اخبار نجف آباد

چهلم خونین در نجف آباد

چهلم خونین در نجف آباد

چهلم خونین در نجف آباد برخی ساکنین شهرهای اطراف نجف‌آباد در حوادث محرم سال۱۳۵۷ مشارکت داشتند و همین زمینه‌ای شد برای تشدید اختلافات قومی و قبیله‌ای. یک هفته مانده به چهلم شهدای محرم، شیخ‌عباس ایزدی برنامه‌ای ریخت تا با یک تیر، دو نشان بزند. قرار شد مردم از باغ‌ملی تا ورزشگاه غلامرضا تختی (موهبت امیرآباد)

باید خرج مدرسه مان را در می آوردیم

باید خرج مدرسه مان را در می آوردیم

باید خرج مدرسه مان را در می آوردیم مثل خیلی از هم‌شهری‌ها باغ و زراعت و مختصر دامداری داشتیم و به رسم آن روزها، بخشی از امور زندگی بر عهدۀ من بود. ساعات زیادی از دوران بچگی را با «حسن‌چی » مشغول چرای گوسفندان در باغ و صحرا می‌شدیم. با حسن که از اقوام محسوب

چهلم خونین در نجف آباد

چهلم خونین در نجف آباد

چهلم خونین در نجف آباد برخی ساکنین شهرهای اطراف نجف‌آباد در حوادث محرم سال۱۳۵۷ مشارکت داشتند و همین زمینه‌ای شد برای تشدید اختلافات قومی و قبیله‌ای. یک هفته مانده به چهلم شهدای محرم، شیخ‌عباس ایزدی برنامه‌ای ریخت تا با یک تیر، دو نشان بزند. قرار شد مردم از باغ‌ملی تا ورزشگاه غلامرضا تختی (موهبت امیرآباد)

سرنوشت کارخانه ریسندگی نجف آباد

سرنوشت کارخانه ریسندگی نجف آباد

سرنوشت کارخانه ریسندگی نجف آباد بیشتر کارگران، اهل و ساکن نجف‌آباد بودند و تعدادی محدودی کارگر، کارشناس یا مدیر از شهرهای اطراف در کارخانه کار می‌کردند. برای ایاب و ذهاب کارگران بومی، وسیله‌ای گذاشته بودند که در زمان خودش خاص و متفاوت محسوب می‌شد. حالتِ اتاقک یا کانتینری متصل به یک کشنده را داشت که

تولد کارخانه ریسندگی و بافندگی نجف آباد

تولد کارخانه ریسندگی و بافندگی نجف آباد

تولد کارخانه ریسندگی و بافندگی نجف آباد اوایل دهۀ۴۰، سرمایه‌داری با نام‌خانوادگی «هوتن» به کمک برخی شرکایش کارخانۀ ریسندگی و بافندگی نجف‌آباد را بنیان گذاشت و برخی چهره‌های سرشناس شهر مانند «منوچهری» و «حاج میرزا ‌محمد معین» را وارد ترکیب هیات مدیرۀ آن کرد. میرزا ‌محمد که معاون کارخانه محسوب می‌شد، از چهره‌های مومن و

اردوکار در نجف آباد

اردوکار در نجف آباد

اردوکار در نجف آباد هزینۀ ساخت، تجهیز و ادارۀ این مراکز به همراه ولخرجی‌های رنگارنگ حاشیه‌اش، همه از جیبِ بیت‌المال می‌رفت. فراوانی نعمت، نصیب کادر اجرایی اردوها نیز می‌شد. به عنوان مثال، در آن زمان حقوق ماهیانۀ من به عنوان نیروی بهداری حدود هزار تومان بود ولی بابت حضور در اردوگاه، دو هزار تومان پاداش

هیات‌های مشورتی در نجف آباد

هیات‌های مشورتی در نجف آباد

هیات‌های مشورتی در نجف آباد گروه مجلات و روزنامه‌های اطلاعات در دهه‌۴۰ و ۵۰ راهکار خاصی برای انعکاس مشکلات و انتقادات مردم در نظر گرفته بود. شیوه‌ای که هم بتوان زبانِ مردم بود و هم از فشار‌ها فرار کرد. از بین چهره‌های بانفوذ و سرشناس هر شهر، تعدادی را به عنوان اعضای «هیات مشورتی» انتخاب

مرگ و میر گسترده نوزادان در نجف آباد

مرگ و میر گسترده نوزادان در نجف آباد

مرگ و میر گسترده نوزادان در نجف آباد پنج‌ساله‌بودم ولی موهایم هنوز رنگِ قیچی ندیده بود. بعد از پنج ‌خواهر به دنیا آمده بودم و اعتقاد داشتند چنین پسر نوبرانه‌ای را باید کربلا یا نجف‌اشرف، سر تراشید و هم‌وزن موهایش به فقرا پول داد. حوالی سال۱۳۳۱ با هزار‌ مشقت و سختی راهی عتبات شدیم تا

نوروز در نجف آباد

نوروز در نجف آباد

نوروز در نجف آباد تبعات جنگ‌های جهانی اول و دوم به همراه ناامنی توسعه یافته در سطح کشور، کار را به جایی رسانده بود که قوت‌غالب مردم، نان جو یا گندم به همراه مقدار کمی لبنیات بود. این حداقل غذا هم که با مشقت زیاد تامین می‌شد، وقتی برقرار بود که سر و کلۀ شرایط

شاه‌دوستان نجف آباد

شاه‌دوستان نجف آباد

شاه‌دوستان نجف آباد از مشهورترین شاه‌دوستان نجف‌آباد باید به خانواده‌ای اشاره کنم که سه پسر شاخص داشت. یکی‌شان مشروب‌فروشی داشت و قبل از انقلاب مغازه‌اش را چندین‌بار جا‌به‌جا کرد. خیلی اهل سیاست نبود و سرگرم زندگی‌اش بود و بعد از انقلاب، مشغول کاسبی دیگری شد. پسر دوم خانواده، معلمی بود که برای سال‌ها مسئولیت «پیش‌آهنگی»

کدخدای نجف آباد و وانِ شیر

کدخدای نجف آباد و وانِ شیر

کدخدای نجف آباد و وانِ شیر بر اساس گفتۀ بزرگترها و منابعی که مطالعه کرده‌ام، نجف‌آباد در حدود سیصد سال پیش دارای کدخدا بوده است. یکی از کدخداها، آدم ریزه و ضعیفی بود و چون مردم همیشه دنبال کدخداهای قوی‌هیکل و قلدر بودند، جانشینی برای خودش انتخاب کرده بود که فقط هیکل درشتی داشت و

سوخت و روشنایی در نجف آبادِ قدیم

سوخت و روشنایی در نجف آبادِ قدیم

سوخت و روشنایی در نجف آبادِ قدیم طبق شنیده‌هایم از قدیمی‌ها، تا قبل از دهۀ۳۰ مردم از چراغ‌های «پیه‌سوز» برای تامین روشنایی معابر استفاده می‌کردند. این چراغ‌ها عبارت بودند از ظرف سفالی یا فلزی که داخلش پیه (چربی حیوان) یا روغن کَرچک می‌ریختند و فتیلۀ پنبه‌ای‌ آن‌را روشن می‌کردند. استفاده از همین منابع روشنایی بسیار