّمه »(231)
بهترين و با ارزش ترين شما در ميان جامعه آن كسى است كه قرآن را فرا گيرد و به ديگران تعليم دهد؛ چرا كه هم خود با قرآن ماءنوس است و اهل قرآن است ، و آن را مى خواند و بهره مى برد و هم آن را به ديگران مى آموزد.

گر تو گل نيستى آخر به جهان خار مباش   گر محبت ننمايى تو ستمكار مباش
گر ندارى به ضعيفان تو سر مرحمتى   به ضعيفان تو دگر در پى آزار مباش
نيستى گر تو چو زنبور كه شهدت نوشند   بارى اى دل تو دگر عقرب جرّار مباش

مولاى خوبان علام امير المؤ منين حضرت على عليه السّلام وقتى از حقوق فرزندان به عهده ى پدر و مادر دفاع كرده و آنها را بيان مى كند، و اين حقوق را جزو وظايف مهم آنان نسبت به فرزندانشان قلمداد مى كند چنين مى فرمايد:
«..فحقّ الولَد على الوالد اءن يحسّن إ سمَه ،
و اءن يحسّن اءدبه ،
و اءن يعلّمه القرآن ؛»(232)
اما حق فرزندان به عهده ى پدر و مادر سه حق است :
1. اسم نيكويى برايشان انتخاب كنند،
2. آنان را نيكو تربيت كنند،
3. قرآن را به آنان تعليم دهند.
آن حضرت در اين كلام ، سه موضوع بسيار حساس و سازنده و سرنوشت ساز را جزو حقوق فرزندان انسان به حساب آورده است كه پدران و مادران بايستى انجام دهند.
اولا به مسئله ى نام گذارى اشاره كردند، چرا كه نام هر شخصى گوياى فرهنگ اوست . نام نيكوى اسلامى بيانگر فكر و انديشه ، منش و روش آن خانواده و آن شخص است .
ثانيا به مسئله ى تربيت آنان اشاره فرمود، چرا كه رشد و ترقى و شكوفايى همه ى استعدادها و نيروهاى همه ى موجودات عالم به ويژه انسان به تربيت آنها بستگى دارد.
مسئله ى تربيت به قدرى مهم است كه رسول خدا فرمود:
«اءنا اءديب اللّه و علىُّ اءديبى »(233)
من حاصل تربيت خدايم و على محصول تربيت من است .
يعنى رسيدن به اين همه مراحل فضل و كمال و طىّ درجات الهى انسان و به دست آوردن آن همه عزت و عظمت در نظام هستى در سايه ى تربيت است .
ثانيا مسئله ى تعليم و آموزش قرآن را مدّ نظر قرار داده و آن را جزو حقوق اسلامى معرفى مى كند، چرا كه نوجوان در ابتداى نوجوانى و زندگى با قرآن رابطه و انس برقرار مى كند. روشن است كه قرآن چراغ راه و مايه ى رشد فكر و انديشه و كسب كمال و معنويت و فضيلت او خواهد بود.
ثواب عظيم تعليم قرآن
تعليم قرآن و اداى اين حق بزرگ نسبت به فرزندان به قدرى بزرگ و با عظمت است كه براى پدر و مادر هم اجر و ثوابى عظيم در پيشگاه خداوند خواهد بود.در اين قسمت كلام بلند و آسمانى رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آلهِ و سلّم روشنگر دلها است كه فرمود:
«مَن علّم ولده القرآن فكانّما حجّ البيت عشرة اءلف حجّة ،
و اعتمر عشرة اءلف عمرة ،
و اعتق عشرة اءلف رقبة من وُلد إ سماعيل عليه السّلام ،
و غزا عشرة اءلف غزوة ،
و اطعم عشرة اءلف مسكين مسلم جائع ،
و كاءنّما كسا عشرة اءلف عار مسلم ،
و يُكتب له بكلّ حرف عشرة اءلف حسنات ،
و يُمحىُ عنه عشرة اءلف سيّئات ،
و يكون معه فى قبره حتّى يُبعث ،
و يثقّل ميزانه ،
و يتجاوز به على الصّراط كالبرق الخاطف ؛»(234)
اگر كسى به فرزندش قرآن شريف را تعليم دهد، گويى ده هزار حج انجام داده است ، و نيز ده هزار عمره بجا آورده است ، و ده هزار بنده از فرزندان اسماعيل عليه السّلام را آزاد كرده است ، و ثواب شركت در ده هزار جنگ را - كه به دفاع از اسلام بوده است - به او مى دهند،
و نيز گويى ده هزار گرسنه را سير كرده است ،
و ده هزار برهنه ى مسلمان را پوشانده است ،
و به هر حرفى كه از قرآن به فرزندش ياد داده شده است ، ده هزار حسنه به او عطا مى كنند، و در نامه ى عمل او نوشته مى شود،
و ده هزار سيئه و گناه را از نامه ى عمل او محو مى كنند،
و در قبر و عالم برزخ با آن كتاب آسمانى محشور است تا روز قيامت ،
و نيز در روز قيامت ، هم سبب سنگينى كفه ى ترازوى اعمال نيك او مى شود، و هم باعث مى شود تا او از پل صراط همانند برق جهنده عبور خواهد كرد.
گاهى به انسان چيزى مى بخشند و خوشحالش مى كنند، اين بخشش خوب است ولى مشكلاتش را حل نمى كند، اما گاهى هم چيزى مى بخشند و هم مشكلاتش را حلّ مى كنند، اين عمل ارزش زيادى دارد، در اينجا هم حسنه مى دهند، و هم گناهان او را محو كرده و مى بخشند و هم از نامه ى اعمالش ‍ قلم مى گيرند، راستى كه چه ارزش عظيمى و چه ثواب فراوانى براى آن پدر و مادرى كه به فرزندانشان قرآن تعليم دهند، يعنى نفس ارتباط پيدا كردن و ارتباط دادن نسل جوان به قرآن اين قدر اهميت دارد.

الهى چنان كن سرانجام كار   تو خوشنود باشى و ما رستگار
قرآن كه فرستاده ى حى ازلى است   در او همه احكام و قوانين جلى است
نه عيب در اسلام و نه قانون خداست   هر عيب كه هست از مسلمانى ماست
اثر قرآن در بالا بردن مقامات معنوى انسان
بعضى ها در طول زندگى يك سرى توفيقات خوبى به دست مى آورند؛ مثلا يك زمانى رابطه شان با مسجد خوب است ، در صله ى رحم موفقند، به عيادت مريض ها و ملاقات بستگان مى روند، و... تا يك مدتى اين گونه هستند، اما چند سالى كه گذشت ، آرام آرام سنگين مى شوند، در آن كارها سست شده و موفق نيستند، البته ممكن است اين حالت عوامل مختلفى داشته باشد، و شايد يك علت آن اين باشد كه وضع زندگى شان بهتر و درآمدشان بيشتر شده است ، و علّت ديگرش اين باشد كه تلاش و كارشان زياد شده و شغل هاى متعدد و درآمدهاى متنوعى پيدا كرده اند، و يا علّت ديگرى داشته باشد.
شايد دوستان و رفقاى خاصى پيدا كرده باشند كه روحيه ى آنان در اينان اين اثرات مخفى را گذاشته است .
به هر حال وقتى به آنان مى گويند: چرا به ياد دوستان و فاميل ها و... نيستيد؟ مى گويند: اى بابا، آن قدر گرفتار هستيم كه نمى رسيم .
اين افراد بايد بدانند كه يك توفيق الهى از دست شان رفته است . نبايد آن قدر خودت را گرفتار و مشغول دنيا بنمايى كه از كارهاى معنوى و آخرت عقب بمانى ، هر چيزى حدّى دارد، بعضى ها را خداوند در زندگى توفيق خوبى نصيب شان مى كند كه رابطه ى خوبى با قرآن پيدا مى كنند، در زندگى برنامه دارند، هم به كار، هم به عبادت ، هم به استراحت و تفريح و هم به واجبات و هم به مستحبات مى رسند، و با قرآن هم انس خوبى دارند و هر روز اول صبح تا قرآن نخوانند از خانه بيرون نمى روند و يا در آخر شب تا قرآن نخوانند نمى خوابند.
نقل شده است كه حضرت امام هشتم عليه السّلام هر سه روز يك ختم قرآن مى نمود.
اين يك توفيق بزرگ است ، چرا كه قرآن كلام خداست ، شما وقتى قرآن تلاوت مى كنيد در واقع كلام خدا را تكرار مى كنيد، براى شما نورانيت باطن ايجاد مى كند، اما متاءسفانه پس از مدتى به علل مختلف خداوند اين توفيق را از آنان مى گيرد، موفق نيستند به اين كارها و اعمال خوب و خواندن و انس با قرآن ، تمام قرآن و يا سوره اى از قرآن را بلد شده و يا حفظ كرده ، اما به علّت اين كه رابطه را قطع كرده و تكرار نمى كند فراموش كرده است .
پيامبر بزرگوار اسلام صلّى اللّه عليه و آلهِ و سلّم مى فرمايد: مصيبتى بدتر و بزرگتر از اين نيست كه يك مؤ من و مسلمانى قرآن را ياد گرفته و خوانده باشد، آن گاه ترك كرده و فراموشش كند.
«عُرضَت علىّ الذّنوب فلم اءصِب اءعظم مِن رجل حمّل القرآن ثمّ تركه »(235)
تمام گناهان بر من عرضه گرديد، و ديدم گناه و مصيبتى عظيم تر و بزرگتر از اين نيست كه مردى حامل قرآن بوده باشد و آن را ياد گرفته و خوانده باشد، اما بعد آن را ترك كرده و فراموش نمايد.
«ابو بصير» از ياران خوب امام صادق عليه السّلام نقل مى كند كه آن بزرگوار در اين مورد فرمود:
«مَن نسى سورة من القرآن مثّلت له فى صورة حسنة و درجة رفيعة ،
فإ ذا راءها قال : مَن اءنت ما اءحسنك ليتك لى !
فتقول : اءما تعرفنى ؟ اءنا سورة كذا و كذا،
لو لم تُنسنى لَرَفَعتُكَ إ لى هذا المكان ؛»(236)
اگر كسى يك سوره از قرآن را ياد گرفته است و آن گاه فراموش كند، يك زمانى آن را مى خواند و حالا رها كرده است ، آن سوره قرآن به شكل خيلى زيبا و قشنگى در مى آيد، در يك درجه و مقام خيلى بالايى . انسان وقتى آن قيافه ى زيبا را فرداى قيامت مى بيند، مى گويد: عجب قيافه ى زيبا و عجب مقام والايى ! شما كيستى ؟ كاش مال من بودى ؟ آن صورت زيبا و نورانى و قشنگ مى گويد: مرا نمى شناسى ؟ من سوره اى هستم كه ياد گرفته بودى ، اگر فراموشم نكرده بودى الآن براى تو بودم و اينك تو را به اين مقام رفيع و اين جايگاه بلند و بالا مى رساندم .
از بركت جمهورى اسلامى به قدرى سفره ى بركت قرآن گسترده شده است كه بچه ها فرزندان خردسال ما هم نه تنها با قرآن رابطه دارند، بلكه برخى حافظ بعض قسمت ها و يا تمام قرآن هستند.
عمرى از ما و شما سپرى شد و موفق نشديم ، حال فرصت را غنيمت شمرده و قبل از اينكه از اين دنيا برويد، چند آيه از قرآن ياد گرفته و حفظ كنيد، بهتر است از اينكه هيچ ندانى و چشم از اين جهان بربندى .
به راستى اگر انسان شصت سال عمر كند، در واقع عمر مفيدش بيست سال است ؛ چون بيست سال كه خواب است و بيست سال هم دوران كودكى و نوجوانى و جوانى است كه سرگرم بازى و غرور و در آخر هم غرائز و شهوات فرصتى نمى دهد، و در اين بيست سال عمر مفيد كه داريم چه كرديم ؟
چه مى كنيم ؟
و چه خواهيم كرد؟
مولوى چه خوب مى سرايد كه :


بيدار شو اى دل كه جهان مى گذرد   وين مايه ى عمر رايگان مى گذرد
در منزل تن مخسب و غافل منشين   كز منزل عمر كاروان مى گذرد

آيا خواندن قرآن وقت خاصى دارد؟
انسان مؤ من هر زمان قرآن بخواند، برايش ثواب و فضيلت و اجر دارد، اما وقت هاى خاصى هم هست كه خواندن قرآن از ثواب و فضيلت بيشترى برخوردار است . همانطور كه مكان در فضيلت يكسان نيست ، و زمين مسجد بر ساير زمين ها فضيلت و آبروى بيشترى دارد و در ميان مسجدهاى شهر، مسجد جامع ارزش و فضيلت بيشترى بر ساير مسجدها دارد، و در روى زمين ، خانه ى كعبه در مكه و مسجد النّبى در مدينه ، بر همه ى مسجدها برترى دارند، همانطور كه مكانها و زمين ها با هم فرق دارند، و برخى نسبت به يكديگر برترى دارند، زمان ها هم يكسان نيستند.
در ميان اوقات هفته ، شب و روز جمعه ، و در ميان ماه ها شب ها و روزهاى رمضان از فضيلت و ارزش برترى بهره مندند؛ لذا معروف است كه مى گويند: دعاى كميل را در شب جمعه بخوانيد. دعا، هميشه دعاست و مى شود در همه وقت خواند، ولى اين دعا را بايد در شب جمعه بخوانيد، يا دعاى سمات را مى فرمايند عصر جمعه بخوانيد و زمان مشخص كرده اند و در آن زمان يك فضيلت ويژه اى دارد.
خواندن قرآن هم همين طور است در تمام سال خواندن قرآن فضيلت دارد و سازنده است ، اما در ماه مبارك رمضان خواندن قرآن با هيچ ماهى قابل مقايسه نيست .
«جابر» از حضرت امام باقر عليه السّلام نقل كرده است كه در اين مورد تعبير بسيار زيبا و بلندى دارد و مى فرمايد:
«لكلّ شى ء ربيع ، و ربيع القرآن شهر رمضان »(237)
هر چيزى براى خود بهارى دارد و بهار قرآن ، ماه مبارك رمضان است .
امام هشتم حضرت رضا عليه السّلام فرمود:
«مَن قرءَ فى شهر رمضان آية مِن كتاب اللّه عزّوجلّ كان كمن ختم القرآن فى غيره من الشّهور؛»(238)
اگر كسى در ماه مبارك رمضان آيه اى از قرآن شريف را بخواند، ثوابش به اندازه اى است كه در غير ماه مبارك رمضان يك ختم قرآن كرده باشد.
تلاوت قرآن در مكان ويژه
در مكان هاى ويژه نيز تلاوت قرآن فضيلت بيشترى دارد، مثلا اگر همين قرآن در جايگاه ويژه اى نظرى مكّه خوانده شود فضيلت و ثوابش عظيم تر و بزرگتر است .
حضرت امام باقر عليه السّلام فرمود:
«مَن ختم القرآن بمكّة لم يمت حتّى يرى رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آلهِ و سلّم ، و يرى منزله مِن الجنّة ؛»(239)
هر كسى قرآن را در مكّه ختم كند، نمى ميرد تا اينكه اولا پيامبر رحمت عليه السّلام را در هنگام جان دادن و احتضار زيارت كند، ثانيا جايگاه خود را در بهشت مى بيند.
وقتى از پيامبر بزرگوار اسلام از بهترين فرد در ميان مردم سؤ ال مى كنند، جواب زيبايى مى دهد. به كلام بلند مرتبه ى رسول خدا عنايت كنيد:
«سُئِلَ رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آلهِ و سلّم اءىّ النّاس ‍ خير؟
قال : الحال المرتحل ،
اءى الفاتح الخاتم الذى يفتح القرآن ، و يختمه فله عنداللّه دعوة مستجابة ؛»(240)
از رسول خدا صلّى اللّه عليه و آلهِ و سلّم سؤ ال شد بهترين انسان كيست ؟
آن بزرگوار فرمود: كسى است كه قرآن را از اول شروع كرد تا آخر قرآن را ختم مى كند و چنين شخصى منزلت و مقامى در پيشگاه خدا پيدا مى كند و آن اينكه «مستجاب الدّعوه » مى شود، هر دعايى بنمايد اجابت مى گردد.
پناهگاه استوار انسان
قرآن پناهگاه انسان در تمام لحظات زندگى است .
كتاب آسمانى ، قرآن كريم تنها كتابى است كه مى تواند در حساس ترين لحظات زندگى براى انسان آرامش ايجاد كند، انسان مؤ من در نشيب و فرازهاى زندگى گاهى احساس مى كند تنهاست ، اضطراب و استرس ، تشويش و نگرانى ، دلهره و ترس نامعلوم و مبهم شديدا روح او را فشار مى دهد. گاه به جايى مى رسد كه مى خواهد سكته كند. به هر سمتى و سويى رو مى كند احساس مى كند بن بست است ، در چنين لحظات حسّاس ، روايات اسلامى توصيه كرده است كه به قرآن پناه ببر، و قرآن را خوب بخوان ، و آرام آرام با جان تلاوت كن ، همان آيات روح بخش قرآن كريم در شما آرامش دل و روح ايجاد مى كند و شما را از تنهايى و اضطراب و نگرانى نجات مى دهد، روح اميد را در انسان تقويت مى نمايد.
در همين ارتباط پيام سازنده و روح بخش پيامبر بزرگوار اسلام را توجه كنيد كه پيامبر عزيز اسلام فرمود:
«إ ذا التبَسَت عليكم الاءمور كقطع الليل المظلم ، فعليكم بالقرآن ،
مَن جعله إ مامه قاده إ لى الجنّة ،
و مَن جعله خلفه ساقه إ لى النّار،
و هو اءوضح دليل إ لى خير سبيل ،
مَن قال به صدق ،
و مَن عمل به اُجِرَ،
و مَن حكم به عدَلَ؛»(241)
به هنگامى كه حكومت هاى جهان به شكم و شهوت و هواى نفس و منافع شخصى خود فكر مى كنند، و زمانى كه حقوق ضعفا و فقرا و محرومين پايمال مى گردد و آن گاه كه ثروتمندان بر ثروتشان افزوده و فقرا را فقيرتر مى كنند، و فريادهاى حق طلبانه را در هر گوشه اى برخيزد، در گلو خفه مى كنند، و چه بسا راه هاى انحرافى فراوان با رنگ هاى مختلف ، رنگ كرده و در برابر انسان ها باز مى كنند، و نسل جوان را با الفاظ به ظاهر قشنگ و با روش هاى تخديرى به دام انداخته و در لجنزار تفكرات مادى و شهوانى گرفتار مى كنند، و از زن به عنوان يك ابزار اقتصادى و مطامع سياسى در جهان استفاده مى كنند و زمانى كه قدرتمندان و زور مداران و زر اندوزان چون روباه مكّار با فريب و دروغ ملّت ها را به بازيچه گرفته اند، در چنين موقعيتى امر بر انسان مشتبه مى شود، حاله اى از ظلمت و تاريكى انسان را احاطه مى كند، در اين شرايط بر شما باد به قرآن و در پناه قرآن قرار بگيريد، كسى كه قرآن رهبر و جلودارش باشد، سرانجام كارش منتهى به بهشت است و كسى كه در چنين موقعيت از قرآن كريم فاصله بگيرد و به آن پشت كرده و روگردان شود، آتش جهنم و بدبختى در انتظار اوست .
قرآن كريم روشن ترين جهت و راهنماى انسان به سوى خير و سعادت است . كسى كه از قرآن سخن بگويد، راست گفته است و كسى كه به قرآن عمل كند رستگار است و كسى كه به قرآن حكم كند، عدالت و انصاف پيشه كرده است .
يكى از سفارشات اهل بيت
يكى از سفارشات اهل بيت عليهم السّلام نسبت به قرآن اين است كه وقتى قرآن مى خوانيد با تدبير و دقّت و تفكر بخوانيد.
امام پنجم حضرت امام باقر عليه السّلام فرمود:
«اءلا لا خير فى قرائة ليس فيها تدبّر؛»(242)
به هوش باشيد كه خواندن قرآن اگر از روى تدبّر و دقت نباشد خيرى در آن نيست .
روزه تمرين مبارزه ى با نفس
رسول خدا صلّى اللّه عليه و آلهِ و سلّم فرمود:
«و اذكروا بجوعكم و عطشكم جوع يوم القيمة و عطشه »(243)
به بركت روزه ى رمضان و به هنگام گرسنگى و تشنگى آن به ياد بياوريد، گرسنگى و تشنگى روز قيامت را.
هدف پيامبر عزيز و بزرگوار اسلام در اين فراز جالب از خطبه هاى درس آموز خويش اين است كه روزه ى ماه رمضان بايد وسيله ى اصلاح انسان بشود.
اين بيان زيبا، در حقيقت سخن بسيار پخته و بلندى است . در حقيقت مؤ من وقتى روزه مى گيرد، دارد مبارزه با نفس و خواهش هاى درونى خويش را تمرين مى كند.
در حال روزه گرسنه مى شود، بهترين غذا و ميوه در خانه آماده است . نگاه مى كند، و مى تواند بخورد، ولى ايمان و عقيده اش مانع است . نفس او مى گويد: بخور، ولى ايمان او مى گويد نخور، و او با نفس خويش مبارزه كرده و نمى خورد؛ پس ماه رمضان براى اين است كه مؤ منين در سايه ى تمرين و تلاش با خواهش هاى نفسانى خويش به وسيله ى روزه مبارزه كنند تا قدرت كنترل نفس را به دست آورند و در بقيه ى ماه هاى سال بتوانند از گناه كردن بپرهيزند.
همچنانكه روزه دار در ماه رمضان مواظبت مى كند كه دروغ نگويد تا روزه اش فاسد نشود. دارد تمرين مى كند به اينكه پس مى شود در بقيه ى سال هم مواظبت نمايد تا دروغى از او سر نزند.
پس روزه ى ماه مبارك رمضان بايد اين اثر را در انسان ايجاد كند و اگر اثر كرده است ، براى او سازنده و با بركت بوده است و گرنه اين اثر در روزه دار پديدار نشود، فقط صرف بستن دهان باشد و از خوردن و آشاميدن اجتناب گردد و وقتى هم ماه رمضان تمام شد، باز همان دروغ و تهمت و افترا و فحاشى و اذيت و آزار مردم تكرار شود، معلوم مى شود كه روزه ى اين فرد اثر سازندگى نداشت ، و اين آقا مبارزه با نفس را تمرين نكرد و آن قدرت را به دست نياورده است .
در آيات و روايات دينى شواهد زيادى داريم كه خداوند با يادآورى يك سرى ايّام عبرت انگيز گذشته مى خواهد انسان را كنترل و اصلاح كند و اين روزه در حقيقت يك تذكّر و يادآورى است . بايد تشنگى و گرسنگى آن يادآور اوضاع وحشتناك قيامت باشد و مؤ من از اين طريق بايد درس گرفته و خود را اصلاح كند. به عنوان نمونه به چند شاهد اشاره مى كنيم .
«اءوَلا يذكر الا نسان اءنّا خلقناه من قبل و لم يكن شيئا#»(244)
[آيا انسان بدون انديشه چنين مى گويد؟] و آيا [اين ] انسان به ياد نمى آورد كه ما پيش از اين ، او را آفريديم و چيزى نبود؟
آيا انسان فراموش كرد كه اصلا هيچ چيزى نبود، و ما به او زندگى و حيات داديم .
يعنى اى انسان ، تو در دل گل و گياه و در دل خاك بودى و ما تو را به اينجا رسانيديم ، مگر فراموش كردى ؟
حضرت امام على عليه السّلام بيان تكان دهنده اى دارد كه مى فرمايد:
«ما لابن آدم و الفخر؟
اءوّله نطفة ،
و آخره جيفة ،
و لا يرزق نفسه ،
و لا يدفع حتفه »(245)
براى فرزند آدم چه كارى است كه بخواهد فخر بفروشد و تكبر بورزد!! چرا كه اول او آب منى گنديده اى است ، و آخر كار او هم مردار بدبو خواهد شد. در زندگى هم نه توان دارد رزق و روزيش را بدون عنايت و كمك خدا فراهم كند، و نه مى تواند هنگام حضور عزرائيل جهت قبض روح ، بگويد: اى عزرائيل ، جان به تو نمى دهم .
يعنى اى انسانها، به ياد بياوريد گذشته خود را، كه چه بوديد و حالا چه هستيد.
مولاى متقيان حضرت امام على عليه السّلام در بيانى ديگر سخنى دارد كه بسيار سازنده و آموزنده است . آن حضرت چنين مى فرمايد:
«مَن تذكّر بُعدَ السّفر استعدَّ»(246)
كسى كه دورى آن سفر را به ياد آورد، خود را آماده مى كند.
يعنى سفر آخرت يك سفر طولانى است و انسان مؤ من بايد آن را به خاطر بياورد و فراموش نكرده و غفلت ننمايد.
حضرت امام حسن عسكرى عليه السّلام فرمود:
«اُذكُر مصرعك بين يدى اءهلِكَ،
فلا طبيب يمنعُك ، و لا حبيب ينفعك »(247)

اى انسان غافل ، به ياد بياور آن لحظه ى سخت و حساسى را كه در بستر و در حال احتضار قرار گرفتى و تمام اقربا و خويشان و نزديكان و پزشك معالجت دورت نشسته اند، اما دريغ و درد كه كارى از آنها ساخته نيست تا براى نجات تو از مرگ انجام دهند. چرا كه نه دكتر حاذق تو مى تواند مانع مرگت شود، و نه دوستان خوبت قادرند نفعى به تو برسانند.
همان طورى كه خداوند و معصومين مى خواهند با يادآورى و تذكرات انسان را از ورود به خطر حفظ كنند، رسول خدا صلّى اللّه عليه و آلهِ و سلّم مى فرمايد: روزه ى ماه مبارك رمضان بايد براى شما وسيله ى تذكر و يادآورى و كنترل و اصلاح باشد.

اى برتر از معارج گردونى   شايسته نيست از تو چنين دونى
اندر چَهِ طبيعت تن تا چند   اورنگ زن به مثل همايونى
علمى طلب كه حال و كمال آرد   نه نخوت و تكبّر و مغبونى
بى علم كمتر از خر عيسايى   گيرم ز توست ثروت قارونى

صدقه چيست ؟
رسول خدا صلّى اللّه عليه و آلهِ و سلّم در فرازى ديگر از خطبه ى شعبانيه فرمود:
«و تصّدّقوا على فقرائكم و مساكينكم ؛»(248)
در ماه مبارك رمضان به فقرا و مسكينان جامعه ى خودتان صدقه بدهيد.
صدقه و بخشش سبب فضيلت و ارزش بيشتر روزه ى انسان مى شود، چرا كه انسان را در زندگى به ياد ضعفا و فقرا و بينوايان مى اندازد.
دانشمند گرانقدر «علّامه ابن فهد» راجع به صدقه مى گويد:
بخشش و صدقه پنج مورد دارد:
1. صدقه ى در زبان ،
2. صدقه ى در جاه و مقام ،
3. صدقه ى در عقل و فهم و شعور،
4. صدقه ى در زبان و بيان خوب ،
5. صدقه ى در علم و دانش .(249)
يعنى همه ى اينها نعمت هاى الهى هستند، و به شكرانه ى اين نعمت ها بايد صدقات آنها داده شود.
اما صدقه ى مال ، انفاق است ، و صدقه جاه و مقام حلّ مشكل افراد گرفتار و رفع نگرانى هاى آنان ، و صدقه ى در عقل آن است كه وقتى كسى براى مشورت پيش تو مى آيد به او خيانت نكن و درست و صحيح راهنمايى كرده و او را كمك بنما، و صدقه ى زبان ، كه زبان مى تواند بين دو خانواده چنان آتش به پا كند كه نابودشان نمايد و همين زبان مى تواند شعله ورترين آتش را بين دو خانواده و طايفه و فاميل كه به وجود آمده است ، خاموش ‍ كند، و صدقه زبان آن است كه بين برادران دينى اصلاح كند.
اما صدقه ى علم آن است كه علم را به ديگران بياموزند، و در روشن كردن افكار عمومى جامعه و مردم تلاش كنند. «زكاة العلم نشره »
پيامبر عزيز اسلام در بيانش به دو واژه اشاره فرمود:
1.فقير،
2. مسكين .
حضرت امام باقر عليه السّلام در توضيح اين دو واژه چنين فرمود: