ره توشه ى دو جهان
(شرح خطبه ى شعبانيّه ى پيامبر(ص))

محمّدتقى ناطقى

- ۱۵ -


سپس حضرت فرمود: چنين شخصى كه در معامله عادل و در خبر صادق و در وعده متعهد باشد، انسان جوانمرد و با انصافى است . او عادل است ، و غيبت چنين شخصى حرام و اين شخص برادر دينى است و بر شما واجب است كه حقوق برادرى دينى خود را حفظ كنيد و نه اينكه در حق او ستم نماييد.
اثرات اجتماعى و عذاب اخروى غيبت
آن گونه كه تجربه نشان داده است و از روايات هم استفاده مى شود كسى كه عادت كرده است به غيبت كردن و پشت سر ديگران حرف زدن ، اعتبارش ‍ را در جامعه از دست مى دهد؛ چنين كسى تا مطلبى را نقل كند و حرفى را بزند و خبرى منعكس نمايد، مى پرسيد: چه كسى گوينده اين مطلب و خبر و سخن است ؟ مى گويند: فلانى .
شما مى گوييد: فلانى كه حرفهايش حساب و كتابى ندارد. اين آقا از بس كه پشت اين و آن حرف زده است ، اعتبار و وجهه ى عمومى خودش را از دست داده است .
اين اثر و خسارت اجتماعى و روحى است كه در دنيا نصيب غيبت كننده مى شود كه انسان با اين عظمت و جايگاه ويژه به جايى برسد كه اعتبار و شرافت عموميش در افكار عمومى لكّه دار شده و از بين برود.
اما قيامت پيامبر بزرگوار اسلام فرمود: در جهم چهار دسته هستند كه بقيه اهل جهنم از عذاب آنها مى نالند و مى گويند: ما خود گرفتار عذابيم ، اما درد و عذاب اينها براى ما عذاب مضاعفى شد. به روايت توجه كنيد:
رسول خدا فرمود:
«اءربعة يؤ ذون اءهل النّار على ما بهم الْاءذى ، يَسقَونَ مِن حميم الجهيم ، ينادون بالويل و الثُّبور.
يقول اهل النّار بعضهم لبعض : ما بال هؤ لاء الاءربعة قد آذونا على ما بنا من الاءذى ؟
فرجل معلّق فى تابوت من جمر،
و رجل يجرُّ إ معائه ،
و رجل يسيل فوه قيحا و دما،
و رجل ياءكل لحمه .
فقيل لصاحب التّابوت ما بال الاءبعد قد آذانا على ما بنا من الاءذى ؟
فيقول : إ نّ الاءبعد قد مات و فى عنقه اءموال النّاس ، لم يجد فى نفسه اءداء و لا وفاء.
ثمّ يقال للّذى يجرُّ إ معائَه : ما بال الاءبعد قد آذانا على ما بنا من الاءذى ؟
فيقول : إ نّ الاءبعد كان لا يبالى اءين اءصاب البول من جسده .
ثمّ يقال للّذى يسيل فوه قيحا و دما: ما بال الاءبعد قد آذانا على ما بنا من الاءذى ؟
فيقول : إ نّ الاءبعد كان يحاكى فينظر إ لى كلّ كلمة خبيثة فيسندها و يحاكى بها.
ثم يقال للّذى كان ياءكل لحمه : ما بال الاءبعد قد آذانا على ما بنا من الاءذى ؟
فيقول : إ نّ الاءبعد كان ياءكل لحوم النّاس بغيبتة تمشى بالنّميمة ؛»
(336)
چهار دسته هستند كه وجودشان در جهنم براى اهل جهنم اذيت و عذابى افزون بر عذاب مقرر است ، و اين چهار دسته از آب داغ گنديده و آلوده به چرك و كثافات مى خورند و سيراب مى گردند.
اين چهار دسته ، از شدت ناراحتى فرياد مى زنند...
تصوّر كنيد كه بر روى تختخواب بيمارستان بسترى هستيد و درد داريد، و در آن حال بيمارى در سمت ديگر شما قرار دارد. ناگهان بيمارى را مى آورند كه آن قدر مى نالد و فرياد مى زند كه شما درد خودتان را فراموش مى كنيد و مى گوييد: اين ديگر چه دردى دارد؟
آن چهار دسته از سختى عذاب آن قدر مى نالند كه اهل جهنم از آه و ناله و فريادشان در عذاب و رنج ديگرى مى افتند.
بعضى از اهل جهنم از يكديگر مى پرسند كه اينها كيستند كه بر شرّشان گرفتار شده ايم ؟
اولين نفر كسى است كه او را در تابوتى از سنگ گذاشته اند و اين تابوت همانند آتش او را مى سوزاند و او فرياد مى زند.
نفر دوم كسى است كه وقتى در جهنم راه مى رود، روده هايش به دست و پايش ريخته است ! و نفر سوّم كسى است كه از گوشه هاى لب او چرك و خون مى ريزد! و نفر چهارم كسى است كه مثل سگ هار گوشت بدن خود را مى كند و مى خورد.
اما در مورد آن كسى كه در تابوتى از سنگ در عذاب است ، سئوال مى شود كه چرا اين گونه عذاب مى شود؟
جواب مى دهند كه : اين شخص مرده است در حالى كه بر گردنش حق النّاس است و در دنيا آن بدهى و حقوق مردم را ادا نكرده است .
آن كسى كه در حال رفتن در جهنم ، روده هايش روى زمين ريخته ، كسى است كه در دنيا از ترشحات نجاست و بول به بدن و لباس خويش بى اعتنا بود و بهداشت و نظافت توجه نداشت .
و آن كسى كه از دهانش چرك و خون بيرون مى ريزد و در ميان اهل جهنم همه اين صحنه ها را مى بينند، كسى است كه وقتى در جمعى مطلبى نقل مى شد و او در ميان آن مطلب بدترين و زشت ترين كلمه را مى گرفت و انتخاب مى كرد و همان را به ديگر نسبت مى داد، و آن گاه براى آن داستان سرايى مى كرد و ديگران هم از گفته ى او سوء استفاده مى كردند.
در حقيقت مى خواهد بفرمايد كه اين انسان مگس صفت است نه زنبور صفت . مگس روى چرك و زخم و دُمَل مى نشيند و آلوده مى كند. انسان مگس صفت سعى مى كند. عيب ها و نقص هاى ديگران را پيدا كند و عمان را عَلَم كرده و شخصيت شخص را نابود كند، برخلاف زنبور عسل كه روى گل و گياه مى نشيند و از شيره ى شيرين آن به نفع جامعه ذخيره مى كند.
آرى ، انسان هاى زنبور صفت نيز از خوبى ها و نيكى ها و خصيصه هاى مهم و ارزشمند انسانها بازگو كرده و به عظمت و ارزش شخص افزوده و برايش ‍ آبرو درست مى كنند.
نفر چهارم كسى است كه در جهنم گوشت بدن خود را مى خورد و فرياد مى زند، اين شخص كسى است كه غيبت ديگران را مى نموده است و نمّامى و سخن چينى هم مى كرده است .
نمّام و سخن چين با عمل خويش بين دو انسان شرافتمند، دشمنى و كينه و تيرگى ايجاد مى كند، كه گانه اين كار و اين آدم سنگين است .
مولاى متقيان حضرت امير المؤ منين على عليه السّلام فرمود:
«شراركم المشّائون بالنّميمة ،
و المُفرّقون بين الاءحبّة ،
و المبتغون للبراء المُعايب ؛(337)»
شرورترين و فاسدترين شما كسى است كه نمّامى و سخن چينى مى كند. بين دوستان تفرقه و اختلاف مى اندازد، و تلاش مى كند تا براى انسانهاى آبرومند و شرافتمدار عيب و نقص پيدا كرده و آنها را خراب و ضايع كند.
نماز درخواست باران
نقل شده است كه در زمان بنى اسرائيل به علت نيامدن باران و قحطى ، مردم سخت در فشار قرار گرفتند و حضرت موسى عليه السّلام با عده اى جهت درخواست باران و نماز استسقاء به سوى بيابان حركت كرد. خداوند به حضرت موسى عليه السّلام وحى فرمود كه :
«إ نّى لا اءستجيب لك و لا لمن معك و فيكم نمّام قد اءصرّ على النّميمة .
فقال موسى عليه السّلام : يا ربّ، مَن هو حتّى نخرجه من بيننا؟
فقال : يا موسى ، اءنهاكم عن النّميمة و اءكون نمّاما؟
فتابوا باجمعهم فسقوا؛(338)»
نه دعاى تو را و نه دعاى همراهان تو را اجابت نخواهم كرد، در حالى كه شخص نمّام و سخن چين در ميان شماست و به اين كارها اصرار دارد.
حضرت موسى عليه السّلام عرض كرد: خداوندا! او را معرفى كن تا از ميانمان بيرون كنيم .
خداوند منّان فرمود: اى موسى ، من خود شما را از نمّامى نهى مى كنم آن وقت خودم نمّامى نمايم ؟
آن گاه دسته جمعى عذرخواهى و اظهار ندامت كردند و پس از آن از باران رحمت پروردگار بهره مند و سيراب شدند.
پيامبر و سفارش يتيمان :
يكى ديگر از سفارشات رسول خدا به امّت اسلامى ، در ادامه ى خطبه ى شعبانيه اين است كه فرمود:
«و تحنّنوا على اءيتام النّاس يحتنّن على اءيتامكم ؛»
به يتيم هاى ديگران مهربانى و نيكى كنيد تا به يتيم هاى شما هم ديگران خوبى و احسان كنند.
انسان هميشه در معرض آزمايش و امتحان الهى است . هر نعمتى و يا هر حركت منفى و نامطلوب از انسان سر بزند عكس العمل دارد.
اگر از نعمت الهى قدردانى و سپاسگزارى نكند و اگر با ديگران با سنگدلى و بى رحمى برخورد كند، قانون نظام خلقت اين است كه چنين شخصى بايد تاوان عملكرد غير انسانى خود را در همين دنيا بپردازد.
در همين رابطه قرآن كريم بيان زيبا و ارزشمندى دارد كه مى فرمايد:
«فاءمّا الا نسان إ ذا ما ابتلاه ربّه فاءكرمه و نعّمه فيقول ربّى اءكرمنى#
و اءمّا إ ذا ما ابتلاه فقدر عليه رزقه فيقول ربّى اءهاننى#
كلّا بل لا تكرمون اليتيم#
و لا تحاضّون على طعام المسكين# (339)»
امّا انسان [چنين است كه ] هر گاه پروردگارش او را بيازمايد و او را گرامى دارد و به وى نعمت بسيار دهد، [مغرور مى شود و] مى گويد: پروردگارم مرا گرامى داشته است .
و مامّا هنگامى كه او را بيازمايد و روزى وى را بر او تنگ سازد، [نوميد مى گردد و] پروردگارم مرا خوار كرده است .
[نه ،] هرگز، بلكه شما يتيم را نمى نوازيد،
و يكديگر را به خوراندن بينوا بر نمى انگيزيد،
و ميراث [ديگران ] را يك جا مى خوريد،
و مال را بسيار دوست مى داريد.
پس ، خدا مى فرمايد، نه ، چنين نيست فقر و سرشكستگى و گرفتارى خود را به خدا نسبت ندهيد، بلكه عامل ذلّت و شكست شما و فرزندان شما اعمال شماست . شما به گناه بخل و طمع خوار شديد، چرا كه هرگز يتيم نوازى نكرديد، و فقيرى را بر سفره ى خود ننشانديد، و به ناحق ارث را به تنهايى خورديد و حق ديگران را ادا نكرديد، و در منجلاب دنيا پرستى و مال دوستى و جمع كردن مال دنيا و ثروت فرو رفتيد.
همه ى عشق هاى واقعى به خدا و پاكى ها و ارزش ها و فضيلت ها را كنار گذاشتيد و فقط به عشق مال دنيا و لذات دويديد، و حاصل اعمال شما امروز گريبان شما را گرفته است ، پس به ديگران نسبت ندهيد. حبّ دنيا و خواهش هاى نفسانى و علاقه ى به مال دنيا در درونتان شعله زده و خداوند آن مال را وسيله ى امتحان شما قرار داده است و شما از عهده ى امتحان برنيامديد، و امروز خوار و گرفتار شديد. خداوند هيچ وقت ذلّت و خوارى بندگانش را نمى خواهد.
«ذلك بما قدّمت اءيديكم و اءنّ اللّه ليس بظلّام للعبيد#(340)»
اين [كيفر دردناك ]، به خاطر آن [بيدادى ] است كه پيشتر به دست خود انجام داديد، و براى آن است كه خدا هرگز نسبت به بندگان ستمكار نيست .
پس ، خوبى و نيكى كنيد، تا نيكى ببينيد، و بدى نكنيد تا با شما بد نكنند. خيانت نكنيد تا به شما خيانت نكنند، به ناموس مردم كج نگاه نكنيد، تا به ناموس شما چشم ندوزند، و كلاه بر سر مردم نگذاريد تا كلاه بر سرتان نگذارند.
يتيم نوازى پاداش عظيمى دارد
بچه هايى كه پدر و مادر خود را از دست داده اند، در حقيقت تكيه گاه و پناهگاه خود را از دست داده اند. اگر بچه اى را در كوچه اى ناراحت كنند، مى گويد: مى روم و شكايت شما را به پدرم مى نمايم ، اما بچه ى يتيم هيچ كس را ندارد و احساس مى كند تنهاست . كودكان و اطفال خردسال از نظر روحى وابستگى شديدى به پدر و مادر دارند، و روزى كه متولد مى شوند هم محبت و صميميت پدر را مى خواهند و هم نوازش عاشقانه ى مادر را، و اگر براى بچه اى اين دو نباشد يك نوع احساس حقارت و كوچكى و بى كسى در وجودش ايجاد مى شود. خدا نكند يك چنين بچه اى ميان فاميل و عده اى واقع شود كه آنان انسانهاى مغرور و متكبّرى باشند، چون بچه هاى آنچنانى را تحويل نمى گيرند، و اين دردى روى دردهاى بچه هاى يتيم خواهد بود.
خاتم رسولان ، پيامبر رحمت سفارش كرد كه اگر خواستيد فرزندانتان را ببوسيد، جلو چشم بچه هاى يتيم نبوسيد، و امام صادق عليه السّلام فرمود:
«لا باءس اءن تُخلِطَ طعامَك بطعام اليتيم ، فإ نّ الصّغير يوشك اءن ياءكل كما ياءكلُ الكبير؛»(341)
از همسفره شدن با بچه هاى يتيم پرهيز نكنيد، چون بچه هاى كوچك انتظار دارند همانند بزرگان و در جمع آنان غذا ميل كنند و با آنان همسفره شوند، يعنى به بچه هاى يتيم شخصيت بدهيد تا آنها احساس كمبود و كوچكى و تنهايى و حقارت نكنند. بچه هاى كوچك آرزو دارند كه در كنار بزرگ ترها غذا بخورند، و شما اين خلاء را پر كنيد و با بچه هاى يتيم هم كاسه و همسفره شويد.
رسول خدا صلّى اللّه عليه و آلهِ و سلّم در جواب اين سؤ ال كه نيكى كننده ى به ايتام چه پاداشى دارد؟ مى فرمايد:
«انّ اليتيم إ ذا بكى إ هتزّ له العرش فيقول الربّ تبارك و تعالى :
من هذا الّذى اءبكى عبدى الّذى سلبته اءبويه فى صغره ؟
فبعزّتى و جلالى لا يسكته . حد إ لّا اءوجبت له الجنّه ؛(342)»
بى ترديد زمانى كه يتيم بگريد عرش به لرزه مى آيد، پس مبادا بچه هاى يتيم را بگريانيد. پروردگار عالم خطاب مى كند كه : چه كسى بچه ى يتيم را به گريه در آورد، كسى كه من پدر و مادرش را در كوچكى از او گرفتم ؟ به عزّت و جلالم قسم هر كسى اين بچه يتيم را ساكت و آرام كند بهشت را بر او واجب مى كنم .
پيامبر عزيز اسلام در يكى از بياناتش چنين فرمود:
«مَن كفّل يتيما و كفّل نفقته كنت اءنا و هو فى الجنّة كهاتين ، و قرن بين إ صبَعَيه المسبّحةِ و الوسطى ؛(343)»
اگر كسى يتيمى را سرپرستى كند و خرج او را بدهد من و او در بهشت اين گونه هستيم . آن گاه پيامبر انگشت سبابه و وسط را بلند كرد و نشان داد. يعنى اين چنين در كنار هم و نزديك هم هستيم .
اثر نجات بخش خانوادگى نيكى به ايتام
داستانى از حضرت عيسى بن مريم ، پيامبر عظيم الشاءن الهى نقل شده كه جالب است . آن داستان را پيامبر بزرگوار اسلام آورده است كه از اين قرار است :
«مرّ عيسى بن مريم عليه السّلام بقبرٍ يعذّب صاحبه .
ثمّ مرّ به مِن عام فإ ذا هو ليس يعذّب .
فقال يا ربّ، مررتُ بهذا القبر عام اوّل فكان صاحبه يعذّب ثمّ مررت به العام فإ ذا هو ليس يعذّب ؟
فاءوحى اللّه عزّوجلّ إ ليه يا روح اللّه ، إ نّه اءدرك له ولد صالح فاءصلح طريقا و آوى يتيما فغفرتُ له بما عَمِل إ بنُه ؛(344)»
حضرت عيسى از كنار قبرى عبور مى كرد كه متوجه شد، صاحب آن قبر عذاب مى شود. مرحله بعدى عبورش از همان جا افتاد و متوجه شد كه صاحب آن قبر عذاب نمى شود.
حضرت عيسى عليه السّلام عرض كرد كه : خدايا، درگذشته از كنار اين قبر عبور كردم و صاحب قبر را در عذاب يافتم ، اما اكنون مى بينم در عذاب نيست ، دليل اين نجات چيست ؟
خداوند بزرگ وحى فرمود كه اى روح اللّه ، صاحب اين قبر فرزندى صالح از خود به جا گذاشت و آن فرزند دو كار ارزشمند و مهمى انجام داد:
1. جاده اى را اصلاح و مرمت كرد تا مردم به راحتى عبور كنند؛
2. يتيمى را سرپرستى كرد، و ما به خاطر آن دو كار پسرش ، او را آمرزيديم .
مولاى مؤ منان حضرت امام على عليه السّلام بيان زيبا و جالبى دارد كه فرمود:
«ما مِن مؤ منٍ و لا مؤ منة يضع يدَه على راءس يتيم ترحّما له إ لّا كتب اللّه له بكلّ شعرةٍ مرّت يده عليها حسنة ؛(345)»
هر زن و مرد مؤ منى وقتى از روى ترحم و لطف و مهربانى دست خود را بر سر يتيمى بكشند، به هر تار مويى كه از زير دست آنان بگذرد خداوند به آن حسنه عطا مى فرمايد.
پيام آن اين است كه شما با اين رفتارتان نسبت به بچه هاى يتيم آن خلاء روحى و روانى و عاطفى را در وجودشان پر كرده و آنان را خوشحال مى كنيد، و به قدرى اين عمل ارزش و فضيلت دارد كه خداوند آن گونه جبران مى كند.
داستان سازنده ى مرد بصرى
نقل شده است كه در شهر بصره ، مردى از دنيا رفت ، كه هيچ كس حاضر نشد جنازه ى او را برداشته و نماز خوانده و دفنش كند.
همسرش مجبور شد به يك عدّه پول زيادى بدهد تا بيايند و جنازه ى او را غسل داده و كفن كنند.
آنان آمدند و جنازه ى او را غسل دادند و كفن كردند و به اتفاق همان زن ، جنازه را حركت دادند كه در يك نقطه اى دفن كنند. در مسير، يك نفر مرد عابد و زاهد و متدين و سرشناس آمد جلوى جنازه را گرفت و گفت : جنازه را بخوابانيد.
تابوت را به زمين گذاشتند، مرد زاهد فرياد زد، اءيّها النّاس ، بياييد براى اين مرد نماز بخوانيم ، همه تان شركت كنيد. تعجب كردند كه در اين شهر كسى حاضر نشد براى تجهيز و نماز آن جنازه حاضر شود، اينك اين مرد عابد و بزرگوار كيست و چرا مى خواهد بر آن جنازه نماز بخواند؟
مرد زاهد ايستاد و نماز جنازه را خواند، نماز كه تمام شد از او پرسيدند كه چطور شد شما حاضر شديد بر اين جنازه نماز بخوانيد؟ او جواب داد كه خواب ديدم در عالم خواب به من امر كردند در فلان مسير و خيابان چند نفر جنازه اى را مى برند و يك زن هم همراه آنهاست ، جنازه را متوقف نما و بر او نماز بخوان ، براى اينكه او را آمرزيديم .
آقاى عابد رو كرد به همسر آن مرده و پرسيد: جريان چيست ؟ چرا اين مرد اين اندازه در افكار عمومى منفور شده بود؟
آن زن جواب داد: همسرم هر شب شراب مى خورد. عابد سؤ ال كرد كه او هيچ كار خوبى نداشت ؟
آن زن جواب داد: چرا سه كار خوب و ارزشمند داشت :
1. هر شب وقتى شراب مى خورد و مستى اش تمام مى شد مى رفت و در گوشه اى زار زار گريه مى كرد و مى گفت ، خدايا، من بدبخت شدم ، در كدام گوشه جهنم مرا جاى خواهى داد و مرتّب گريه مى كرد.
2. وقتى صبح مى شد اوّل صبح بلند مى شد و لباس هايش را عوض كرده و غسل مى نمود و لباس تميز و پاك مى پوشيد و وضو مى گرفت و نمازش را خوب مى خواند.
3. هميشه در خانه اش دو تا سه بچه ى يتيم را سرپرستى مى كرد و آن قدر به اين بچه هاى يتيم مهربان بود كه از بچه هاى خودش هم بيشتر به آنها محبت مى كرد.
4. يتيم نوازى و محبت به يتيم در سرنوشت انسان بسيار مؤ ثر است ، آن چيزى كه مايه ى نجات آن مرد بصرى شد، يتيم نوازى و نماز و اشك و ناله و گريه اش بود كه يعنى توبه كرد.
كيفر سخت آزار يتيم
خداوند در قرآن كريم به آنان كه اموال يتيم را ضايع مى كنند و حق او را خورده و او را مى رنجانند خطاب كرده و چنين مى فرمايد:
«إ نّ الذين ياءكلون اءموال اليتامى ظلما إ نّما ياءكلون فى بطونهم نارا و سيصلون سعيرا#(346)»
به يقين آن كسانى كه دارايى يتيمان را به ستم مى خورند، جز اين نيست كه آتشى در شكم خود فرو مى برند، و به زودى در آتش برافروخته ى دوزخ در آيند.
آرى ، آنهايى كه اموال يتيم ها را به ستم مى خورند، بدانند كه فرداى قيامت آتش به شكم شان ريخته مى شود و به جهنم سوزان خواهند افتاد. تصوّر كنيد گودالى پر از آتش است ، شخصى در ميان آن آتش دست و پا و هيكلش ‍ مى سوزد و فرياد مى زند، ولى قرآن كريم مى فرمايد كسى كه مال يتيم را از روى ستم بخورد، دو گونه سوختن دارد: يكى اينكه تمام جسم او در آتش ‍ مى سوزد و ديگر اينكه از داخل شكم او شعله ى آتش زبانه مى كشد.
از حضرت امام باقر عليه السّلام روايت شده است كه پيامبر بزرگوار اسلام فرمود:
«يبعث ناس مِن قبورهم يوم القيامة تاءجّج اءفواههم نارا،
فقيل يا رسول اللّه مَن هؤ لاء؟
فقراء هذه الآية (347)»
يك عدّه از انسانها، روز قيامت از قبرهايشان برمى خيزند هنوز به صحنه قيامت و حسابرسى نرسيده اند كه از دهانشان شعله ى آتش اوج مى گيرد.
شخصى سؤ ال كرد كه يا رسول اللّه ، اينها چه كسانى هستند كه وقتى از قبر بيرون مى آيند از دهانشان شعله هاى آتش بيرون مى آيد؟ پيامبر عزيز در جواب آن شخص اين آيه را خواند كه :
«إ نّ الّذين ياءكلون اءموال اليتامى ظلما إ نّما ياءكلون فى بطونهم نارا و سيصلون سعيرا#(348)»
به يقين آن كسانى كه دارايى يتيمان را به ستم مى خورند، جز اين نيست كه آتشى در شكم خود فرو مى برند؛ و به زودى در آتش برافروخته ى دوزخ در آيند.
يكى از امامان معصوم فرمود:
«مَن اءكل مِن مال اليتيم درهما واحدا ظلما مِن غير حقّ يخلّدُ اللّه فى النّار؛(349)»
اگر كسى يك درهم از مال يتيم را از روى ظلم و ستم بخورد خداوند او را به آتش جهنم محكوم مى كند.
حضرت امام باقر عليه السّلام بيانى در همين رابطه دارد كه اميدى در دل ها خواهد بود. آن حضرت فرمود:
«اءربع مَن كنّ فيه بنى اللّه له بيتا فى الجنّة :
مَن آوى اليتيم ، و رحم الضّعيف ، و اشفق على والديه ،
و رفق بمملوكه ؛(350)»
اگر در وجود كسى يكى از اين چهار صفت باشد خداوند بهشت را براى او تضمين مى كند:
1. كسى كه يتيمى را پناه دهد؛
2. به انسانهاى ضعيف ترحم كند؛
3. با پدر و مادرش مهربانى كند؛
4. به زير دست خود محبت و دلسوزى نشان دهد.
توبه و اظهار ندامت و پشيمانى
يكى ديگر از سخنان زيبا و دلنشين پيامبر عزيز اسلام در خطبه ى شعبانيه چنين است كه فرمود:
«و توبوا إ لى اللّه مِن ذنوبكم »
از گناهان و لغزشهايتان توبه و اظهار ندامت و پشيمانى كنيد.
يكى از بركات الهى بر بندگان خود توبه است كه سبب بخشش گناهان انسان مى شود و مايه ى تاءخير عذاب الهى مى گردد.
روشن است كه توبه همان تحوّل درونى در وجود بنده ى گنهكار است و همان تحوّل و تغيير در رفتار و كردار سبب عنايت و رحمت پروردگار عالم خواهد شد. پس توبه عوض شدن و تغيير روش و منش و اعمال است ، و بنده ى مؤ من و موفق كسى است كه اگر گناه و لغزشى از او سرزده است ، فورا توبه كند؛ چون گناه حكم آتش را دارد و به تدريج خانه ى دل و دين را ويران مى كند.
اگر منزل مسكونى و تجارت خانه ى شما آتش بگيرد در خاموش كردن آتش ‍ آن بى درنگ مى كوشيم . تازه در حالى است كه آن آتش فقط ضررش به ماديات و دنياى ما است ، اما گناه نه تنها شخصيت معنوى انسان را مى شكند و آخرت را ويران مى كند، بلكه در دنيا هم ما را در افكار عمومى از اعتبار و ارزش مى اندازد، و ما متاءسفانه براى جبران چنين خسارت عظيمى بى توجه و بى اعتنا هستيم .
چه زيبا كلامى است كلام قرآن كريم كه مى فرمايد:
«... فليحذر الّذين يخالفون عن اءمره اءن تُصيبهم فتنة اءو يُصيبهم عذاب اءليم# (351)»
پس آن كسانى كه از فرمان او سر مى پيچند، بايد بترسند كه مبادا فتنه اى دامانشان را بگيرد، يا عذابى دردناك به آنان در رسد.
گاهى يك حادثه و توفان و بلاى خانمان سوز نازل مى شود و ما آن را به حساب تصادف و نشيب و فرازهاى روزگار مى گذاريم ، و ارزيابى و تحليل نمى كنيم كه علّت آن چيست ؟
گاهى حتى يك تب و بيمارى كوچك كه بر بدن انسان عارض مى شود ممكن است در اثر آلودگى به گناه باشد؛ چنانكه نقل شده است كه حضرت امام صادق عليه السّلام پسرى دارد غير از حضرت امام موسى كاظم عليه السّلام ، پرسيد كجاست ؟
گفتند: يابن رسول اللّه ، ايشان تب كرده و در بستر استراحت مى كند.
امام صادق عليه السّلام فرمود: اين تب نيامد، مگر در اثر گناه و لغزش . گناه همچون ديوار خراب مى ماند كه بايد بلافاصله آن را ترميم كرد در غير اين صورت آرام آرام به سر انسان خراب مى شود، اگر خانه ى دلت به واسطه ى گناه شكافى برداشت ، اين شكاف را فورا با توبه اصلاح كن ، در غير اين صورت شما را در كام خود فرو مى برد. توبه را به آينده و فرداها واگذار كردن اشتباه بزرگى است ، كه چه بسا قابل جبران نباشد. چون اگر همان لحظه ماءمور الهى برسد و بگويد وقت شما تمام شد، سهميه ى كوپن شما به اتمام رسيد، بفرماييد برويم چه خواهيد كرد و چه خواهيد گفت : جز حسرت چيزى ديگرى داريد؟
گناه سبب حبس انسان در قيامت مى گردد
اگر كسى به شما بگويد: يكصد ميليون تومان به شما مى دهم ، بيست سال عوض ما در زندان بخوابيد، هرگز قبول نمى كنيد و چه قدر سخت است كه انسان فرداى قيامت به واسطه ى چند لحظه شيرينى كاذب گناه و لذّت زودگذر، ده ها سال حبس شود؛ آيا مى ارزد؟
به كلام ارزشمند پيامبر بزرگوار اسلام عنايت كنيد كه در اين مورد فرمود:
«إ نّ العبد لَيَحبسُ على ذنب مِن ذنوبه ماءة عام ،
و اءنّه لَينظر إ لى اءزواجه فى الجنّة يتنعمّن ؛(352)»
بنده ى خدا براى گناهى از گناهانش صد سال حبس مى گردد و در حالى كه همسرانش در بهشت از نعمت خداوند بهره مند هستند، او آنها را نظاره كرده و حسرت مى برد. همان غلامان و حوريان بهشتى كه بايد در خدمت او باشند، در بهشت به سر مى برند، اما او در حبس است .