زبان خوراكيها جلد اول

دكتر غياث الدين جزايرى

- ۱ -


فهرست مطالب
مقدمه ناشر
كشور مواهب
احياى درمان سنتى در ايران
طب سوزنى و درمان سنتى ايران
طب سوزنى در ايران
حجامت و مشت و مال
فصد يا رگ زدن
دانشكده طب سنتى
كمبود عوامل غذايى
تغذيه ناقص
هدف از انتشار كتاب زبان خوراكيها
سخت ترين مصائب
گرسنگى نامرئى
علل گرسنگى هاى مخفى
خوراكيهاى فراموش شده
معرفى خوراكيها
گرسنگى مواد سفيده اى
ما مواد سفيده اى هستيم
قرارداد پاياپاى
بيماريهاى ديگرى كه از كمبود مواد سفيده اىحاصل مى شود
اسم من ((كنگر)) است
آرتيشو
من ((بو مادران )) هستم
اسم من ((ريواس )) است
من ((انبه )) هستم
اسم من ((سيب زمينى )) است
من ((5 انگشت )) يا ((فلفل بيابانى )) هستم
اسم من ((عسل )) است !
اسم من ((چغندر)) است !
من ((شاهتره )) هستم !
اسم من ((انگور)) است !
اسم من ((كلم )) است !
من ((گشنيز)) هستم !
من ((ماش )) هستم !
اسم من ((پنير)) است !
اسم من ((گلابى )) است !
من ريحان هستم !
اسم من انار است !
من ((بولاغ اوتى )) هستم !
اسم من ((هويج )) است !
شقاقل
اسم من ((انجير)) است !
من ((سركه )) هستم !
اسم من ((آفتابگردان )) است !
سيب زمينى ترشى
من سكنجبين هستم !
اسم من ((باميه )) است !
مرا ((اختر زغال )) صدا كنيد!
اسم من ((هلو)) است !
من ، اسفناج هستم !
اسم من ((بلال )) است !
از قند و نشاسته سرشارم .
من ((لوبيا)) هستم !
من ((خيار)) هستم !
من شكرپاره هستم : زردآلو!
من هندوانه هستم !
اسم من ((سيب )) است !
اسم من ((آلبالو)) است !
من ((گرمك )) هستم
اسم من ((گوجه فرنگى )) است !
و اما من ، ميوه هزاردانه ((توت )) هستم !
برادرم شاه توت
اسم من (( طالبى )) است !
اسم من ((به )) است !
بهدانه
من ((گزنه )) هستم !
اسم من ((خرما)) است !
كفرى
طلع
بلخ
اخلال و بسر
خرماى سنگ شكن
خرماى رسيده
هسته ى خرما
اسم من ((گز)) است !
طرز ساختن گز
گز علفى
اسم من ((فندق )) است !
فندق هندى
من ((شير خشت )) هستم !
بيد خشت
ترنجبين
شكر تيغال
خواص مشترك انگبينها
اسم من ((نعناع )) است !
سوسنبر
مشكطرامشير
مرزنگوش
فراسيون
كاكوتى
پونه ها
پونه نهرى (گل پونه )
سعتر
آويشن شيرازى
اسم من ((زردچوبه )) است !
ماميران
من ((آلبالوى تلخ )) هستم !
اسم من ((ترب )) است !
روغن ترب
اسم من ((كرفس )) است !
من ((بنه )) هستم !
من ميوه ى درخت سقز (بنه ) هستم !
سقز
اسم من بادام است !
روغن بادام شيرين
بادام تلخ
برگ و ريشه ى درخت بادام
اسم من ((ازگيل )) است !
زالزالك
من ((سدر)) هستم !
اسم من ((موز)) است !
اسم من ((پرتغال )) است !
نارنگى
تو سرخ
باب بار تو
ساير منافع مركبات
اسم من ((ليمو)) ترش است !
اترج
نارنج
عرق بهار نارنج
اسم من ((كاسنى )) است !
كاسنى فرنگى ، يا آنديو
كاسنى صحرايى
ريشه ى كاسنى
تخم كاسنى
اسم من ((نخود)) است !
نخود سبز
نخود فرنگى
خلر يا جليان
لپه
من ((يونجه )) هستم !
ترك اعتياد با يونجه
اسم من ((تره )) است !
تخم تره
تره بيابانى
والك
تره فرنگى
من ((غازياغى )) هستم !
اسم من ((مرغ )) است !
علف هفت بند
اسم من ((ترخون )) است !
من آب معدنى ((شاهان گرماب )) هستم !
من ((شلغم )) هستم !
اسم من ((فلفل )) است !
فلفل سبز
اسم من ((توت فرنگى )) است !
من تمشك هستم
من ((رازيانه )) هستم !
من ((شويد)) هستم !
اسم من ((گندم )) است !
تركيبات شيميايى
سبوس گندم
جوانه ى گندم
نشاسته
گلوتن
نان
اسم من ((خشخاش )) است !
خشخاش سفيد
خشخاش سياه
خشخاش منشور
خشخاش زبدى
خشخاش شاخى
من نوشدارو يا ترياك سياه هستم
اسم من ((گردو)) است !
اسم من ((بابونه )) است !
بابونه ى معمولى
اقحوان كوچك
من ((حسن لبه )) هستم !
من ((شقايق )) هستم !
شقايق پيچ
شقايق النعمان
اسم من ((گوجه )) است !
اقسام آلو
من ((زيره )) هستم !
اسم من ((سورنجان )) است !
شنبليد
گل حسرت
كلشيك
خواص ديگر سورنجان
من ((سياه دانه )) هستم !
من ((نروك )) هستم !
اسم من ((جو)) است !
مالت
ماءالشعير
چاودار
اسم من ((چاى )) است !
من ((سنجد تلخ )) هستم !
اسم من ((پسته )) است !
اسم من ((مشك زمينى )) است !
اسم من ((بادام زمينى )) است !
من ((عناب )) هستم !
من ((سس )) هستم !
اسم من ((زرشك )) است !
قره قاط
خولنجان
گرسنگى مواد معدنى
موفقيت در هر كارى مستلزم داشتن تندرستى است .
گرسنگى خوراكيها
ما فلزات كانى گياهى هستيم
بيماريهاى بومى
سفيد شدن مو
ريزش مو
براى مشكى شدن مو
املاح و ويتامين ها
من كلسيم هستم !
من ويتامين ((د)) هستم !
من ((فسفر)) هستم !
من ((آهن )) هستم !
من ((فلوئور)) هستم !
گرسنگى شبه فلز من (فلوئور) در تهران
وجود من (فلوئور) در آبهاى تهران
ميزان فلوئور در آب
كمبود فلوئور در غذاها
گرسنگى فلوئورى خوراكيها
تغيير روش غذايى
آسمان صاف و آفتابى ايران
نظر دندانپزشكان
نگاهى به شهرهاى ديگر
من ((ارسنيك )) هستم !
من ((برم )) هستم !
گرسنگى نامرئى ((يد))!
غذاى گواترزا
موميايى
بهترين دستور براى كوچك شدن سيب آدم
من شبه فلز ((يد)) هستم !
من ((كلر)) هستم !
من ((مس )) هستم !
من ((منيزى )) هستم !
من ((منگنز)) هستم !
من ((نيكل )) هستم !
گرسنگى نامرئى سديم
من ((سديم )) هستم !
من ((نمك طعام )) هستم !
هر چه بگندد نمكش مى زنند
گرسنگى نامرئى ((ويتامين ها))!
ويتامين يعنى اكسير تندرستى
من ويتامين ((آ)) هستم !
من ويتامين ((ب 1)) هستم !
به من ويتامين ضد ورم عصب هم مى گويند
من ويتامين ((ب 2)) هستم !
گرسنگى مشترك ويتامين هاى ب 1 و ب 2
جانيان بالفطره
من ويتامين ((ب 4)) هستم !
اسم من ((اسيد پانتونيك )) است !
خاتمه
پسر مى خواهيد يا دختر؟
خوردن خرما مؤ ثر است
چگونه مى توان محيط رحم را قليايى كرد
بهترين روش براى پسر دار شدن
شستشو با قلياييات
اگر دختر مى خواهيد
آب نيك
دورود و سيلاخور
ساكنان اطراف كوير
جلوگيرى از آبستنى
جذام چيست ؟
درمان سنتى جذام
روش سنتى ايرانيان
اسب مار گزيده
تحقيقات نويسنده زبان خوراكيها
گرد گزنه
امراض كبدى
رنگ كردن مو
نسخه ى چند خضاب مفيد
خضابى ديگر
نسخه ى ديگر
رنگ هاى ديگر
استفاده از زهره ى حيوانات
ريشه سنبل الطيب
مقدمه ناشر
انسان در پيشگاه خداوند، عزيز و گرامى بود به اين جهت خوراكيها را روزى او قرار داد كه بتواند با خوردن آنها سلامتى خود را حفظ كند و بر نيروى عقل و فكر خود بيفزايد تا بتواند ماموريتهايى را كه به او داده است از راه دانش انجام دهد. ماشين اسرارآميز بدن انسان براى ادامه ى زندگانى و داشتن فهم و شعور كافى و داشتن طول عمر همراه با تندرستى بعوامل غذايى بيشمارى نيازمند است كه متاءسفانه همه آنها در يك جا و يك خوراك جمع نشده اند و براى بدست آوردن آنها به غذاهاى گوناگون محتاج است كه زادگاه آن ها دشتها، كوه ها و درياها است و بعبارت ديگر عده اى از اين عوامل در خوراكيهاى معمولى و دسته اى در گياهان كوهى و بيابانى و بسيارى از آنها در فرآورده هاى دريايى جمع شده اند و از طرفى همه ساله باران مقدارى از عوامل حياتى روى زمين را شسته و به قعر زمين و بسوى درياها مى برد و خرابى زمين سبب آبادى دريا مى گردد و با اينكه تشعشع آفتاب سبب تبخير شده و مقدارى از اين عوامل به هوا و زمين بر مى گرداند معذلك عوامل حياتى يكسان و يكنواخت در زمين پخش نمى شوند و دشتهايى كه از دريا دورند از اين نعمات چندان تمتع نمى برند و مزارع و باغات در اثر كشت هاى متوالى و پى در پى عناصر كمياب و مفيد خود را از دست داده روز بروز فرسوده مى شوند و با دلايلى كه زبان خوراكيها گوياى آنها است اكنون بيشتر خوراكيهاى ما در اين زمين هاى ما را بنمايد و چاره اى جز توسل به دشتها و كوهها و درياها نداريم و به اين جهت است كه خداوند بزرگ ما را بر عرصه ى آرام بيابانها و امواج خروشان درياها سوار كرد تا بتوانيم روزى خود را كه ميوه هاى حلال و طيب مى باشند بدست آوريم .
در معنى حلال و طيب كه خداوند شرط اساسى روزى انسان قرار داده است لغن نويسان و مفسران سخن بسيار گفته اند و فقها فتاوى مختلف داده اند اما هيچ كلامى دلنشين تر از كتب آسمانى نيست كه در آنها هر آيتى ، آيتى ديگر را ترجمه و تفسير مى كند و كلمه ى حلال آنجا معنى مى شود كه بموجب فرمان خدايى آنچه را انسان از بيابانها و درياها بدست آورد براى او حلال است .
(( احلت لكم صيد البر و البحر ))
((ما حلال كرديم براى شما آنچه را از درياها و خشكى ها بدست مى آوريد))
در زبان خوراكيها طيبات كه روزى شما هستند زبان به سخن گشوده و خود را به شما معرفى مى كنند و اين خوراكيها هستند كه با شما سخن مى گويند و اين بيان آنها است كه ((ما روى حلال و طيب شما هستيم و شما بايد با قدرتى كه خداوند به شما داده است ما را از خشكى ها و درياها بدست آوريد.))
يك نگاه اجمالى به تاريخچه ى ملت ژاپن و ترقيات شگفتى كه در دو قرن اخير نصيب اين مردم زرد پوست شده است صحت اين ادعا را ثابت كرده و به اين نتيجه مى رسيم كه : از روزى كه مردم ژاپن براى بدست آوردن غذاى روزانه ى خود بر عرصه خشكى ها و درياها سوار شدند صحت و سلامتى از دست رفته ى خود را دوباره بدست آورده اند.
مردم ژاپن علاوه بر صيد ماهى و شكار گياهان و ماهى هاى قعر دريا از استخوان و فضولات ماهى ها استفاده كرده و آنها را تبديل به آرد دريا مى نمايند و مقدارى از اين آرد را براى تقويت زمين و احياى زمين هاى فرسوده بكار مى برند و به اين ترتيب آنچه را دريا از زمين مى گيرد به آن بر مى گردانند و با اين تدبير عالمانه گرسنگى زمين و گياهان را از بين برده براى خوراكيهايى تهيه مى كنند كه از نظر كيفى و كمى مفيد بوده و خوردن آن ها موجب تندرستى و تقويت قواى جسمانى و عقلانى آنها مى شود.
كتاب زبان خوراكيها شرح مفصل گرسنگى هاى پنهانى زمين و خوراكيها را مفصلا براى شما شرح خواهد داد.
كشور مواهب
هر كس به ميل و سليقه خود لقبى به ايران مى دهد. يكى آنرا كشور گل و بلبل مى خواند، ديگرى كشور تضادها مى داند، و يكى هم مهد شعر ولى من معتقدم كه ايران كشور مواهب طبيعى است يعنى آنچه خداوند به كشورهاى ديگر اعطا كرده است جميع آنها را به كشور ايران ارزانى داشته و در هر گوشه از اين آب و خاك موهبتى نهفته است و چنانچه ما روزى بتوانيم از تمام اين مواهب به نحو شايسته اى استفاده نماييم مجد و عظمت ايران باستان را دوباره بدست خواهيم آورد، اگر بخواهيم و تصميم بگيريم مى توانيم ريشه امراض را از ايران به آسانى برافكنيم ، مى توانيم مانند اجداد خود عمر طولانى همراه با سعادت و تندرستى داشته باشيم ما مى توانيم با مواهبى كه طبيعت در اختيار ما گذاشته است تمام گرسنگيهاى ناآشكار را كه به آنها مبتلا شده ايم برطرف كنيم و در نتيجه هزاران نابغه و افراد متفكر تربيت نماييم و نژاد ايرانى را مانند گذشته قوى و با استعداد نماييم . ما همه چيز داريم ولى متاءسفانه به نحو شايسته اى از آن ها بهره مند نمى شويم ، زبان خوراكيها راه مبارزه با گرسنگيهاى نامرئى را كه اكنون به آنها مبتلا شده ايد به شما مى آموزد و خوراكيها كه بهترين مواهب طبيعى عستند يكى پس از ديگرى خود را به شما معرفى مى كنند و گرسنگيهاى نامرئى را كه اكنون به آنها مبتلا شده ايد به شما مى آموزد و خوراكيها كه بهترين كه بهترين مواهب طبيعى هستند يكى پس از ديگرى خود را به شما معرفى مى كنند و گرسنگيهاى پنهانى خود را نيز بشما گوشزد مى نمايند و از شما مى خواهند كه براى بهره بردارى صحيح از آنها اول آنها را سير كنيد. اگر شما به توصيه آنها گوش دهيد و آنها را معالجه كنيد بطور غير مستقيم خود را سير كرده و به آسانى تمام بيمارى هاى آشكار و پنهانى خود را درمان خواهيد كرد.
احياى درمان سنتى در ايران
با پيشرفت علم و ابتكارات چشم گيرى كه در مهندسى ساختمان و اصول نقشه كشى و فوت و فن معمارى پيدا شده و ايجاد ساختمانهاى آسمان خارش مجهز به وسايل ايمنى و آسايش و بناهاى مجلل و كاخهاى زيبا و ديدنى معذلك حفظ آثار باستانى و ابنيه ى تاريخى و پيروى از اصول و اسلوب معمارى قديم يك كار ضرورى و افتخارآميز است . جمع آورى اشياى كهنه و عتيقه و حفظ آنها در موزه هاى بزرگ و كوچك با توسعه ى روز افزون لوكس سازى مغايرت نداشته و روز بروز توسعه مى يابد. نگاهدارى اشياى سفالى و گلى و ظروف بدل چينى با وجود پيشرفت صنايع چينى سازى و بلور سازى همچنان پابرجا است .
موسيقى اصيل ملى و جمع آورى ترانه هاى محلى همزمان با پيشرفت علم موسيقى و آهنگ هاى شاد و سنفونيهاى بزرگ مغايرت ندارد، رقص هاى محلى و قديمى با رقص هاى جديد هر دو به صحنه مى آنيد و حتى عده اى طرفدار جمع آورى و اجراى تئاترهاى روحوضى هستند و دسته اى هم به احياى شبيه خوانى و تعزيه خوانى علاقه به خرج مى دهند، حفظ هنرهاى دستى در برابر صنايع ماشينى پسنديده و قابل تحسين است . جمع آورى افسانه هاى كهن از يك طرف و تدوين رمانهاى عشقى و جنايى جديد از سوى ديگر و جمع آورى ضرب المثل هاى قديمى در مقابل جوك هاى امروزى و حفظ آداب و رسوم قديمى در مقابل مدهاى جديد همچنان به چشم مى خورد.
پيدايش نظرات و عفقايد جديد فلسفى مانعى براى سير در حكمت و فلسفه ى قديم نيست . توجه دانشمندان به علوم مادى باعث انحراف آنها از عقايد ماوراءالطبيعه و متافيزيك نشده است و با همى ى اين احوال جاى بسى تعجب است كه در ايران امروز عليرغم توجه اكثريت به درمان سنتى توجهى نمى شود، سنت شكنى در عهد پرورش ابن سينا و محمد بن زكرياى رازى سبب شد كه اين علم بزرگ تقريبا از بين رفته و تقريبا در بوته ى فراموشى گذارده شود.
در چين طب سوزنى كه سالها متروك شده بود دوباره زنده شد و شهرت جهانى پيدا كرد بطورى كه اكنون از گوشه و كنار جهان براى فراگرفتن و آموختن اين روش قديمى كه روزبه روز تكميل تر مى شود روى آورده اند، در شبه قاره هند طب سنتى در برابر طب جديد همگام پيش مى رود و عرض ‍ اندام مى كند و دنياى داروسازى از تجربيات رهروان طب سنتى حداكثر استفاده را كرده و داروهاى جديدى به جهان پزشكى و داروسازى عرضه مى دارند و با وجود دانشكده هاى بزرگ پزشكى كه در آنجا اصول نوين پزشكى تدريس مى شود دانشكده هايى جهت احياى طب سنتى تشكيل شده دانشمندان و محققين عاليقدرى را پرورش مى دهند.
در كشور فدرال سويس كه داراى 22 شهرستان مستقل (كانتون ) است در 21 كانتون شرط طبابت داشتن دانشنامه ى دكتراى فدرال پزشكى است ولى در يك كانتون طبابت آزاد بوده و در آنجا عده اى غير پزشك مشغول طبابت با مواد گياهى و طب سنتى مى باشند و كارخانجات بزرگ داروسازى سويس كه شهرت جهانى دارند حداكثر استفاده را از اين تجربيات مى نمايند. در كشورهاى فرانسه و آلمان معالجه با گياه آزاد بوده و بسيار معمول است ، در آلمان آسايشگاهى وجود دارد كه در آنجا بيماران صعب العلاج را كه پزشك آنها را جواب كرده است بسترى مى كنند و با مواد خوراكى معالجه مى نمايند و بطورى كه مدارك و اسناد موجود در آن آسايشگاه نشان مى دهد نتايج خوبى بدست آورده و عده اى را كه از درمان ماءيوس بوده اند تندرست كرده و به خانه هاى خود فرستاده است . هيچكس ‍ منكر ترقيات و كشفيات بزرگ داروسازى جديد نيست سرم هاى ضد بيمارى و ساختن واكسن هاى گوناگون از كشت و كشتار بسيارى از امراض ‍ عفونى از قبيل ديفترى ، كزاز، سياه سرفه ، سل ، فلج كودكان ، سرخك و ده ها بيمارى ديگر جلوگيرى كرده است . كشف پنى سيلين و ساير داروهاى آنتى بيوتيك جلوى مرگ و مير امراض عفونى را گرفته و روز بروز بر وسعت اين مطالعات افزوده شده و داروهاى ميكرب كش با طيف وسيعترى ساخته شده و به بازار مى آيند اما با همه ى اين پيشرفت هاى بزرگ توسل به طب سنتى در بسيارى از موارد ضرورى به نظر مى رسد.
ما سنت شكنى را در همه جا بت شكنى نمى دانيم و معتقد نيستيم كه تمام بيماران را بايد با اصول درمان سنتى معالجه كرد بلكه عقيده داريم كه براى پيشرفت علوم جديد پزشكى احياى درمان سنتى نهايت لزوم را دارد.
ما نمى گوييم در عصر فضا با بودن هواپيماهاى جت و مافوق صوت و كشتى هاى بزرگ اقيانوس پيما، خط آهن و ماشين هاى سريع السير لوكس باز هم شما بياييد با كجاوه و وسايل قديمى مسافرت كنيد بلكه مى گوييم هنوز در راه درمان بيماران كوره راههاى پر پيچ و خمى وجود دارد كه مسافرت در آنها بايستى پياده يا با قاطر و امثال اينها انجام پذيرد، هنوز براى پيمودن سطح كوير شتر سوارى بهترين وسيله است وانگهى هنوز بسيارى از جاده هاى ما مطمئن و كامل نيست و بايستى تعمير و تعريض شود. براى اصلاح اين جاده ها و تبديل كوره ها راهها به جاده هاى شوسه و شاهراههاى بزرگ تنها نقشه هوايى كافى نيست بايستى مهندسين با كمك بلدهاى محلى پياده روى و كوه پيمايى نمايند تا نقشه هايى بدون عيب و نقص تهيه كرده و آنرا با كمك وسايل جديد و قديم پياده نمايند و براى انجام اين كار مسافرت در اين كوره راهها بدون شك بايستى با وسايل اوليه انجام گيرد. در علم پزشكى از اين كوره بسيار است ، داروهاى جديد آن گونه كه انتظار مى رود كامل و بدون نقص نيست . هنوز بسيارى از بيماريها شناخته نشده و منشاء آنها معلوم نيست . تعداد زيادى از امراض صعب العلاج و درد بى درمان مى باشند، بسيارى از بيماريها و ميكربهاى آنها در برابر داروهاى جديد سرسختى نشان داده مزمن مى شوند. از طرف ديگر در ايران ما بيش ‍ از صد هزار گياه دارويى مى رويد و بطورى كه گهگاه ديده مى شود بسيارى از اين بيماريهاى مزمن و صعب العلاج با اين گياهان درمان شده و اثرات معجزه آساى آنها ظاهر مى شود.
چه بسيارند بيمارانى كه از خوردن داروهاى جديد نتيجه نگرفته مى خواهند دست به دامان داروهاى طبيعى و قديمى بزنند. ما در خلال سطور زمان خوراكيها شما را با داستانهايى كه از معجزه ى گياهان و درمان سنتى ديده ايم آشنا خواهيم كرد، در تاريخ پزشكى از اين گونه وقايع حيرت آور زياد است كه خوشبختانه بعضى از آنها شناخته شده و بسيارى از آنها در پرده ى ابهام باقى است و ما در زبان خوراكيها مى كوشيم ضمن معرفى خوراكيها اسرار زيادى از آنها را فاش سازيم و درمان سنتى ايران را زنده نماييم شايد محققان بتوانند در راه كشف داروهاى جديدى براى امراض ‍ مورد استفاده قرار دهند چه در طب سنتى ايران بسيارى از بيماريهاى صعب العلاج كه در طب جديد راه درمان آنها پيدا نشده است قابل معالجه بوده و نسخه هاى متعددى براى درمان آنها نوشته اند.
طب نوين با تمام ترقيات شگرف خود و با داشتن وسايل و تجهيزات كافى هنوز از معالجه بسيارى از امراض عاجز است ولى آنجا كه طب جديد باز مى ايستد درمان سنتى با گامى استوار و قيافه اى متين و شاد ظاهر مى شود و دستورهايى مؤ ثر و مفيد مى دهد.
زبان خوراكيها خيلى ساده و خودمانى با شما صحبت مى كند و براى درك مطالب آن احتياجى به حكمت و فلسفه ى طب قديم نيست . هر كس ‍ مختصرى سواد خواندن و نوشتن داشته باشد مى تواند از دستورهاى آن بهره بردارى كند. در اين كتاب علاوه بر تشريح خواص خوراكيها يك دوره فوايد و دستورهاى درمان سنتى هم بطور ساده نوشته شده است تا جويندگان راه حقيقت بتوانند از آن استفاده نموده و در مواقع لازم قبل از رسيدن طبيب از آن استفاده كنند.
در اين كتاب بطور صريح نشان داده مى شود كه يا وجود پيشرفت هاى محيرالعقول علوم پزشكى و داروسازى جديد باز در بسيارى از مواقع و ناخوشيها دستورهاى درمان سنتى ايران هنوز برترى و رجحان خود را از دست نداده است و بخوبى ثابت مى كند كه ملت ايران در نشر فرهنگ و بخصوص دانش پزشكى در جهان پيشقدم بوده و سهم بزرگى داشته و دارد.
كشف هوم در زمان زرتشت و ساختن نوشدارو در عهد هخامنشيان و تاسيس دانشگاه جندى شاپور قبل از ظهور اسلام بهترين گواه اين ادعاى ما مى باشد بعد از اسلام نيز دانشمندان و پزشكان بزرگ ايران باز هم در نشر معارف و علوم مقام اول را دارا بودند و اكنون نوبت نسل حاضر است كه مجد و عظمت گذشته را بازيابد و از راه تحقيق و تفحص در درمان سنتى ايران روش هاى نوينى كه با علوم جديد سازگار باشد پيدا كند همانگونه كه دانشمندان چين طب سوزنى را احيا نمودند و روش هاى جديد و ارزنده اى
به دنياى پزشكى عرضه كردند و با انجام روش هاى محير العقول جهانى را به حيرت واداشتند.
طب سوزنى و درمان سنتى ايران
طب سوزنى كه تازه از دروازه ها و ديوار چين خارج و به دنياى غرب وارد شده است انقلاب بزرگى در طب جديد بوجود آورده و خواهد آورد. امروزه در تمام مراكز علمى و دانشگاههاى مهم جهان مى كوشند تا راز طب سوزنى را كشف نمايند. اكثر استادان پزشكى مى گويند ما هنوز حقيقت طب سوزنى را كشف نكرده ايم در حاليكه در طب سوزنى برخلاف آنچه شايع شده بود هيچ چيز عجيب و غريب و معجزه و كرامت وجود ندارد بلكه يك روش ساده ى درمانى است كه نتيجه قرنها تجربه و شناساى بدن انسان است . فرنگى ها معنى طب سوزنى را نمى فهمند چون چينى نيستند و از طب سوزنى ايران چيزى درك نمى كنند چون ايرانى نمى باشند و از تمدن ايران چيزى نمى دانند.
فروبردن چند سوزن در نقاط مختلف بدن سلسله ى اعصاب را تحريك مى كند و فشار خون را در شبكه اعصاب متعادل مى سازد و در نتيجه صدها اثر شگرف از آن ظاهر مى شود همانگونه كه حجامت در درمان سنتى ايران عرض اندام مى نمود و من خود از ايام كودكى بخاطر دارم كه شخصى مبتلا به كمر درد شديد بود يكى به او دستور داد كه حجامت كند او در اين كار با طبيب خانوادگى خود كه يكى از پزشكان تحصيل كرده ى اروپا بود مشورت كرد و ايشان پس از گرفتن اندازه فشار خون به او گفتند كه شما خون كم داريد و حجامت براى شما كه فشار خونتان از حد طبيعى كمتر است جايز نيست بيمار مدتى از درد كمر رنج برد و داروهاى جديد كه هنرى جز تسكين موقت نداشتند نتوانستند او را معالجه كنند تا بالاخره تاب مقاومت نياورد و به حجامت كه بنا به قول پزشك معالجش حكم انتحار داشت دست زد و با كمال تعجب درد كمر او ساكت شد و مدتها را به راحتى زندگانى كرد و تا آخر عمر مبتلا به درد كمر نشد. اين عمل براى پزشك معالج به قدرى حيرت آور و عجيب بود كه در محفلى گفت بايد تصديق كنيم كه علم طب هنوز دوران كودكى خود را طى مى كند و ما هنوز جز مختصرى از آنرا نمى دانيم
بارى طب سوزنى يك روش درمان قديمى است كه از پيشرفته ترين اصول پيشرفته در دنياى غرب جلوتر است همانگونه كه طب سنتى ايران در بسيارى از موارد گوياتر و مؤ ثرتر مى باشد. ناگفته نماند كه طب جديد طب سوزنى را رونق داد و تكميل نمود؛ چه قبل از كشف ميكرب سوزنهاى آلوده و ناپاك در بدن بيماران توليد عفونت كرده و بسيارى از بيماران را رهسپار گورستان مى نمود - طب سوزنى خورشيد تابانى بود كه جلوى آنرا ابر سياهى از جهل و خرافات پوشانده و فقط گاهگاهى چهره واقعى آن از پس ‍ ابرهاى تيره ظاهر مى شد ولى پس از جنگ جهانى دوم به پزشكان سنتى چين دستور داده شد كه چنانچه مايل باشند بيماران را با اين اصول قديم معالجه كنند بايستى يك دوره از طب جديد را ببينند و نيز به پزشكان تحصيل كرده اى اروپا نيز تذكر داده شد كه موقعى مى توانند از طب جديد را ببينند و نيز به پزشكان تحصيل كرده ى اروپا نيز تذكر داده شد كه موقعى مى توانند از طب جديد بهره بردارى كنند كه يك دوره از طب سنتى را خوانده و امتحان بدهند همين دستورات انقلاب بزرگى در طب سوزنى ايجاد كرد و سوزنهاى استريل و زنگ نزن جاى سوزنهاى كهنه و آلوده را گرفت و در نتيجه اثرات معجزه آساى طب سوزنى ظاهر گشت بطورى كه اكنون بيماران تحت مشكلترين عمليات جراحى قرار مى گيرند بدون آنكه با اصول جديد و روش هاى معمول امروز بى حس شوند. مثلا روى مغز عمل مى كنند در صورتى كه هوش و حواس بيمار بيدار است ، استخوان جمجمه ى او را برمى دارند و يا مغزش را باز مى كنند در حاليكه با پزشك و پرستاران صحبت مى كند. آنها با فروبردن سوزنهايى در بدن بيمار او را بى حس مى كنند و بر روى بدن آنها سخت ترين عمليات جراحى را انجام مى دهند و بيمار بلافاصله بعد از عمل جراحى از روى تخت خواب بلند مى شود، طب سوزنى بر اين عقيده ى چينى ها استوار شده است كه معتقدند نيروهاى مافوق طبيعت بر روى بدن انسان تاثير و نفوذ دارند اما عملا حقيقت چيز ديگرى است و روش آنها كاملا جسمى و مادى است ، بيماريهايى چون رماتيسم ، ميگرن و دردكمر و امثال اينها كه در رديف امراض جسمى است با اين روش به آسانى درمان مى شوند. همين امراض ‍ با درمان سنتى ايران نيز به آسانى معالجه شدند در حاليكه امروز تعداد مبتلايان به اين امراض زياد است و كمتر خانواده اى است كه يكى از افراد آن كم و بيش بدانها مبتلا نباشد.
طب سوزنى در ايران
پزشكان سنتى ايران با اين كه اطلاعى از وجود ميكرب هاى عفونى نداشتند معذلك به اثرات سوء آن واقف بوده و از فروبردن سوزن جز مواقع ضرورى و فوتى در بدن خوددارى مى كردند و بطورى كه شايع است روزى يك زن آبستن را كه ناگهان به حالت اغما افتاده بود نزد يكى از پزشكان سنتى مى برند و آن طبيب بدون تامل سوزنى در زير ناحيه قلب او فرو مى برد و بيمار بلافاصله به هوش آمده و با پاى خود به سوى منزل مى رود. در مورد اين بيمار اين شايعه وجود داشت كه دست جنين روى قلب مادر افتاده بود و با فرو بردن سوزن در بدن جنين دست خود را برداشته است . با اطلاعى كه ما از وضع رحم و محل استقرار جنين داريم اين عقيده كاملا نادرست و ناصحيح مى باشد و بدون شك عملى شبيه به طب سوزنى بوده است .
حجامت و مشت و مال
در ايران باستان حجامت و مشت و مال به جاى طب سوزنى به كار مى رفت و چنانچه گفتيم اطبا از فرو بردن سوزنهاى آلوده در بدن خوددارى مى كردند.
اصول طب سوزنى و حجامت از آنجا گرفته شد كه در عصر قبل از تاريخ متفكران متوجه شدند كه وقتى سربازى در ميدان جنگ مورد اصابت سنگ يا چاقو و شمشير قرار مى گيرد و زخمى برمى دارد به علت همين زخم بسيارى از بيماريهاى او بهبود مى يابد. اين كشف بزرگ به آنها آموخت كه با فروبردن سوزن و تيغ زدن مى توان برخى از امراض را شفا بخشيد و به همين علت دو هزار و ششصد سال قبل از ميلاد مسيح سوزن هاى فلزى و شاخ ‌هاى حجامت در چين و ايران وارد اصول تداوى گرديدند.
پزشكان جديد فلسفه حجامت را گرفتن خون و جلوگيرى از فشار زياد آن مى دانند در صورتى كه حقيقت چيز ديگرى بود و كاملا با طب سوزنى كه در پشت ديوار عظيم چين معمول بود ارتباط و شباهت داشت .
چينى ها در بدن انسان ششصد نقطه ى اسرارآميز پيدا كرده بودند و اطباى سنتى ايران نيز نقاط متعددى از بدن را براى حجامت پيدا كرده و هر ناحيه را براى معالجه يك مرض مخصوص حجامت مى كردند. اين روش كه در ايران قبل از اسلام معمول بود پس از ظهور اسلام همچنان برقرار ماند و قسمتى از دستورات آن وارد كتب مذهبى گرديد و ما امروز مى توانيم قسمتى از آنرا در كتاب طب الرضا كه منسوب به امام هشتم است مطالعه نماييم .
طبق مندرجات طب الرضا حجامت نقره را براى سنگينى سر سودمند مى دانستند.
نقره حفره ى كوچكى است كه در بالاى ستون فقرات در پشت گردن قرار دارد و فاصله آن با ستون فقرات تقريبا چهار انگشت است .
علاوه بر حجامت مشت و مال گردن و ماساژ اطراف اين حفره جهت درمان سردرد هم مفيد بود، و حجامت احذعين ناراحتيهاى چشم و صورت را درمان مى كند و به جريان خون در عضلات سر آرامش مى بخشد.
احذعين دورگى هستند كه در پشت گردن به چپ و راست كشيده شده اند براى درمان جوشهاى دهان و لثه حجامت را در زير چانه انجام مى دادند، حجامت در محل معروف به حجامتگاه كه بين دو كتف در پشت قرار دارد براى نجات انسان از خفقان و تنگى نفس و التهاب بود مخصوصا التهابى كه نتيجه ى امتلاء معده و زيادى حرارت بدن باشد.
حجامت بر روى ساق هاى پاها براى عوارض امعاء و دردهاى كليه و اختلال مثانه و رحم و خونريزى رحمى زياد توصيه و تجويز مى شد اين نوع حجامت براى درمان كورك ها و دملهاى جلدى هم نافع بود، در طب الرضا آدابى براى حجامت مى بينيد كه مربوط به تميز كردن و ضد عفونى كردن با عطريات و مواد ضدعفونى كننده است .
فصد يا رگ زدن
گفتيم كه عده اى تصور مى كنند كه مقصود از حجامت گرفتن خون و به منظور كم كردن فشار آن بوده است در صورتى كه چنين نيست . حجامت نوعى درمان بود كه شباهت زيادى به طب سوزنى امروز داشت با اين فرق كه با رعايت اصول بهداشت انجام مى شد. براى جلوگيرى از فشار و غلظت خون در گذشته عمل فصد يا رگ زدن توصيه مى شد و آن نيز به انواع و اقسام در روى وريدهاى مختلف بدن صورت مى گرفت .
زالو انداختن نيز نوعى خونگيرى بود كه بوسيله انداختن زالو بر محلهايى كه خون فاسد جمع شده بود مى انداختند و دستورات مخصوصى داشت كه شرح آن مفصل است . بارى ، فصد، حجامت و زالو انداختن در نقاط مختلف بدن نوعى معالجه بود كه شباهت زيادى به طب سوزنى دارد و همانطور كه چينى ها سوزن را در نقاطى از بدن فرو مى برند كه ظاهرا هيچ ارتباطى با منشا مرض ندارد حجامت نيز در نقاطى از بدن انجام مى شد كه با محل تكوين بيمارى فاصله زيادى داشت .
چينى ها براى معالجه سر درد سوزن را در انگشت شست دست فرو مى برند براى معالجه كليه ها سوزن ها را در شانه داخل مى نمايند براى معالجه زكام سوزن را در ناحيه كبد فرو مى نمايند و همانطور كه گفتيم تاكنون ششصد نقطه در بدن كشف كرده اند كه براى معالجه بيماريهاى گوناگون مورد استفاده قرار مى گيرند. اين ششصد نقطه به دوازده سيستم خاص ‍ دسته بندى شده و بوسيله يك نصف النهار فرضى بهم متصل مى شوند، هر نصف النهار يا مجموعه نقاط به يكى از اعضاى اصلى بدن مربوط مى شود مثل قلب ، كبد، ريه ها، كليه ها و غيره ، نصف النهار قلب از روى قلب شروع مى شود و بعد از گذشتن از بازوها به انگشت هاى كوچك در دست خاتمه پيدا مى كند، دردهاى سخت و ذات الريه را مربوط به اين نصف النهار مى دانند.
علاوه بر حجامت و مشت و مال كه شباهت زيادى به طب سوزنى دارند پزشكان سنتى ايران و طب عوام بسيارى از امراض را با نيش زنبور كه نوعى سوزن زدن است معالجه مى كردند و من در اينجا بى مناسبت نمى دانم كه يكى ديگر از خاطرات ايام جوانى خود را براى شما شرح دهم البته اين موضوع يك داستان واقعى است و به طب سنتى ايران ارتباطى ندارد.
تقريبا پنجاه سال قبل در جنوب تهران مكتب خانه هاى متعددى وجود داشت كه معلم يكى از آنها مبتلا به پا درد شديد شبيه روماتيسم مزمن بود، يك روز يك شاگرد شرور كه از اين معلم دلخوش نبود پاكتى را جلوى لانه زنبور گرفت و تعداد زيادى زنبور را در آن جمع كرده به مكتب مى آورد و چون مى بيند معلم مشغول نماز است . موقع را مغتنم شمرده دهانه پاكت را در پاچه ى شلوار او باز مى كند و به اين ترتيب ده ها زنبور وارد شلوار او شده نيش فراوانى به او مى زنند، آقاى معلم در اثر اين عمل شيطانى يك شاگرد شرور و نفهم مسموم مى شود و چند روزى بسترى شده به معالجه مسموميت مى پردازد. و پس از يك هفته از بستر بيمارى بلند شده مشاهده مى كند كه ديگر از آن پا درد قديمى و صعب العلاج اثرى نيست . طبق مطالعاتى كه شده است زهر زنبور تاءثيرى در معالجه روماتيسم ندارد و تنها نيش زنبور بيمارى ايشان را درمان كرده است .
دانشكده طب سنتى
در حال حاضر افراط در مسئله ى تخصص و جدا شدن طبابت از داروسازى باعث توقف علم و گمراهى متخصصصان شده و در نتيجه بسيارى از امراض درمان ناپذير مانده است و تنها ايجاد يك دانشكده ى طب سنتى مى تواند انبوه تئوريها و مطالب كوچك و بزرگ را از لابلاى كتب قديم جمع كرده و با استفاده از علوم جديد آنها را به هم ربط داده و از تجربيات گذشتگان به نحو شايسته اى كه متناسب با عصر فضا باشد استفاده كند. در اين دانشكده مى توان كسانى را تربيت كرد كه هم گياهان دارويى را شناخته و هم بتوانند در معالجه بطور مستقيم بكار برده و پس از گرفتن نتيجه با كمك علوم و فنون داروسازى داروهاى جديد به عالم طب تقديم دارند موضوع تلفيق و تركيب علوم پزشكى با داروسازى و غذاشناسى هم اكنون مورد توجه كشورهاى مترقى قرار گرفته ولى در ايران كه پيشرو اين فنون بوده است به آن توجهى نمى شود، هم اكنون در فرانسه چهارصد پزشك در طب سوزنى تخصص گرفته و مشغول مطالعه براى استفاده از اين تجربيات مى باشند و به عبارت ديگر دانشمندان غرب كه هميشه روش هاى شرقى را تحقير مى كردند تازه از خواب غفلت بيدار شده و فهميده اند كه تمام رازها و كليدهاى دانش تنها در دست آنها نيست بلكه دانشمندان شرقى همانگونه كه در گذشته پيشرو علم و دانش بوده اند باز هم مى توانند راهنماى خوبى براى تحقيق باشند. كتاب زبان خوراكيها در نتيجه چهل سال مطالعه در كتب جديد و قديم در رشته هاى غذاشناسى و داروسازى و استفاده از تجربيات چهارهزار ساله ى دانشمندان ايرانى راهنماى كوچكى براى احياى درمان سنتى ايران است و مى تواند يك انقلاب بزرگ در فنون درمان بر پا كرده و بيماران صعب العلاج را كمك و يارى نمايد.
در حال حاضر در دانشگاه هاى ما رشته هاى گوناگون وجود دارد و باز شدن يك رشته تحت عنوان طب سنتى نه تنها ضررى ندارد بلكه مى تواند منشاء خدمات بزرگ پزشكى شده و راه تحقيق را براى دانشكده هاى پزشكى و داروسازى هموار نمايد. ما در زبان خوراكيها ضمن معرفى خواص درمانى گياهان و معجزاتى كه از اين خوراكيها سر زده و مى زند صحبت مى كنيم و از خطراتى كه در نتيجه ى كنار گذاشتن و متروك شدن درمان گياهى دامنگير بشريت شده است پرده برمى داريم و راه و چاه را نشان مى دهيم و از خوانندگان مى خواهيم ما را در احياى درمان سنتى ايران و شناسانيدن خواص درمانى خوراكيها كمك نمايند تا بتوانيم اسرار بسيارى از تجربيات گذشته را فاش كرده ، داروهاى جديد به عالم پزشكى و داروسازى تقديم نماييم .
در طب جديد شما با داروهايى روبرو مى شويد كه با بدن انسان بيگانه بوده و ضررشان بيش از منفعتشان مى باشد. استعمال اين داروها از نظر هدف طبابت نقض غرض است مثلا دسته اى از اين داروهاى خوش ظاهر و بد باطن به داروهاى آرام بخش معروف شده اند و در دنياى آشفته و پر جنجال كنونى كه اضطراب و دلهره تواءم با اندوه فراوان روز به روز زيادتر مى شود اين دسته از داروها خريدار بسيار دارند. عوارض اين داروها عبارتند از اختلالات كبدى ، زردى ، يرقان ، كم شدن مقاومت بدن در مقابل امراض ‍ عفونى و افزايش احساس عدم تاءمين سلامتى و بالاخره معتاد و اسير دارو شدن است . پزشكان و داروسازان غرب زده كه اجازه ى كوچكترين اظهار نظر و انتقاد نسبت بكارهاى علمى اروپائيان را ندارند و آنهايى كه بنده زرخريد كارخانجات داروسازى و نمايندگان فروش آنها شده اند و حتى آنهايى كه به مختصر منفعت فروش نمونه هاى طبى دل خوش كرده و مرتبا داروهاى ساخت كارخانجات خارجى را روى بيماران آزمايش مى كنند دلالان مظلمه اى هستند كه نمى گذارند درمان سنتى در ايران رواج پيدا كرده و مردم با داروهاى اصلى خود آشنا شوند.
كمبود عوامل غذايى
اخيرا كمبود عوامل غذايى توجه دانشمندان و كارشناسان جهانى را بخود جلب كرده و موضوع گرسنگى بصورت بزرگترين مشكل قرن فضا در آمده است اين شبحى است كه دنيا را به سوى نيستى مى برد، بلاى گرسنگى خطرى بالاتر از بمب اتم و مساءله اى مشكل تر از امور سياسى است . صحبت از بود و نبود انسانى است زياد گرسنگى نمى شناسد و در برابر آن فقير و غنى يكسان مى باشند، ما در اينجا دو راه بيشتر نداريم يا بايد براى رفع اين گرسنگى ها چاره اى بينديشيم و يا خود را براى شركت در مجلس ‍ ترحيم بشريت آماده سازيم .
ما در اين كتاب از يك نوع گرسنگى صحبت مى كنيم كه مربوط به خشكسالى و قهر طبيعت نيست بلكه ساخته و پرداخته ى تمدن و طب جديد است ؛ تمدنى كه خوراكيها را تصفيه كرده به خورد ما ميدهد و طبى كه داروها را با طرق شيميايى ساخته و گياهان را جوهركشى كرده بطور خالص جهت درمان عرضه مى دارد و به عبارت ديگر معنى گرسنگى تنها محروميت از خوردن غذا جهت رفع گرسنگى نيست بلكه محروميت از جذب بيش از چهل نوع عامل حياتى است .
اگر در گذشته عده اى معدود در اثر فقر و فاقه و بى خوراكى مى مردند در حال حاضر اكثريتى در حدود هفتاد درصد جمعيت جهان دچار كمبود يكى از عوامل لازم براى ادامه ى زندگانى مى باشند. عواملى كه فقدان يكى از آنها موجب مرض و بالاخره مرگ زودرس مى شود و مردم را عليل و ناتوان مى سازد. اگر در سال هاى قحطى كمبود غذا يكى از علل مرگ و مير و اشائه ى امراض عفونى و مسرى بود امروزه تعداد قربانيان تغذيه ناقص و گرسنگى نامرئى به مراتب زيادتر از سال هاى قحطى مى باشد.
تغذيه ناقص
در سالهاى قحطى فقدان كامل مواد غذايى توليد گرسنگى حاد كرده و بينوايان را دسته دسته به سوى گورستان ميفرستد اما گرسنگى نامرئى كه ما در اين كتاب با آن روبرو هستيم مزمن بوده جماعات بيشترى را كه در بين آنها طبقات مرفه زياد ديده مى شوند مبتلا به مرگ تدريجى كرده ، به سوى هلاكت مى برد. دانش نوين در راه بهبود بخشيدن به وضع زندگانى بشر سهم بسزايى دارد و مى توان گفت تا در راه بهبود بخشيدن به وضع زندگانى بشر سهم بسزايى دارد و مى توان گفت تا اندازه اى جلوى گرسنگى آشكار را گرفته است طب و داروسازى جديد هم در تسكين آلام بشريت اثرى فورى ولى غير قطعى دارند، علوم جديد با شيرين كردن آب درياها و تكميل وسايل سريع حمل و نقل مسئله ى گرسنگى مرئى را جبران كرده ولى در راه رفع گرسنگى هاى پنهانى نه تنها تاكنون قدمى برنداشته بلكه روز بروز آنرا شديدتر مى كند. داروهاى جديد مخصوصا داروهاى آرامبخش و مسكن ظاهرى آراسته دارند. بيماران با خوردن اين داروهاى خوش ظاهر و بدباطن مدت كمى راحت مى شوند ولى كم كم به آن عادت كرده اسير عوارض آن شده ، دچار كمبود عوامل غذايى و گرسنگى نامرئى مى گردند.
پزشك جديد به منشاء اصلى مرض كه همانا گرسنگى پنهانى و فقدان يكى از عوامل حياتى است چندان كارى ندارد و عوارض بعدى دارو را هم در نظر نمى گيرد او ميكرب را كه عامل دست دوم بيمارى است مى كشد ولى به كمبود عوامل غذايى كه بدن را مستعد براى رشد آن ميكرب كرده است كمتر توجه مى كند و زهرابه هايى را كه ميكرب هنگام رشد از خود ترشح كرده و محيط بدن را آلوده و مسموم ساخته است از بين نمى برد.
عصر ما دوران سوداگرى خشن و مبارزه براى بدست آوردن منافع زياد است و همين امر سبب شده است كه علوم جديد به جاى آنكه در راه رفاه جوامع بشرى قرار گيرند به سود سرمايه داران قدم برمى دارند و علم پزشكى و داروسازى نيز كه به عقيده ما از علوم روحانى بوده و هست خواه و ناخواه به صورت مستعمره ى شركت ها و كارتل هاى بزرگ دارويى در آمده است .
هدف از انتشار كتاب زبان خوراكيها
هدف اصلى ما از معرفى خوراكيها نشان دادن راه بقاى هستى است . ما براى فرزندان آدم طول عمر همراه با تندرستى مى خواهيم . ما با خوراكيهاى متنوعى كه طبيعت براى ما خلق كرده است به جنگ با گرسنگى ناآشكار مى رويم و با اين اسلحه كارى اهريمن گرسنگى هاى نامرئى را نابود مى سازيم و انسان را از شر اثرات شوم و ننگ آور اين مصايب عمومى رهايى مى بخشيم .
در اين كتاب ، خوراكيها، با زبان خويش كه خيلى ساده و خودمانى است خود را به شما معرفى مى كنند و شما را نسبت به آينده اى درخشان اميدوار مى سازند. شكى نيست كه باز هم عده اى جيره خواران استعمار عليه اين كتاب قيام خواهند نمود و دلايل ما را رد كرده با تئوريهاى پوسيده و زنگ زده ى خود كه مدت ها است كهنه و باطل شده است مانع توجه شما به خوراكيها و داروهاى واقعى شده و نمى گذارند جامعه سلامتى از دست رفته ى خود را بازيابد.
زبان خوراكيها معيار سنجش عقل و خرد خوانندگان است ، دسته اى نمى خواهند حقيقت خوراكيها را بفهمند و قبول كنند كه سرچشمه تمام آلام و بيماريها گرسنگى پنهانى است كه با پيشرفت تمدن روز بروز زيادتر مى شود. دسته اى ديگر برعكس اين كتاب را مشعل راه خود قرار داده ، خواهند كوشيد با استفاده از مظاهر تمدن جديد از مواهب طبيعت استفاده كرده و با كمك خوراكيهاى گوناگون گرسنگيهاى نامرئى خود را بر طرف كرده مصائب ناشى از اين فقر و بينوايى را از بين ببرند.
ما در اين كتاب بخوبى نشان خواهيم داد كه با اتخاذ يك رويه ى علمى و منطقى و بكاربردن فنون نوين در كشاورزى و داروسازى مى توان ريشه ى اين گرسنگيهاى پنهانى را از بين برد.
سخت ترين مصائب
عده اى شكست در عشق و ناكامى را بزرگترين مصيبت ها مى دانند، دسته اى ديگر فقر و ندارى را بلاى عظيم مى شمارند و گروهى فقدان عزيزان را مصيبتى بسيار بزرگ ديده اند ولى به نظر من گرسنگى از تمام اين مصائب سخت تر است . وقتى عارضه ى گرسنگى را با بلاها و مصيبت هاى ديگرى كه گريبانگير بشر شده است مانند جنگ و بيماريهاى همه گير مقايسه مى كنيم به اين نتيجه مى رسيم كه براى انسان رنجى سخت تر از آن نبوده و دردى صعب العلاج تر از آن نيست . حال ممكن است بپرسيد كه چرا تاكنون دانشمندان و متفكرين بزرگ درباره ى اين فاجعه مطالعه نكرده و حرفى نزده اند؟ در جواب بايد گفت كه توجه به فقر و بينوايى از قديم مورد نظر بوده و حتى عده اى آنرا لازمه جوامع انسانى مى دانستند چنانچه بودا عقيده دارد كه عضق و گرسنگى هسته ى اصلى تاريخ بشر است و دسته اى هم گفته اند گرسنگى و عشق دنيا را اداره مى نمايند و عرفا و صوفيان نيز فقر را يكى از مراحل اشراق و جذبه دانسته و به اين حديث نبوى كه فرمودند فقر باعث فخر من است اشاره مى نمايند در صورتى كه در اخبار اسلامى آمده است كه فقر سياه رويى در دو جهان است .

جور دشمن چه كند گر نكشد طالب دوست
گنج و مار و گل و خار و غم و شادى بهم است
و اما اينكه چرا تاكنون درباره ى اين موضوع كتابى نوشته نشده و شرح مفصل آن به ميان نيامده ؟ بايد گفت كه انسان هميشه از اظهار گرسنگى شرم داشته و به قناعت و درويشى خود را دلخوش داشته و با فقر و فاقه ساخته است . ولى در خلال سطور كتابهاى پزشكى و داروسازى قديم و جديد گر چه به صراحت اشاره اى نشده است ولى در همه احوال درمان بسيارى از كمبودها بيان شده و زياده روى و امساك از خوردن بعضى از غذاها را عامل بعضى از امراض دانسته اند. از جمله در كتب طبى قديم ايران به صراحت نوشته اند خوردن شلغم از ابتلا به بيمارى جذام جلوگيرى مى كند و در حال حاضر ما مى دانيم كه در اين ريشه ى خوراكى مقدارى گوگرد، ارسنيك و روبيديم وجود دارد كه كمبود آنها شخص را مستعد گرفتن بيمارى جذام كرده و گرسنگى آنها سبب سرايت اين بيمارى خطرناك و پليد است و چنانچه شخص گرسنه ى اين عوامل مفيد نباشد ميكرب جذام با تمام سرسختى كه دارد قابل سرايت نيست .
بارى زيان كمبود عوامل غذايى و ضربات شلاق گرسنگى پنهانى دردناكتر و سنگين تر از خسارات ناشى از جنگ ، زلزله و سيل و ساير بلاهاى آسمانى و بيماريهاى همه گير است .
طبق محاسباتى كه شده است تلفات جنگ و بيماريهاى همه گير حداكثر پس از ده سال جبران مى شود ولى پس از يك قحطى بزرگ آنهايى كه جان به سلامت بدر مى برند تا پايان عمر قادر به جبران عوارض گرسنگى نبوده و همچنان ضعيف و رنجور باقى مى مانند.
گرسنگى نامرئى بارآورترين بذر مصائب و آفات زندگانى است .
گرسنگى نامرئى
مقصود ما در اين كتاب از گرسنگى بى خوراكى كامل نيست بلكه ما از كمبودهائى سخن مى گوييم كه بطور محرمانه و پنهانى بدون احساس ‍ گرسنگى وجود انسان را مى كاهد و ضربات تازيانه ى آن ايجاد غم و اندوه مى نمايد و پس از چندى ايجاد رنج و كسالت مى كند. اين همان گرسنگى است كه بچه را در شكم مادر شقى مى كند و عده اى را جانى بالفطره بدنيا مى آورد. اين همان گرسنگى است كه بيماريها را در يك خانواده ارثى مى كند. گرسنگى پنهانى برجسته ترين مصيبتى است كه تمدن جديد بانى آن بوده ولى به آسانى قابل درمان نيست .
علل گرسنگى هاى مخفى
نخستين علت اين گرسنگيهاى پنهانى يكنواخت بودن خوراك انسان هاى متمدن است كه بايستى آنرا زاييده ى تمدن جديد و شهرنشينى دانست . خوارك امروز ما با خوراكيهاى نياكان ما همانقدر اختلاف دارد كه داروهاى جديد با داروهاى گياهى دارند. ما به تغذيه با غذاهاى محدود عادت كرده ايم در صورتى كه انسانهاى اوليه انواع زيادى از گياهان وحشى و حيوانات مختلف را در اختيار داشته اند. در اصول تداوى نيز هر چند تعداد اقلام داروهاى اختصاصى امروز زياد است ولى بطور قطع مى توان گفت كه مواد اوليه ى آنها چندان زياد نيست و چون براى تاءثير بيشتر جوهركشى مى شوند بسيارى از مواد مفيد خود را از دست داده اند.
در روى زمين كه محل سكونت ما است نزديك به دو ميليون نوع حيوان شناخته شده است و از بين آنها فقط پنجاه نوع در تغذيه ى انسان بكار مى رود. هم اكنون قبايل نيم وحشى آفريقا بيش از صد و بيست نوع ميوه ، چهل و شش نوع غله ، 75 نوع بنشن و صد و هفتاد نوع سبزى خوراكى دارند در همين ايران ما اگر انواع سبزيهاى صحرايى را با تعداد معدودى سبزيهاى پرورش يافته و بستانى كه ما براى تغذيه ى خود انتخاب كرده ايم مقايسه كنيم به اختلاف زياد آنها پى خواهيم برد. اگر خوراك انسان از صورت محدود خارج شود كمبود امروز را بود فردا جبران خواهد كرد و برعكس يك نواخت بودن تغذيه ، كمبودها را به جاى خود باقى گذارده و عوارض آنرا كه چيزى جز گرسنگى مخفى نيست ظاهر مى سازد.
دومين علت اين گرسنگى پنهانى خوراكهاى مقوى و كم حجمى است كه انسان متمدن براى خوراك خود برگزيده است و با تصفيه آرد، قند، روغنها و چربيها آنها را از بسيارى از عوامل اصلى غذايى عارى ساخته است . وقتى ما گندم را با آسياب هاى بزرگ و سنگين چدنى آرد مى كنيم و سبوس آنرا با الك هاى بسيار نرم چند صفر مى گيريم از شانزده عامل غذايى كه در گندم وجود دارد دوازده عامل مفيد آنرا گرفته و دور مى ريزيم ؛ در نتيجه با خوردن نان سفيد كه چيزى جز نشاسته ندارد نسبت به دوازده عامل غذايى هدر رفته گرسنه مى شويم ، نانهاى سفيد كه محصول جديد الكهاى چند صفر است فاقد ويتامين و املاح مهم گياهى است و هنرى جز تخمير شدن در معده و سختن ناقص ندارد و مسئول پيدايش يبوست ، نفخ و بسيارى از امراض معدى و فساد خون مى باشد و معده و انساج بدن را براى رشد و نمو ميكربهاى عفونت زا مستعد و آماده مى سازد. همين موضوع در تصفيه چغندر و صنعت قندسازى مشاهده مى شود. چغندر يك نوع غذاى كامل است هم قند دارد و هم عواملى كه براى هضم و جذب قند و سوختن آن در بدن لازم است هم قند دارد و هم عواملى كه براى هضم و جذب قند و سوختن آن در بدن لازم است ولى قند سفيد چيزى جز قند ندارد. در بدن مى سوزد ولى سوختن آن با سوختن چغندر بدن فرق دارد زيرا ميانجى هايى كه براى سوختن قند بطور كامل لازم است در آن نيست به همين جهت است كه بد و ناقص مى سوزد يعنى دود مى كند و همين دود است كه تحريك مى نمايد و عمر ماشين بدن را كوتاه ساخته پيرى زودرس ‍ را به ارمغان مى آورد چشم را كم سو مى كند گوش را سنگين مى نمايد و ساير حواس را ضعيف مى سازد. نوشابه هاى الكلى نيز از اين تصفيه ى دامنه دار در امان نيستند. خداوند در قرآن مجيد منافع و مضار شراب را با هم مقايسه كرده و چون زيان آن بيشتر از فوايد آن مى باشد آنرا حرام كرده است ولى همين كه اين شراب تصفيه مى شود و به صورت عرق در مى آيد منافع آن بكلى از بين رفته يك مايع سوزنده و سوزان باقى مى ماند كه هنرش ‍ سوزاندن عوامل و ذخاير غذايى موجود در بدن است . كبد را خراب مى كند و انسان را نسبت به عوامل غذايى گرسنه مى نمايد و به همين جهت است كه مى بينيم گرسنگى و فقر نامرئى در نوشابه خواران بسيار زياد و چشم گير است و الكلى ها با اين كه ممكن است از نظر مالى غنى باشند ذخاير غذايى بدنشان از فقرا خيلى كمتر است .