ره توشه ى دو جهان
(شرح خطبه ى شعبانيّه ى پيامبر(ص))

محمّدتقى ناطقى

- ۱۱ -


«الفقير الّذى لا يَسئلُ النّاس و المسكين الّذى يسئل ؛»(250)
فقير آن است كه روى سؤ ال ندارد، اما مسكين كسى است كه روى سؤ ال دارد.
خيلى ها ممكن است فقير باشند، اما به خاطر عزّت نفس خودشان به كسى مراجعه نمى كنند ولى مسكين همانند فقير وضعش خوب نيست ، لكن روى سؤ ال دارد و مى رود به اين و آن مى گويد ندارم . به هر دوى اينها بايد همراهى و مساعدت كرد، اما به دسته ى اول بيشتر.
تاءثير صدقه در زندگى انسان
پيامبر بزرگوار اسلام صلّى اللّه عليه و آلهِ و سلّم تعبيرى راجع به صدقه دارد كه از آن چنين استفاده مى شود كه صدقه براى انسان دژى و حصارى ايجاد مى كند كه از خطرات محفوظ مى ماند. بيان رسول خدا صلّى اللّه عليه و آلهِ و سلّم را توجه كنيد كه فرمود:
«الصّدقة تسدّ سبعين بابا من الشّر»(251)
صدقه جلو هفتاد بلا را - كه به روى انسان باز شده است - سد مى كند.
قرآن كريم موضوع صدقه را به شكلى بسيار زيبا و قشنگ و بى نظير طراحى كرده و توضيح مى دهد، و نقش آن را در زندگى انسان بيان مى كند كه درس ‍ جالبى است :
«مَثَل الّذين يُنفقون اءموالَهم فى سبيل اللّه كمثل حبّة اءنبتت سبع سنابل فى كلّ سنبلة مائة حبّة و اللّه يضاعف لمن يشاء و اللّه واسع عليم#
الّذين ينفقون اءموالهم فى سبيل اللّه ثمّ لا يتبعون ما اءنفقوا منّا و لا اءذىً لهم اءجرهم عند ربّهم و لا خوف عليهم و لا هم يحزنون# »(252)
وصف [بخشش ] كسانى كه دارايى هاى خود را در راه خدا هزينه مى كنند، بسان وصف دانه اى است كه هفت خوشه رويانيده ، و در هر خوشه اى يك صد دانه است ؛ و خدا براى هر كس بخواهد، [آن را] چند برابر مى سازد، و خدا گشايشمند و داناست .
كسانى كه دارايى هاى خويش را در راه خدا هزينه مى كنند، آن گاه از پى آنچه هزينه نموده اند، نه منّتى مى نهند و نه آزارى مى رسانند، پاداششان نزد پروردگارشان براى آنان [محفوظ] است ؛ و آنان نه بيمى خواهند داشت و نه اندوهگين مى شوند.
آرى ، مَثَلِ آنهايى كه در راه خدا انفاق مى كنند همانند آن كشاورزى است كه يك دانه گندم مى كارد و آن دانه تبديل به هفت خوشه مى شود و هر خوشه داراى صد دانه و در مجموع هفتصد دانه گندم از يك دانه مى گيرد.
در اين آيه ، ضمن اشاره به ارزش و اهميت معنوى صدقه ، به يك نكته ى مهم اقتصادى نيز عنايت دارد، و آن اين است كه كسى كه يك صدقه مى دهد هفتصد برابر از خدا مى گيرد.
و نيز مى فرمايد:
«آمنوا باللّه و رسوله و اءنفقوا ممّا جعلكم مستخلفين فيه فالّذين آمنوا منكم و اءنفقوا لهم اءجر كبير#»(253)
به خدا و پيامبرش ايمان بياوريد، و از آنچه شما را در [آبادانى ] آن جانشين [خود] ساخته است هزينه كنيد. پس كسانى از شما كه ايمان آوردند و انفاق نمودند، پاداشى بزرگ خواهند داشت .
و نيز مى فرمايد:
«مَن جاء بالحسنة فله خير منها و هم مِن فزع يومئذ آمنون# »(254)
هر كس كار نيك آورد [پاداشى ] بهتر از آن خواهد داشت ، و آنان در آن روز از هراسى [بزرگ ] امنيت خواهند داشت .
و هر كس كار بد آورد، [چنين كسانى ] بر چهره هايشان در آتش سرنگون مى شوند. آيا جز آنچه انجام مى داديد پاداش داده مى شويد؟
آرى ، خداوند در اين آيه مى فرمايد: هر كسى انفاق كرد بهتر از آن را خواهد داشت ، يعنى پاداش برتر و بيشتر برايش خواهد بود.
و نيز قرآن روشنگرى مى كند كه صدقه و احسان يك نوع نيكوكارى است ، و نيكوكاران را خداوند وعده كرده است كه در نعمت هاى بهشت جاى خواهد بود.
در اين مورد مى فرمايد:
«إ نّ الاءبرار لَفى نعيم#
و إ نّ الفجّار لفى جحيم#
يصلَونَها يوم الدّين# »(255)
به يقين نيكان در ناز و نعمت بهشت اند،
و بدكاران هم در دوزخ خواهند بود.
روز پاداش به [آتش ] آن در مى آيند.
و هرگز از [عذاب ] آن ، دور نخواهند بود.
آرى ، كسانى به آن نعمت عظيم الهى مى رسند كه از شرايطش برخوردار باشند.
چه كسانى جزو نيكوكاران قرار خواهند گرفت ؟ قرآن جواب حكيمانه اى داده است :
«لَن تنالوا البرّ حتّى تنفقوا ممّا تحبّون و ما تنفقوا من شى ءٍ فإ نّ اللّه به عليم# »(256)
هرگز به [اوجِ] نيكى نخواهيد رسيد، تا از آنچه دوست مى داريد، انفاق نماييد؛ و هر آنچه انفاق كنيد، بى گمان خدا به آن داناست .
يكى از ابزار نيكوكارى انفاق و احسان است ، پس انسان با اداى صدقه به صف نيكوكاران در خواهد آمد، اما شرايطى دارد:
1. همان را كه دوست مى دارد و براى خود مى خواهد، آن را انفاق كند.
2. اين انفاق به عشق و ارادت به خدا باشد و براى كسب رضايت پروردگار نه چيز ديگر.
«و يطعمون الطّعام على حبّه مسكينا و يتيما و اءسيرا#
إ نّما نطعمكم لوجه اللّه لا نريد منكم جزاءً و لا شكورا#»(257)

و به [بركت ] دوست داشتن [خدا] به بينوا و يتيم و اسير غذا مى خورانند.
[و بى هيچ منت نهادن به محرومان مى گويند:] ما تنها براى خشنودى خدا به شما خوراك مى دهيم ، و از شما نه مزدى مى خواهيم و نه سپاسى [انتظار داريم .]

روز محشر هر نهان پيدا شود   هم زخود هر محشرى رسوا شود
دست و پا بدهد گواهى با بيان   بر فساد او به پيش مستعان
دست گويد من چنين دزديده ام   لب بگويد من چنين بوسيده ام
پاى گويد من شدستم تا منى   فرج گويد من بكردستم زنا
چشم گويد كرده ام غمزه حرام   گوش گويد چيده ام سوء الكلام
پس دروغ آمد ز سر تا پاى خويش   كه دروغش كرد هم اعضاى خويش (258)

بعضى از بزرگان و مفسرين صدقه و انفاق در اين آيات را زكات واجب مال حساب كرده اند، چرا كه زكات بر دو نوع است :
1. واجب ،
2. مستحب .
زكات واجب يعنى پرداخت وجوهات واجب مال كه خداوند تعيين كرده است ، و اگر كسى بخل كرده و اين زكات واجب را پرداخت نكند، گرفتار عذاب سخت الهى در فرداى قيامت و دچار نقص و ضرر مالى در امروز دنيا مى شود.
«محمّد بن مسلم » مى گويد: از حضرت امام باقر عليه السّلام از تفسير اين آيه پرسيدم كه مى فرمايد:
«و لا يحسبنّ الّذين يبخلون بما آتاهم اللّه من فضله هو خيراً لهم بل هو شرّ لهم سيطوّقون ما بخلوا به يوم القيامة و لله ميراث السّموات و الاءرض و اللّه بما تعملون خبير#»(259)
و كسانى كه به آنچه خدا از فزون بخشى خود به آنان ارزانى داشته است ، بخل مى ورزند، هرگز نبايد بپندارند كه اين [خصلت نكوهيده ،] به سود آنان است ؛ [نه ،] بلكه اين به زيان آنان است . به زودى آنچه به آن بخل ورزيده اند، در روز رستاخيز طوق گونه بر [گردن ] آنان افكنده مى شود؛ و ميراث آسمانها و زمين ، تنها از آنِ خداست ، و خدا به آنچه انجام مى دهيد آگاه است .
امام باقر عليه السّلام در پاسخ من از تفسير آيه فرمود:
«فقال عليه السّلام : ما مِن عبد منع زكات ماله شيئا إ لا جعل اللّه يوم القيامة ثُعبانا من نار طوقا فى عنقه ينهش من لحمه حتّى يفرغ من الحساب ؛»(260)
كسى كه زكات مال خويش را نپردازد خداوند همان مال را به صورت يك اژدها و افعى وحشتناك از جنس آتش در مى آورد و اين اژدها به گردن او حلقه زده و هر لحظه از گوشت بدن او را مى كند و اين كار آن قدر ادامه دارد تا پرونده ى حساب رسى او در قيامت تمام شود.
داستان ثعلبه
در زمان پيامبر اسلام مردى به نام «ثعلبه ى انصارى » كه وضع مالى خوبى نداشت ، از رسول خدا صلّى اللّه عليه و آلهِ و سلّم درخواست كرد كه دعايى بفرمايد تا وضع زندگى اقتصادى او بهتر شود.
آن حضرت فرمود: به مصلحت شما نيست .
ثعلبه اصرار كرد و گفت قول مى دهم كه در صورت بهبود وضع مالى به وظايف شرعى ام عمل نموده و حقوق واجب الهى را پرداخت نمايم .
ثعلبه كسى بود كه هميشه در صف اول نماز جماعت و جمعه بود. به هر حال با دعاى پيامبر عزيز اسلام تحولى در زندگى ثعلبه ايجاد شد و گوسفندان زيادى به دست آورد، به حدّى كه ديگر در شهر جاى نگهدارى آن را نداشت و آنها را به بيرون شهر منتقل كرد.
رسيدگى به امور گوسفندان و كثرت اموال و ثروت ، سبب شد كه ديگر نتوانست به مسجد و نماز جماعت و جمعه حاضر گردد و به تدريج روحيه ى مادى و دنياطلبى در ايشان تقويت شد تا اينكه فصل جمع آورى زكات سر رسيد و ماءمورين وصول زكات از طرف رسول خدا صلّى اللّه عليه و آلهِ و سلّم براى گرفتن زكات اعزام شدند، تا اينكه به ثعلبه مراجعه كردند و از او خواستند كه زكات گوسفندانش را بپردازد، ثعلبه متوجه شد با داشتن گوسفندان زياد بايد زكات زيادى را بپردازد، متاءسفانه امتناع كرد و گفت اين جزيه است و من دليلى نمى بينم به عنوان يك مسلمان جزيه بدهم . او مخالفت كرد و دست ردّ به سينه ماءمورين رسول خدا زد. در واقع فرمان خدا و رسول خدا را زير پا گرفت . ماءمورين برگشتند و قضيه را توضيح دادند و پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و آلهِ و سلّم سخت متاءثر و ناراحت شد، كه عاقبت بخل و حرص مال دنيا و دنياطلبى ثعلبه را منحرف كرد. آيه نازل شد كه :
«و منهم مَن عاهد اللّه لئن آتانا من فضله لنصّدّقنّ و لنكوننّ من الصّالحين#
فلمّا آتاهم من فضله بخلوا به و تولّوا و هم معرضون# »(261)
و پاره اى از آنان كسانى هستند كه با خدا پيمان بسته اند كه اگر از فزون بخشى خود به ما [ثروتى ] بدهد، بى ترديد صدقه خواهيم داد و از شايستگان خواهيم شد؛
اما هنگامى كه [خدا] از فزون بخشى خود [دارايى بسيارى ] به آنان بخشيد، به آن بخل ورزيدند و پشت كردند و روى برتافتند.
آرى ، آنهايى كه با خدا عهد كردند كه خدا هر چه به ما عطا كند ما حقوق واجب آن را مى پردازيم ، اما وقتى خدا از فضل خود به آنان مال و منال عطا كرد، بخل ورزيدند و زبان به اعتراض گشودند واز پرداخت زكات هم سرباز زدند.
در اينجا مفسرين صدقه را زكات تفسير كرده اند.
به هر حال برخورد ناپسند و ناشايست ثعلبه نسبت به ماءمورين وصول زكات ، در ميان مردم انعكاس نامطلوبى داشت . ايشان با اين كارش اسلام و قانون خدا و حقوق فقرا و وحدت جامعه ى اسلامى را تضعيف كرد و ضربه زد.
اين آيه كه نازل شد و به گوش ثعلبه رسيد و چون پتكى محكم به مغزش ‍ خورد، او را گيج نمود، و تنفر عجيبى از ثعلبه به وجود آمد، شديدا تضعيف شده و در فشار روحى قرار گرفت ، احتمال نمى داد، با توجه به ثروت كلانى كه پيدا كرده است چنين بشود، فكر مى كرد، جايگاه ويژه اى كه در چشم اين و آن دارد لطمه نخواهد خورد، اما كشتى انتظارش به گل نشست و در صدد برآمد تا ظاهر امر را حفظ كند و خود را به پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و آلهِ و سلّم برساند، كه رسول خدا را ملاقات كند. پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و آلهِ و سلّم اجازه ملاقات نداد تا روزى كه پيامبر عزيز اسلام از دنيا رفت ، و بعد از آن بزرگوار خلفاى ثلاثه هم به تبعيت از رسول خدا صلّى اللّه عليه و آلهِ و سلّم ثعلبه را راه ندادند و ثعلبه تا آخر عمر به خاطر مال و حرص و بخل ، به حال كفر و نفاق از دنيا رفت .(262)
بركات صدقه
توصيه پيامبر بزرگوار و اهل بيت آن حضرت به پيروان است كه در دادن صدقه پيش قدم باشند و همّت كنند، و گمان نكنند كه صدقه باعث كم شدن ثروت مى گردد، بلكه به بركت صدقه ثروت فراوان تر و بيشتر مى شود.
پيامبر اسلام فرمود:
«ما نقص مال من صدقة قطّ فاءعطوا و لا تجبنوا؛»(263)
مال و ثروت هرگز با دادن صدقه كم نمى شود، پس صدقه بدهيد و نترسيد.
و نيز رسول خدا فرمود:
«و استنزلوا الرّزق بالصّدقة ؛»(264)
روزيتان را با دادن صدقه زياد كنيد.
در همين رابطه امام باقر عليه السّلام فرمود:
«البرّ و الصّدقة ينفيان الفقر»(265)
دو چيز فقر را از زندگى انسان دور مى كند:
1. نيكى كردن ،
2. صدقه دادن .
حضرت امام صادق عليه السّلام از قول پدر بزرگوارش فرمود:
«فإ نّ الصّدقه باللّيل تطفى ء غضب الرّبّ،
و تمحوا ذنب العظيم ،
و تهوّن الحساب »(266)
صدقه خاصيت ها و منافع متعدد و فراوانى دارد، كه از جمله اين هاست :
1. آتش غضب خدا را خاموش مى كند،
2. گناه بزرگ را محو مى كند،
3. و حسابرسى را در قيامت آسان مى كند.
حضرت امام صادق عليه السّلام در بيانى فرمود:
«و صدقة النّهار تثمر المال و تزيد فى العمر»(267)
صدقه باعث پرسود و پربار شدن مال و زياد شدن عمر انسان مى گردد.
چه بركت و نعمتى از اين بالاتر كه انسان صدقه اى بدهد و در ازاى آن منافع فراوان معنوى و مادى به دست آورد؛ منافع فراوانى همانند:
1. زياد شدن مال ،
2. با بركت شدن روزى ،
3. از بين رفتن عمر،
5. فرو نشستن غضب خدا،
6. محو شدن گناه عظيم ،
7. آسان شدن حساب در قيامت ،
8. پرسود و با دوام شدن ثروت ،
9. جلوگيرى از مرگ ناگهانى ،
10. و همانند شاداب شدن زندگى را به دست بياورد؛ آيا اين ها كم ارزش و فضيلت در زندگى است ؟
رسول بزرگوار اسلام فرمود:
«اءرض القيامة نار ما خلا ظلّ المؤ من فانّ صدقته تظلّه »(268)
زمين قيامت يكپارچه آتش است مگر آنجايى كه سايه ى مؤ من قرار گرفته باشد، چون صدقه ى مؤ من سايه ى مؤ من است .
در يكى از بيانات پيامبر بزرگوار اسلام دارد كه در اهميت صدقه فرمود:
«الصّدقة تمنع ميتة السّوء»(269)
يكى از آثار و بركات صدقه اين است كه از مرگ ناگوار و بد جلوگيرى مى كند.
يكى از سعادت هاى انسان مؤ من اين است كه با مرگ با شرافت و فضيلت از اين عالم برود و بهترين مرگ ، مرگ با شهادت است ، چرا كه در دعاى افتتاح دارد كه :
«و قتلا فى سبيلك مع وليّك فوفّق لنا؛»
خداوندا، مرا موفق بدار كه همراه ولى و حجت خدا در راه تو بميرم ؛ يعنى شهادت در ركاب ولى خدا و در راه خدا را نصيب من بساز.
بعضى از مرگ ها واقعا ناگوار است . يك وقت انسان مريض مى شود و مدّتها در بستر بيمارى قرار مى گيرد و آرام آرام به دلش مى افتد كه رفتنى است . در اين حال است كه استغفار و طلب مغفرت و توبه مى كند، و زندگى اش را بررسى مى نمايد كه به كسى بدهكار نباشد و كم كم وصيت مى كند و به هر حال جان مى دهد. اين گونه مرگ ها تا حدودى خوب است ، اما يك وقت آدم ، پشت ميز مغازه ، پشت فرمان اتومبيل و يا در منزل و يا پشت ميز اداره نشسته و ناگهان مرگ گريبانش را مى گيرد، معلوم نيست چه كسى را وصى قرار داده ؟ معلوم نيست چقدر طلبكار و يا بدهكار است ؟ با يك دنيا نگرانى براى خود و ديگران مى گذارد و مى رود؛ و از بركات مهم صدقه در راه خدا اين است كه مرگ ناگوار و ناهنجار و بد را از انسان دور مى كند و سرانجامى سعادت مندانه و سرافرازى را به هنگام رفتن از اين جهان به جهان ديگر، نصيب انسان مى نمايد.
حضرت امام صادق عليه السّلام فرمود:
«مَن تصدّق فى يوم اءو ليلة ، إ ن كان يوم فيوم و إ ن كان ليل فليل دفع اللّه عنه الهدم و السَّبُع و ميتة السّوء»(270)
هر كس صدقه بدهد و در زندگى احسان و نيكى كند، در روز باشد و يا در شب ، خداوند سه خطر عظيم را از صاحب آن صدقه دور مى كند:
1. خرابى ها و ويرانى هاى ناگهانى ، همانند سيل ، آتش سوزى ، و زلزله و... را از او دور مى سازد.
2. خطر درندگان را،
3.و مرگ ناگوار و ناهنجار را.
اين لقمه به جاى آن لقمه !
روايت از حضرت على بن موسى الرّضا عليه السّلام نقل شده است كه چنين فرمود:
«كان فى بنى إ سرائيل قحط شديد فى سنين متواترة
و كان عند إ مراءة لقمة من خبز، فوضعتها فى فِيها لتاءكُلَها،
فنادى السّائل : يا اءمة اللّه ، الجوع .
فقالت المراءة : اءتصدق فى مثل هذا الزّمان !
فاءخرجتها من فِيها فدفعتها إ لى السائل ،
و كان لها ولد صغير يحتطب فى الصّحراء، فجاء الذّئب فحمله فوقعت الصّيحة فعدوت الاءمّ فى اءثر الذّئب فبعث اللّه تبارك و تعالى جبرئيل عليه السّلام فاءخرج الغلام من فم الذّئب فدفعه إ لى اءمّه ، فقال لها جبرئيل :
يا اءمة اللّه ، اءَرَضيتِ؟ لقمة بلقمة ؛»(271)
در زمان بنى اسرائيل قحطى شديد رخ داد كه چندين سال طول كشيد و مردم وضعيت رقّت بارى پيدا كردند.
يك زن ، قرص نانى داشت كه در داخل كيسه ى خود حفظ كرده بود كه در وقت ضرورت به وسيله ى آن خود را از گرسنگى حفظ كند.
فقيرى در آن لحظه صدا بلند كرد كه اى كنيز خدا، من گرسنه ام .
آن زن گفت : در چنين موقعيتى اگر كسى صدقه بدهد مهم است و چنين كرد. يعنى هنگامى كه خود نيازمندم و در جامعه غذا بسيار كم است ، صدقه دادن دلالت بر ايمان قوى و بالا بودن فرهنگ ايثار و فداكارى در وجود اين زن داشت .
به هر حال او قرص نان را از كيسه بيرون آورد و به سائل داد.اين زن بچه ى كوچكى داشت كه به هنگام جمع آورى هيزم در صحرا، او را به همراه خود مى برد. موقعى كه اين زن سرگرم جمع آورى هيزم بود، گرگى آمد و بچه را به دهان گرفته و راه افتاد! صداى گريه بچه بلند شد، و مادر به دنبال گرگ راه افتاد.
در آن لحظه حساس خداوند جبرئيل امين را فرستاد، و جبرئيل آمد و بچه را از دهان گرگ گرفت و به مادرش داد، و گفت : اى خانم اى كنيز خدا، راضى شدى ؟ يك قرص نان دادى و بچه ات را پس گرفتى ، يك لقمه بده ، يك لقمه بگير، اين لقمه به جاى آن لقمه !
راستى كه خداوند متعال چه ثمرات و بركات مهمى براى صدقه تعيين كرده است ؟ لذا پيامبر بزرگوار اسلام به پيروان خود آن همه سفارش و تاءكيد بر انجام صدقه و احسان مى كند.
آيا صدقه و احسان ابزار خاصى لازم دارد؟
آيا صدقه و احسان ابزار خاصى لازم دارد و آيا صدقه و احسان براى افراد ويژه اى است ؟
جواب اين سؤ ال را پيامبر رحمت و الگوى بشريت و سفير وحى چنين فرمود:
«فاتّقوا النّار و لو بشقّ تمرة ، فإ ن لم يجد اءحدكم فبكلمة طيّبة ؛»(272)
از آتش جهنم بترسيد و با دادن نصفه ى خرمايى به عنوان صدقه ، خود را از آتش نجات دهيد، و اگر همين مقدار هم براى يكى از شما مقدور نشد و نيفتيد، پس با كلام و سخنى زيبا و پاك احسان كنيد و صدقه بدهيد.
مى خواهد بگويد كه اگر وضع مالى تان اجازه نمى دهد هر روز صدقه داده و احسان كنيد، زبان كه دارى ، با نعمت زبان با حرف خوب زدن ، ولو يك كلمه حرف خوب ، احسان كن . چه بسا افرادى پيدا مى شوند كه به هر دليل دلشان گرفته و روحشان ناراحت است ، كه با چند كلمه حرف خوب زدن و سخن زيبا و ارزشمند اميدوار كننده گفتن ، دل آنان را خشنود و رنج روحى شان را دور مى ريزيد، همين مقدار هم خداوند به عنوان صدقه و احسان مى پذيرد، پس حرف خوب را تنها براى فقرا و محرومان گفتن لازم نيست ، چه بسا كسانى هستند كه وضع مالى شان هم خوب است ، ولى رنج روحى و مشكل اجتماعى دارند و شما مى توانى با حرفهاى خوبت از آن فشارهاى روحى آنان كم كنى . اين خود صدقه و احسان است .
پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و آلهِ و سلّم فرمود:
«كلّ معروف صدقة إ لى غنىّ اءو فقير؛»
هر كار خوب و نيكى صدقه و احسان است ، چه براى ثروتمندان باشد يا براى افراد فقير و نيازمند.
كسى خانه يا ماشين و يا لباس نو خريده است ، و شما مى روى و به او تبريك مى گويى . با اين برخورد اخلاقى خوب دلش را شاد مى كنى .
يكى ازدواج مى كند، ديگرى از سفر زيارتى يا سياحتى بر مى گردد. شما هم مى روى و تبريك مى گويى . و با اين كارت دل او را شاد مى كنى .
يكى فرزند خوبى تربيت مى كند، و يكى تجارتخانه اى افتتاح مى كند، و نفر ديگرى بناى خيرى ايجاد مى كند و... شما با روى باز و گشاده مى روى و تبريك مى گويى ، و تبريك و شادباش تو او را خشنود مى نمايد، همين عمل تو معروف و صدقه است .
پيام تربيتى صدقه
پيامبر بزرگوار اسلام پيروان خود را به اداى صدقه ، آن هم با روش هاى بسيار ساده و خوب - كه معمولا براى همگان مقدور و ممكن است - توصيه كرده است .
آن حضرت مى خواهد جامعه اى بسازد كه همه در آن جامعه به خوبى و نيكى فكر كنند، و مه به كار خوب عادت كنند حتى با يك حرف خوب گفتن .
رسول خدا صلّى اللّه عليه و آلهِ و سلّم فرمود:
«من اءعطى درهما فى سبيل اللّه كتب اللّه له سبعماءة حسنة ؛»(273)
كسى كه در راه خدا يك درهم صدقه بدهد، خداوند به او در عوض هفتصد حسنه عطا مى كند.
اين سخن ،ضمن اين كه وعده حق خدا را دارد و به بندگان اعلام مى كند، در حقيقت مردم را به كار خوب تشويق و ترغيب مى كند، به نيكى كردن در حق همديگر تشويق مى كند، و گرنه يك درهم چه قدر ارزش اقتصادى دارد.
رسول خدا صلّى اللّه عليه و آلهِ و سلّم فرمود:
«إ ن الصّدقة تزيد صاحبها كثرة ، فتصدّقوا يرحمكم اللّه »(274)
صدقه سبب فراوانى رزق و روزى و سلامتى بدن و دوستان خوب و فرزندان خوب ، و... مى شود و سودش به صاحبش بر مى گردد، پس صدقه بدهيد تا خداوند هم رحمتش را شامل حالتان كند.
رسول خدا صلّى اللّه عليه و آلهِ و سلّم با اين روش كه يك روش اصلاحى و تربيتى اس ، دارد جامعه ى اسلامى را به كار خوب وامى دارد.
در يك روايتى از رسول خدا صلّى اللّه عليه و آلهِ و سلّم نقل شده است كه فرمود:
هر قدر صدقه بدهيد و كار نيك انجام دهيد خداوند آن را برايتان جمع كرده و روى هم انباشته مى كند و آن را چون كوهى عظيم در قيامت به شما بر مى گرداند؛«... حتّى يوفّيه إ يّاها يوم القيامة ، حتّى يكون اءعظم من الجبل العظيم ؛»(275)
رسول خدا صلّى اللّه عليه و آلهِ و سلّم با اين روش و بيان دارد مى فرمايد: امروز خوبى كنى تا در فرداى قيامت خوبى ببينى و اين يك نظام تربيتى است .
اثر صدقه در رفع بلا
به علاوه ، گاهى نحوساتى براى انسان پيش مى آيد كه با صدقه قابل حل است .
يكى از دوستانم نقل مى كرد كه با چند نفر از دوستان جمع شديم تا در باغى در اطراف قم دور هم باشيم . غذا آماده كرديم و لحظه ى حركت ، خانم گفت : اين بچه را با خودت ببر كه خوشحال مى شود. بچه سه يا چهارساله بود. قبول كردم و بچه را هم با خود برديم . در باغ داخل اتاق دور هم جمع بوديم و سرگرم صحبت كه بچه گفت دستشويى دارم . شلوار و پيراهن بچه را درآورده و گفتم برو. رفت و پس از مدتى متوجه شدم كه هم طولانى شد و هم صداى فرياد بچه مى آيد. همه بيرون رفتيم و ديديم كه عقاب از بالا مى آيد و مى خواهد بچه را بگيرد، پنجه اش را مى انداخت ، ولى چون پشت بچه لخت بود همچنان خراش مى داد و پايين مى آمد و نمى توانست چنگالش را فرو كند و بچه را با خود ببرد.
سرانجام بچه را از دست عقاب نجات داديم و بعد از ظهر به خانه برگشتيم . مادر به دم درب منزل آمد و گفت : على جان من آمد؟
گفتم : بله چه طور؟
مادرش گفت : نمى دانم بعد از مدتى كه شما رفتيد، دلم ناگهان به شور افتاد كه نكند يك وقت اينها سرگرم شوند و بلايى سر بچه ام بيايد. نتوانستم آرام بگيرم فورا صدقه دادم و گفتم : خدايا، تو رحم كن و با دادن صدقه آرام آرام دلم تسكين يافت .
بچه گفت : بله مامان نزديك بود عقاب مرا بخورد.
مادرش پرسيد: جريان چيست ؟
پيراهن بچه را بالا زدم و مادرش پشت بچه را نگاه كرد و ديد كه آثار چنگال عقاب مانده است .
آن صدقه اى كه مادر داد، هم دل مادر آرام گرفت و هم بچه را حفظ كرد.