غارت در نجف آباد
در اتفاقات محرم سال پنجاهوهفت در نجفآباد اراذل و اوباش قفل برخی مغازهها را شکسته و غارتشان میکردند. تمام لنگه کفشهای «کفاشیجوانان» که داخل ویترین گذاشته بود را سرقت کرده بودند. از لوازمخانگی «پورعزیزی» در نزدیکی بانکملی مرکزی، آنچه قابل حمل و نقل بود را برده بودند. از انبار مرکزیاش در سهراه یزدانشهر نیز اقلام زیادی را سرقت کردند.
حرکت انقلابیون اصفهان و خمینی شهر به سمت نجف آباد
عصر همان روز جنازۀ کشتهشدهها که عقب تریلی چیده بودند را آوردند جنتالشهداء. هنوز کار دفن و کفن کامل نشده بود که خبر آوردند مردم اصفهان و خمینیشهر در حمایت از انقلابیون به سمت نجفآباد در حرکتند.
اولین بیمارستان نجف آباد
با تجربه و توانایی که از نوجوانی در حوزۀ ساخت و ساز پیدا کرده بودم، همزمان با فعالیت به عنوان کارمند، در امور ساخت و ساز شبکۀ بهداشت نیز به عنوان ناظر و مجری طرح همکاری داشتم. یکی از اولینشان، اتمام ساختمان نیمهکاره بیمارستان «شیر و خورشید» بود.
گواهینامۀ دوچرخه در نجف آباد
از وقتی سر و کلۀ دوچرخه در نجفآباد پیدا شد تا اوایل دهه50، دوچرخهسواری قوانین خاص خود را داشت. هر دوچرخه باید دارای سند مالکیت و پلاک بوده و مشخصات سند، روی تنۀ دوچرخه نیز حک شود.
افتتاحیه قبرستان نجف آباد
چند سال مانده به پیروزی انقلاب، قبرستان جدید نجفآباد آماده شد و همه منتظر یک جنازۀ خاص بودند تا با آن، قبرستان را افتتاح کنند. متنفذین و مسئولان، نظرشان روی یک شخصیت روحانی بود ولی کشته شدن یک دانشجوی نجفآبادی ورق را برگرداند.