اولین آسفالت در نجف آباد 06 اردیبهشت 1401

اولین آسفالت در نجف آباد

سابقۀ اولین آسفالت در نجف‌آباد بر‌می‌گردد به اواسط دهۀ۳۰ و خیابان امام‌خمینی. برای این‌کار خاک خیابان را تا جایی که به لایۀ سفت زمین یا همان «مُر» برسند، برداشته و جایش سنگ‌های لاشه‌ای ریختند.

«شب خوانی» آیینی فراموش شده 16 فروردین 1401

«شب خوانی» آیینی فراموش شده

تا همین چند سال پیش که هنوز برق و ساعت و دیگر ابزارِ مدرنِ سنجشِ زمان ، وجود نداشت، مردمانی بودند که حسابِ روز و ماه و سال و ساعت و دقیقه را داشتند.

رسومِ رمضانی نجف آباد 14 فروردین 1401

رسومِ رمضانی نجف آباد

در آن زمان ساعت شماطه‌دار و وسایل دیگر برای بیدار شدن و سحری خوردن نبود و اشخاص متدین اغلب نیمه‌های شب در روی بام‌ها با صداهای بعضا ناهنجار به خواندن مناجات برای بیدار کردن دیگران می پرداختند:

مراسم نوروز در نجف‌آباد 09 فروردین 1401
تاریخ شفاهی

مراسم نوروز در نجف‌آباد

مراسم دید و بازدید عید تقریباً واجب بود و کوچکترها به منزل بزرگ‌ترها برای تبریک می‌رفتند و با گفتن عید شما مبارک و یا با گفتن صد سال به این سال‌ها عید را تبریک گفته و اشخاص ثروتمند پولی که اغلب بیشتر از ده شاهی نبود به بچه‌ها می‌دادند و اشخاص بی‌بضاعت تخم رنگ کرده عیدی می‌دادند.

«عمو نوروز» نجف آبادی ها 03 فروردین 1401
تاریخ شفاهی

«عمو نوروز» نجف آبادی ها

در نبودِ رسانه‌های امروزی، دهۀ چهل و پنجاه نجف‌آباد شاهد فعالیت مردی بود که هم شاخصه‌های یک رسانه را داشت و هم با کارهای خیری که در طول سال به ویژه ایام نوروز داشت، می‌شد او را نوعِ ایرانی «بابانوئل» (یا همان «عمو نوروز») دانست.

حوادث پنج رمضان در اصفهان 19 اسفند 1400
تاریخ شفاهی

حوادث پنج رمضان در اصفهان

وارد گود مبارزه که شدیم، برای تبادل اقلام انقلابی به اصفهان زیاد تردد می‌کردیم. خانۀ مرحوم آیت‌الله خادمی در خیابانی که الآن با نام «پنج‌رمضان» شناخته می‌شود یکی از پاتوق‌های اصلی‌مان بود.

رسومِ نوروزی نجف آبادِ قدیم 16 اسفند 1400
تاریخ شفاهی

رسومِ نوروزی نجف آبادِ قدیم

یکی از رسوم قدیمی شب‌های نوروز، میوه بردن کارگرها برای استادکارشان بود. با زحمت زیاد یک نارنج خریده و به عنوان تحفه می‌بردند تا به جایش پنج ریال عیدی بگیرند.

استفاده شربِ نجف آبای ها از پساب 24 بهمن 1400
تاریخ شفاهی

استفاده شربِ نجف آبای ها از پساب

 آب‌خوری آنروز عبارت بود از یک ظرف فلزی به نام سقاخانه و چند کاسه فلزی که به وسیله زنجیری به آن بسته بودند و هر روز توسط مرحوم مشهدی عباس که آن روز بنام فراش مدرسه خوانده می‌‌شد، صبح زود قبل از طلوع آفتاب از جوی آب جاری که جلوی مدرسه بود پر می شد.

باند آپاچی نجف آباد 20 بهمن 1400
تاریخ شفاهی

باند آپاچی نجف آباد

گروهی ده، دوازده نفره از اراذل در نجف آباد داشتیم که اسم‌ خودشان را گذاشته بودند «باند آپاچی». با موتور «ایژ» گوشه و کنار شهر می‌چرخیدند و هر فسادی که حدس بزنید، انجام می‌دادند. از عرق‌خوری و چاقو‌کشی گرفته تا سرقت و اعمال منافی عفت.

خونین ترین روز انقلاب در نجف آباد 18 بهمن 1400
تاریخ شفاهی

خونین ترین روز انقلاب در نجف آباد

به فاصلۀ چند روز آشوب و ناامنی، نزدیک به بیست نفر شهید و ده‌ها نفر مجروح شدند. حتی به مجروح‌ها رحم نکردند و تعدادی را روی تخت بیمارستان به شهادت رساندند.

دیدار نجف آبادی ها با تبعیدی‌های انقلاب 16 بهمن 1400

دیدار نجف آبادی ها با تبعیدی‌های انقلاب

رژیم پهلوی از سال1342 شروع کرد به تبعید علمای شناخته‌شده و مبارز و این روند تا آستانۀ پیروزی انقلاب، کم و زیاد ادامه داشت. قبل از انقلاب هر موقع فرصت و ماشینی پیدا می‌کردیم، راه می‌افتادیم گوشه و کنار ایران برای دیدن تبعیدی‌ها.

ساخت مزرعه در نجف آباد با هدایای هندی 03 بهمن 1400
تاریخ شفاهی

ساخت مزرعه در نجف آباد با هدایای هندی

قادر بیگ به امر نادر به همراه عده اي از لشگريان براي گرفتن خراج از محمدشاه گوركاني عازم هندوستان می گردد ولی وقتی همراه با خراج و هدايا از هند وارد ايران میشوند، با شنیدن خبر کشته شدن نادر، راه خود را از مشهد به سمت نجف آباد برگردانده و ضمن تقسيم هدايا، با کمک همرزمانش مزرعه و قلعه ای را در جنوب نجف آباد به نام «جون آباد» احداث کرده و شغل کشاورزی و دامداری را ادامه می دهد.